خبرگزاری شبستان//اهواز
دهلاویه روستایی در شمال غربی سوسنگرد است، در کنار جاده بستان و نزدیکی های مرز غربی قرار دارد، مردم این روستا که مردمانی زحمت کش و بردبار هستند قوت لایموت خود را با عرق جبین از راه کشاورزی و دامداری به دست می آورند.
اهالی این روستا هیچگاه گمان نمی کردند که روزگاری دهلاویه یکی از نقاط سرشناس ایران شود؛ نامش در کتاب ها بیاید و افراد بسیاری به این تکه خاک کوچک سفر کنند تا خاطره یکی از مردان خوب خدا برایشان زنده شود و این همه زائر پیدا کند و مردم از خاکش برای خود یادگاری بردارند.
روستایی که شاید کمتر ایرانی نام آن را شنیده بود اکنون نامی آشناست و همراه نامی بزرگتر از خود، یادآور مردی است که با شلیک اولین گلوله دشمن عزم سفر کرد و با اینکه یکی از مسئولان رده بالای مملکت و عضو دولت بود، اسلحه بر دست گرفت تا خون پاکش زمین دهلاویه را سیراب کند.
در نزدیکی روستای دهلاویه یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش میباشد، امروز این بنای یادبود، نماد سفید، مرتفع و عظیم در دهلاویه خودنمایی می کند.
وارد حیاط بزرگی می شویم که در سمت راست آن مسجدی قرار دارد و در سمت چپ حدود 30 پله بالا رفته و محوطه ای تمیز و سنگفرش دیده می شود، نماد سفید و سر به آسمان کشیده در همین مکان قرار داشته و بر دیواره های آن چند سنگ نوشته بزرگ از مناجات های عارفانه شهید چمران نصب شده است.
از یادگارهای زمان جنگ امروز چند تانک و کامیون سوخته و سه چهار قبضه ضد هوایی و توپ باقی مانده است، همچنین پشه های بزرگ، سمج و بی رحمی که همواره رزمندگان را در آن منطقه مورد هجوم خود قرار می دادند از یادگارهای زمان جنگ این منطقه می باشد.
دفاع رزمندگان در دهلاویه
برای رسیدن به سوسنگرد یکی از راه ها عبور از دهلاویه بود؛ البته دشمن نقاط دیگری غیر از دهلاویه را هم برای محاصره سوسنگرد در نظر داشت تا هرچه بیشتر حلقه محاصره شهر را تنگتر کند.
عراقیها، قصد حمله به دهلاویه را داشتند، ولی نیروهای رزمنده دهلاویه خیلی کم بودند، وضع بدی بود، کمک رسید، چند تا کامیون از انتهای جاده دهلاویه خودشان را نشان دادند، رزمندهها تبریزی بودند؛ این همه راه را از آذربایجان آمده بودند برای دفاع از روستای دهلاویه.
توان دفاعی دهلاویه بالا رفته بود، ولی آب و غذا داشت تمام میشد، برنامهریزیها به هم خورده بود، کسی نبود که از بیرون شهر غذا بیاورد، مردم شهر هم دلشان میخواست اسلحه داشته باشند، اما کسی نبود که آنها را مجهز کند، نیروهای مدافع شهر هم یا شهید شده بودند و یا در جبهه دهلاویه مستقر بودند.
با یورش ارتش عراق به دهلاویه عده ای از رزمندگان از سپاه و ارتش که در دهلاویه حضور داشتند دلیرانه به مقابله و مقاومت در مقابل ارتش تا دندان مسلح عراق پرداختند، لشکر 92 زرهی خوزستان نیز دستور احداث پلی شناور جهت انتقال نیروهای تیپ 3 را صادر کردند.
باران آتش بود، از گلوله خمپاره گرفته تا توپ و کاتیوشا، جنگ بود و دفاع از دهلاویه و سوسنگرد و تنها 50 پاسدار تبریزی و نیروهای مردمی و سپاه سوسنگرد؛ نیروهای عراقی از سه طرف به سمت شهر پیشروی میکردند، هیچ راهی برای نجات زخمیها و تخلیه شهدا وجود نداشت، مگر از طریق رودخانه که آن هم بلم نیاز داشت، دهلاویه سقوط کرد.
پس از اینکه عراقی ها سابله و پاسگاه آن را به تصرف در آوردند به سوی دهلاویه حرکت کردند، روستای دهلاویه در روزهای اول جنگ مورد تهاجم رژیم بعث قرار گرفت، مدافعان دهلاویه 10 روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در 24 آبان 59 توان مقاومت برایشان باقی نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند و از آن پس این منطقه صحنه نبرد ستاد جنگهای نامنظم بود.
شهید چمران دست به کار شد، بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی هماهنگی ایجاد کرد، به بچهها تاکتیکهای جدید نظامی یاد داد، منتظر دستور امام(ره) بود، بالاخره نیمههای شب 25 آبان این دستور ابلاغ شد و صبح 26 آبان نیروهای ایرانی حمله را آغاز کردند.
در جریان بازپسگیری دهلاویه دکتر چمران زخمی شد، آمار شهدا هم بالا رفته بود؛ اما فتح دهلاویه برای رزمندهها مهم بود، بچههای ستاد جنگهای نامنظم، یک پل ابتکاری و چریکی روی کرخه ساختند تا راهی برای ورود به این شهر پیدا کنند.
خرداد 60 درگیری در دهلاویه بالا گرفت، نیروهای دو طرف آنقدر به هم نزدیک شده بودند که با نارنجک میجنگیدند و سر انجام در 26 خرداد 60، نیروهای شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند لیکن دشمن با حملات خود این روستا را مجدداً اشغال کرد.
در این عملیات فرمانده نیروهای خودی (ایرج رستمی) به شهادت رسید و هنگامی که دکتر مصطفی چمران فرمانده ستاد جنگ های نامنظم و وزیر دفاع برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شد، در پشت کانال این منطقه (مکان فعلی یادمان) بر اثر اصابت گلوله خمپاره فرمانده به شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید.
اما دهلاویه فقط 310 روز در اشغال دشمن بعثی بود، سرانجام در 27 شهریور 60 در عملیات "شهید آیت الله مدنی" که توسط شهید چمران طراحی و اجرا شد، این روستا آزاد گشت، در سال 1374، در 400 متری غرب روستای دهلاویه بنای یادبودی جهت پاسداشت رشادت های شهید چمران به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ساخته شده و در سال 1384 شهیدی گمنام در محوطه مرکزی آن به خاک سپرده شد.
دهلاویه برای همیشه آزاد شد، اما برای این آزادی اش تاوان بزرگی را داد تاوانی به قیمت خون پاک ترین فرزندان این سرزمین؛ تاوانی به بزرگی خون چمران و دوستش سرگرد احمد مقدم، چمران و دیگر یارانش همانجا از قید زمان و مکان رها شدند و به یاران شهیدشان پیوستند و دهلاویه را زیارتگاه کردند کسی فکرش را نمی کرد این روستای کوچک روزی این همه زائر داشته باشد.
دهلاویه را به نام چمران می شناسند، اما این مکان مقدس، انسان های بزرگ بسیاری به خود دیده و قدمگاه مردان بزرگی چون تجلایی، جواد داغری، ایرج رستمی، فرمانده شجاع و شهید دهلاویه و ده ها مرد ارتشی، سپاهی و مدافعان مردمی، که مظلومانه شهید شدند، مدت ها با دست خالی در دهلاویه مقاومت کردند تا دشمن را از سوسنگرد و اهواز دور نگه دارند.
پایان پیام/
نظر شما