خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ عیدسعید غدیرخم بزرگترین عید شیعیان است روزی که در آن سرنوشت بشریت رقم می خورد و روزی که با اعلام ولایت، اسلام به کمال می رسد و بعد از آن روز هیچ بهانه و حجتی برای مردم در طول تاریخ باقی نمی ماند که بگویند حق را ندیدیم و نشناختیم.
ابلاغ پیام الهی در روز غدیر از اساسی ترین برنامه های پیامبر خدا(ص) برای دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود؛ غدیر اتمام دین و اکمال ولایت و امامت است و چشمه جوشان ولایت ائمه اطهار علیهم السلام محسوب می شود.
*عیدسعید غدیر؛ عیدالله الاکبر
در این روز بزرگ، رسول گرامی اسلام(ص) به امر الهی در مسیر بازگشت از مراسم حج، در محلی به نام غدیر خم حضرت علی علیه السلام را به عنوان وصی و جانشین بعد از خود به همگان معرفی نمودند و در حقیقت انتصاب حضرت علی(ع) به امامت در واقعه غدیر خم، ادامه رسالت مهم پیامبر گرامی اسلام بود.
بنابراین روز غدیر و انتصاب امیرالمومنین(ع) به امامت به اندازه روز بعثت و رسالت نبی گرامی اسلام(ص) دارای اهمیت است.
نقل شده است که امام حسن علیه السلام روز عید غدیر در کوفه مهمانی بزرگی برپا می داشتند و امام علی علیه السلام با فرزندان و گروهی از پیروانش بعد از نماز برای شرکت در مجلس به منزل امام حسن علیه السلام می رفتند و پس از اتمام مهمانی امام حسن علیه السلام هدایایی به مردم اعطا می فرمود و این حرکت امام حسن علیه السلام موجب شد مردم به روز عید غدیر عادت کنند.
عید غدیر خم، با نصب امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) به ولایت و امامت روز تکمیل دین اسلام و بزرگ ترین عید اسلامی است و اهمیت غدیر در روایات اهل بیت (علیهم السلام) به اندازه ای است که از آن به عیدالله الاکبر (عید بزرگتر الهی) یاد شده است.
در پی اجرای اوامر پروردگار و معرفی وصی و جانشین خود علی بن ابی طالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» نازل و روز غدیر جشن ولایت و وصایت شد.
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه که نگاهبان اسلام حقیقی بودند و سعی داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتی بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامی و به یاد ماندنی را مطرح کنند؛ زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والای پیامبر (ص) جامه عمل پوشید و برای فتنه انگیزی کج اندیشان فرصت باقی نماند.
*اعمال مستحبی روز عید غدیر خم
برای روز عید غدیر اعمال مستحبی بسیاری بیان شده است که روزه گرفتن یکی از این اعمال است و در برخی از روایات بیان شده که هر کس این روز را روزه بگیرد مانند کسی است که تمام عمر دنیا را روزه گرفته باشد.
از دیگر اعمال بسیار با فضیلت این روز احسان و نیکی به مؤمنین است و از این رو برگزاری جشن ها و مراسم بزرگداشت این روز بسیار سفارش شده است و همچنین گشاده رویی با برادران ایمانی، زینت کردن، اطعام و خوشحال کردن آن ها مورد تاکید است.
خوب است انسان در این روز به وضع معیشتی خانواده خود رسیدگی بیشتر انجام دهد و برای اهل خانه هدایایی را آماده کند و در روایاتی از این عمل به عنوان عامل زیادی روزی نام برده شده است.
از اعمال بسیار با فضیلت این روز مبارک زیارت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) است البته در این زمان که به دلیل شیوع ویروس منحوس کرونا توفیق حضور و زیارت بارگاه ایشان را نداریم می توانیم از دور، زیاراتی را که برای حضرتش وارد شده به جا آوریم.
*غدیر در نگاه بزرگان اسلام
پیامبر گرامی اسلام در خصوص اهمیت عیدغدیر فرمودند: «روز غدیر خم، برترین اعیاد امت من است، روزی كه خدای متعال به من فرمان داد تا برادرم علی پسر ابوطالب را به عنوان پرچمی هدایت گر برای امتم تعیین كنم كه پس از من به وسیله او راه نمایی و هدایت شوند. غدیر خم روزی است كه خداوند در آن دین را كامل ساخت و نعمت را بر امتم تمام كرد و اسلام را به عنوان دین برای مردم پسندید.»
امام صادق علیه السلام فرمودند: «روز غدیرخم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.»
امام رضا (ع) میفرماید: «روز غدیر، روز آراستن و زینت است. پس هرکس برای روز غدیر، زینت کند، خداوند خطاهای او را میآمرزد و فرشتگانی را به سوی او میفرستد، آنان نیکیهای او را مینگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا میبرند.»
امام خمینی (ره) عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی دانست و در این باره می فرمود: «امروز که روز عید غدیر است و از بزرگترین اعیاد مذهبی است، این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم- برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر - سلام الله علیه - را منصوب فرمودند.»
مقام معظم رهبری می فرمایند: «غدیر روزی است که دشمنان از دین شما مایوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مایوس کرد؟ قضیهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی.»
*غدیر روز نازل شدن آیه شریفه «الیوم یئس الذین کفروا»
حجت الاسلام «هابیل خسروی» مدیر حوزه علمیه خراسان جنوبی و کارشناس مذهبی در این زمینه در گفتگو با خبرنگار شبستان اظهار داشت: عیدسعید غدیر بزرگترین عید الهی است چون روزی است که خدای متعال نعمت هدایت را بر انسانها تمام کرد.
وی در ادامه بیان کرد: غدیر روزی است که خداوند تمام ابزار هدایت را در اختیار بشر گذاشت و دشمنان الهی را از گمراه کردن انسان مأیوس کرد و «الیوم یئس الذین کفروا» هم در همین روز نازل شد.
چرا به عید غدیر «عید الله الاکبر» میگویند؟ چه ویژگی باعث متمایز و برتر شدن این عید از سایر اعیاد شده است؟ عید در لغت از ریشه عود به معنی بازگشتن است، به روزی که مشکلات و سختیهای یک قوم پایان مییابد و پیروزی و راحتی به سوی آن ها بازمیگردد، عید گفته میشود.
در اعیاد اسلامی وقتی در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، و آلودگیها و غباری که بر اثر گناه بر فطرت پاک انسان نشسته، زدوده میشود و صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان انسان باز می گردد، عید فرا میرسد.
وقتی حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام از خداوند مائده آسمانی طلب کرد از او خواست که این مائده آسمانی برای او قومش عید قرار دهد «ربنا انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیدا لأولنا و آخرنا و آیة منک» یعنی آن روز را روز بازگشت به پیروزی و پاکی و ایمان به خدا قرار ده.
در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که «هر روزی که در آن معصیت خدا نشود، روز عید است» این روایت هم به همین معنا اشاره دارد زیرا روز ترک گناه، روز پیروزی و پاکی و بازگشت به فطرت پاک انسانی است.
بدیهی است که سختیها و مشکلاتی که پایان مییابد و پیروزیهایی که جایگزین میشود هر چقدر بزرگتر باشد، ارزش آن عید هم بیشتر است و در چندین روایت از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که ایشان عید غدیر خم را به عنوان «عید الله الاکبر» یعنی بزرگترین عید الهی توصیف کردهاند که یکی از این روایات را خدمت شما عرض میکنم.
«عبيد الله بن عبد الله حسكاني» در شواهد التنزيل لقواعد التفضيل از صفوان بن یحیی نقل کرده است که از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که میفرمود: «روزه هیجدهم ذی الحجّة عید الله الاکبر (بزرگترین عید الهی) است خورشید در روزی که در نزد خداوند بافضیلتتر از این روز باشد، طلوع نکرده است؛ این روز روزی است که خداوند دین خودش را برای مخلوقات کامل کرد و نعمتش را بر آنها تمام ساخت و اسلام را دین آن ها ساخت و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه وصیش را در مانند چنین روزی گمارد. صفوان بن یحیی میگوید از امام پرسیدم: یا ابن رسول الله پس ما در این روز چه کنیم؟ حضرت فرمودند: این روز را روزه بگیرید چرا که روزه این روز برابر با شصت ماه روزه است و در این روز به خودتان و به خانواده و اطرافیانتان به میزانی که توان دارید احسان نمایید.»
امام صادق علیه السلام در این روایت دلیل بزرگتر بودن این عید را موضوع اکمال دین و اتمام نعمت بیان میکنند که با ابلاغ ولایت امیر المؤمنین علیهالسلام انجام شده است.
چرا حادثه غدیر در آخرین سفر حج پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح شد؟ هدف از حادثه غدیر، ابلاغ جانشینی امیرالمؤمنین علیهالسلام است و طبیعی است که ابلاغ جانشینی در آخرین ایام زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله اتفاق بیافتد.
این ابلاغ باید بدون واسطه توسط خود پیامبر صلی الله علیه و آله به گوش همه مسلمانان یا اکثر مسلمانان برسد و این موضوعی نیست که برای چند نفر از مسلمانان بیان شود و آن ها مطلب را برای دیگران نقل کنند بنابراین پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از فرصت حج که بزرگترین اجتماع مسلمانان است، برای این هدف استفاده کردند.
در آن سال قبل از ایام فریضه حج، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به همه مسلمانان اعلام کردند که به حج مشرف خواهند شد و از آن ها هم خواستند که در این فریضه الهی شرکت کنند، این دعوت به خاطر این بود که تا حد امکان افراد بیشتری در این حادثه حضور داشته باشند و بعد از اینکه مسلمانان عبادت عظیم حج را انجام داده بودند و در شادی و شعف انجام طاعت الهی غرق بودند و فطرتهای آنها در بهترین حالت برای پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، در هیجدهم ذی الحجة در محلی که کاروانهای حج از هم جدا میشدند همه مسلمانان را جمع کردند آن هایی که جلوتر رفته بودند برگشتند و آنها که نرسیده بودند رسیدند و ابلاغ دستور الهی در بزرگترین اجتماع مسلمانان اتفاق افتاد.
آیا علی علیهالسلام قبل از غدیر خم هم به عنوان جانشین پیامبر تعیین شده بودند؟ بله! پیامبر صلی الله علیه و آله از همان ابتدای بعثت موضوع جانشینی امیر المؤمنین علیهالسلام را در موقعیتهای مختلف مطرح میکردند تا زمینه را برای جانشینی ایشان فراهم کنند، که برخی از این موقعیتها به صورت پررنگ در روایات شیعه و اهل سنت منعکس شده است.
«حدیث دار» یکی از این احادیث است که هم علمای اهل سنت و هم علمای شیعه آن را نقل کردهاند. این اولین باری بود که پیامبر به صورت رسمی بعثت خودش را مطرح میکرد و در همان جلسه جانشینی امیر المؤمنین علیهالسلام را هم مطرح فرمودند.
محمد بن جریر طبری از علمای اهل سنت در تاریخ الامم و الملوک از عبدالله بن عباس، از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت کرده است: وقتی آیه «و انذر عشیرتک الاقربین» بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد مرا (علی را) فراخواند و فرمود: خدا به من امر کرده تا خویشان و اقربای خود را هشدار دهم و از عذاب دوزخ بترسانم. من خود را با تکلیفی دشوار رو به رو دیدم و دانستم که اگر ایشان را به این امر دعوت کنم پاسخی دریافت میکنم که مرا ناخشنود خواهد ساخت. از این رو خاموش ماندم و این راز را در دل نگاه داشتم. تا این که جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد، اگر امری که به تو شده به کار نبندی خدا تو را عذاب خواهد کرد. اکنون تو باید با پیمانهای گندم و یک پای گوسفند طعامی بسازی و قدحی شیر برای ما حاضر کنی، سپس فرزندان عبدالمطلب را دعوت کنی تا پیش من آیند و با ایشان حرف بزنم و پیغام خدای را به آنها برسانم. من آنچه را رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داده بود انجام دادم و فرزندان عبدالمطلب را دعوت کردم. آنها در آن روز چهل مرد بودند ـ یکی کمتر یا بیشتر ـ بین آنها عموهای پیغمبر، ابوطالب و حمزه و عباس و ابولهب نیز حاضر بودند. وقتی همه جمع شدند به من فرمود: طعامی که آماده کردهای را بیاور. من طعام را آوردم. وقتی آن را بر زمین نهادم پیغمبر صلی الله علیه و آله دست در غذا برد و تکه گوشتی بزرگ را برداشت و تکه تکه کرد و قطعات گوشت را به دور کاسه نهاد. سپس فرمود: بخورید به نام خدا. آن قوم از آن طعام خوردند تا همه سیر شدند اما از غذا هیچ کاسته نمیشد و ما جز آثار انگشتان ایشان را نمیدیدیم. به خدا سوگند، خوراک یک تن از ایشان به اندازه همه آن چیزی بود که آورده بودم. پس به من امر نمود که قوم را سقایت کنم و من قدح شیر را پیش ایشان بردم. همه از آن نوشیدند تا سیراب شدند. به خدا قسم هر یک از آن جمع به اندازه همه آن قدح میآشامید. اما وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله خواست حرفی بزند ابولهب پیشدستی کرد و گفت: رفیق شما همه را جادو کرد. بعد از این سخن آن جمع پراکنده شدند و پیغمبر صلی الله علیه و آله نیز دیگر چیزی نگفت.
روز دیگر باز به من فرمود: ای علی چنان که شنیدی این مرد در سخن پیشدستی کرد و باعث شد پیش از آنکه چیزی به مهمانان بگویم، پراکنده شوند، بار دیگر همان غذا و آشامیدنی دیروز را آماده کن و فرزندان عبدالمطلب را دعوت کن. من نیز چنان کردم. وقتی مهمانان حاضر شدند فرمود: غذا را بیاور. من نیز آن را حاضر کردم و نزد ایشان نهادم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله مثل روز پیش رفتار کرد و حاضران خوردند و آشامیدند و سیر و سیراب شدند. پس لب به سخن گشود و فرمود: ای پسران عبدالمطلب به خدا قسم من در همه عرب جوانی را سراغ ندارم که چیزی بهتر و برتر از آنچه من برای شما آوردهام، برای قوم خویش آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت برای شما آوردهام و خدا به من امر کرده است شما را به دین اسلام دعوت کنم. اکنون کدام یک از شما در این امر مرا یاری میدهد تا برادر من و وصی من و خلیفه من بین شما باشد؟ عموها و پسرعموهای پیغمبر صلی الله علیه و آله همه خاموش ماندند. من (علی) با اینکه از همه جوانتر و چشمم از همه آشفتهتر و شکمم از همه برآمدهتر و ساق پایم از همه باریکتر بود، گفتم: ای فرستاده خدای، من وزیر و دستیار تو خواهم بود. پس رسول الله گردن مرا گرفت و گفت: این است برادر من و وصی من و خلیفه من بین شما. پس سخنش را بشنوید و از او اطاعت کنید. پس آن گروه برخاستند در حالی که میخندیدند و به ابوطالب میگفتند: به تو امر کرد از علی حرف بشنوی و مطیع او باشی.
همین معرفی را پیامبر در جایگاههای دیگر هم بیان داشتند یک نمونه دیگر که بسیار مشهور است و علمای اهل سنت و شیعه نقل کردهاند «حدیث منزلت» است که پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لا نَبیّ بَعدی» این حدیث با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمانها و مکانهای گوناگون از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، که مشهورترین آن ها در غزوه تبوک است.
نقلهای مختلف حدیث منزلت، همگی این مضمون مشترک را دارند که جایگاه و منزلت امام علی علیهالسلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است و اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبتهای مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر به چه کسانی هشدار دادند و چه کسانی را پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر لعنت کرد؟ پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در خطبه معروف غدیر بعد از جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» در حق ایشان و یاران ایشان دعا کردند و در حق گروهی هم نفرین کردند.
«ابن عساکر» به نقل از زید بن یثیع این فراز را اینگونه روایت کرده: «من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحبّ من احبّه و أبغض من أبغضه و انصر من نصره»؛ هرکسی که من مولا و سرپرست اویم، پس از این علی مولا و سرپرست اوست. خداوندا دوست بدار هرکه او را دوست دارد و دشمن بدار کسی که با او دشمنی کند و دوست بدار دوستان او را و دشمنانش را دشمن بدار و یاری کنندگان او را یاری کن.
البته برخی از مغرضین ادعا کردهاند که فقره «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»، بعدها توسط علما، مردم و یا کذابین کوفه به خطبه غدیریه اضافه شده و در اصل روایات موجود نیست که خوشبختانه شیخ «محمدجعفر مروجی طبسی» از محققین بهنام حوزه در پاسخ به این ادعای سخیف کتابی نوشتهاند تحت عنوان «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ كلام النبي صلي الله عليه و آله، لا من زيادة الناس»، ایشان در این کتاب ضمن رد این ادعا، به نام برخی از کتب روایی که این فقره از روایت در آن ذکر شده، اشاره کردهاند.
ایشان در فصل نخست کتاب، نام 380 نفر از راویانی که این فقره از حدیث را روایت کردهاند، به ترتیب حروف الفبا، ذکر نمودهاند و در فصل دوم، شرح حال 118 نفر از این راویان که در منابع اهل سنت بوده را بررسی کردهاند و در فصل سوم، با تذکر این نکته که خواننده پس از مطالعه دو فصل قبل، به این امر واقف خواهد گردید که این فقره از حدیث شریف غدیر، از سوی یک راوی روایت نگردیده و جزء حدیث بوده و توسط مردم، علما و یا کذابین، به اصل روایت اضافه نشده است، به پنج نمونه از احادیثی که این فقره را در دل خود جای داده، اشاره کردهاند.
اگر امامت نباشد چرا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله ناقص است؟ خداوند متعال در آیه تبلیغ، وقتی دستور ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله میدهد، میفرماید: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: «آن پیامی که به تو دادم را برسان و اگر آن را نرساندی انگار اصلاً پیام را نرساندهای». این جمله را به چه کسی میگوییم؟ چند احتمال وجود دارد:
اول اینکه فردی پیامی را به پیک بدهد و بگوید این پیام را برسان و الا گویا پیام را نرساندهای.
دوم اینکه فردی پیامهای متعددی را به پیک بدهد و چون همه پیامها مهم است از باب تأکید بگوید: همه آن پیامها را برسان و اگر بعضی از آنها پیامها را نرسانی انگار هیچ پیامی را نرساندهای.
سوم فردی پیامهای متعددی را به پیک میدهد و چون به کار پیک اطمینان ندارد و احساس میکند ممکن است بخشی از پیامها را منتقل نکند از باب تأکید میگوید حواست را جمع کن و همه پیامها را برسان و الا گویا اصلاً هیچ پیامی را نرساندهای.
چهارم اینکه فردی پیامهای متعددی را به پیک میدهد و به کار پیک هم اطمینان دارد اما احساس میکند پیک نسبت به ابلاغ پیامها ملاحظه دارد و نمیتواند آنها را منتقل کند.
پنجم فردی پیامهای متعددی را به پیک میدهد و به کار پیک هم اطمینان دارد اما احساس میکند پیک نسبت به پیام خاصی ملاحظه دارد و نمیتواند آن را منتقل کند، میگوید آن پیام خاص را حتما برسان و الا گویا اصلا پیام مرا را نرساندهای بعد هم به او خاطر جمعی میدهد که من حواسم به تو هست و از تو محافظت میکنم.
احتمال اول درست نیست، چون این گونه حرف زدن حتی اگر از باب تأکید باشد، لغو و بیهوده است.
احتمال دوم هم اگر چه سخن گفتن لغو و بیهودهای نیست اما نسبت به این آیه شریفه درست نیست چون اولاً: با ظاهر آیه نمیسازد به خاطر اینکه آیه نمیگوید «بلغ کلّ ما انزل الیک» بلکه میگوید «بلغ ما انزل الیک» و «ما موصوله» همان قدر که احتمال دارد عام و کلی باشد، احتمال هم دارد اشاره به موضوع جزئی و خاصی داشته باشد، حتی میتوان ادعا کرد که احتمال دوم مناسبتر است.
جمله «و الله یعصمک من الناس» در ادامه آیه شریفه نشان میدهد این تأکید از باب اهمیت پیامها نیست، بلکه بهخاطر نگرانی پیک است.
احتمال سوم هم صحیح نیست چون همان دو اشکال احتمال دوم در اینجا هم هست یعنی اولاً احتمال اشاره به پیامی خاص از احتمال اشاره به تمام پیامها قویتر است و ثانیاً تأکید از باب عدم اعتماد به پیک نیست، بلکه از باب نگرانی پیک از ابلاغ پیامهاست.
احتمال چهارم که پیک نگران ابلاغ همه پیامها باشد هم درست نیست چون این آیه در آخرین سال زندگی پربرکت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده و ایشان بخش اعظم پیامهای الهی را تا آن روز ابلاغ کرده بودند.
پس قطعا احتمال پنجم درست است که پیک نگرانی بابت ابلاغ پیام خاصی دارد و اکنون این سوال را طرح میکنیم که آن پیام خاص چیست؟ از این آیه شریفه دو چیز درباره آن پیام فهمیده میشود: ۱- آن پیام هموزن رسالت است. ۲- آن پیام تا آن زمان ابلاغ نشده بود.
طبیعتا ذهن ما به سمت موضوعات اساسی اسلام میرود، توحید، معاد، حج، نماز، روزه، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و مسائلی از این قبیل؛ همه این ها علیرغم برخی نگرانیها اما تا آن زمان ابلاغ شده بود و چیزی نبود که از پیامبر صلی الله علیه و آله از بیان آن هراس داشته باشد جز مسئله ولایت که اتفاقا هموزن رسالت و ادامه مسیر رسالت است؛ ولايتی که غايت رسالت است و اگر حاصل نشود گويا رسالت حاصل نشده است.
شاید کسی بگوید: شما در پاسخ به سوال قبلی گفتید پیامبر صلی الله علیه و آله قبلا به موضوع جانشینی امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره کرده بود پس این موضوع هم مورد نظر نبوده است.
در پاسخ میگوییم: آن مواردی که ذکر شد اشاره به موضوع و زمینهسازی برای ابلاغ بوده، نه ابلاغ رسمی و اتفاقا به خاطر موضعگیریهایی که در همین موارد، از ناحیه برخی افراد انجام میشد، پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به ابلاغ رسمی امر ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام نگران کرده بود و ترس داشت که فتنهگری آنها مانع تبلیغ این امر الهی شود اما خداوند متعال در این آیه شریفه به ایشان دلداری میدهد و ایشان را برای ابلاغ پیام مهم ولایت آماده میکند.
چرا اسلامشناسان غربی شیفته امام علی علیهالسلام هستند؟ هر کسی که مقداری با شخصیت امام علی علیهالسلام آشنا شود و بدون غرض درباره آن مرد الهی بیاندیشد و مطالعه کند عاشق و شیفته او میشود؛ اسلامشناسان و بهتر است بگوییم اسلامپژوهان غربی هم آنهایی که بدون غرض و با هدف کشف حقیقت به مطالعه ادیان میپردازند و به صورت اتفاقی در بین مطالعاتشان با شخصیت امام علی علیهالسلام آشنا میشوند، بدون استثناء شیفته ایشان میشوند.
من خودم با محقق و کشیش مسیحی، جرججرداق، ملاقات کردهام و از نزدیک سخنان او درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام را شنیدهام. در سفری علمی که با برخی از دوستان، چند سال قبل، به لبنان داشتیم، سالهای آخر عمر جرج جرداق بود، در سفارت ایران با ایشان ملاقات کردیم، او از خاطرات خودش درباره آشناییاش با نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام گفت. او میگفت: «آشنایی با نهجالبلاغه از طریق خانواده در کودکی برایم اتفاق افتاد و بارها و بارها نهجالبلاغه را خواندم». او از طریق این کتاب ارزشمند، شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام را شناخته بود و کتاب «علی صوت العدالة الانسانیة» را تألیف کرده بود. او امیرالمؤمنین علیهالسلام را شخصیتی برای همه بشریت میدانست که باید از او الگو بگیرند و سخنان حکیمانهاش را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.
کتاب «قدیس» را هم حتما خواندهاید، کتابی که بعداً با عنوان «ناقوسها به صدا درمیآیند» خلاصه شده است. این رمان بسیار جذاب و خواندنی، روایتی از آشنایی یک کشیش مسیحی روسی به نام سرگئی میخائیل ایوانف با نهجالبلاغه و شناخت شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
و داستانهای متعدد دیگری هم از اسلامپژوهان غربی وجود دارد که با شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام آشنا شدهاند و شیفته و دلباخته ایشان شدهاند.
نظر شما