خبرگزاری شبستان: ظاهرا ماجرای دانشگاه آزاد و ابلاغ حکم رئیس جدید آن، با کارشکنیها و سیاست بازیهای برخی جریانها، قرار نیست به این زودیها تمام شود. 30 سال حکومت جاسبی بر دانشگاه آزاد آنچنان به مذاق او و طرفدارانش خوش آمده که نمیخواهند به این زودیها این کرسی را رها کنند.
تلاشهای جاسبی و جریان او برای ماندن ، مدتهاست ادامه دارد. تلاش برای وقف اموال دانشگاه آزاد یکی از این کوششها بود که با درایت مسولان نظام به بار ننشست. کار به جایی رسیده بود که این جریان از طریق لابی با برخی نمایندگان مجلس، حتی توانست رأی مهمترین نهاد قانونگذاری کشور را هم کسب کند .
پس از آن و زمانی که قرار شد رئیس جدید دانشگاه آزاد انتخاب شود، کارشکنیهای گستردهای انجام شد تا به مدد آن از تشکیل جلسه و به فرجام رسیدن این جلسات، جلوگیری شود اما نهایتا در دومین جلسه هیئت امنای دانشگاه آزاد برای تعیین رئیس جدید این دانشگاه بود که اعضا رای به انتخاب فرهاد دانشجو و جایگزینی وی به جای عبدالله جعفرعلی جاسبی دادند.
اما جریان حامی عبدالله جاسبی به این راحتیها حاضر نبود عرصه را برای رقیب که رأی شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم پشت خود میدید، خالی کند. از این روی جریان مذکور با توسل به حربه دیگری به مقابله با رأی اکثریت اعضا پرداخت. به واقع هرچند اکثریت اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد فرهاد دانشجو را به عنوان رئیس جدید برگزیدند اما مابقی اعضا که باز هم از همان جریان خاص بودند، مطابق عادت مألوف و شیوه معمول، مخالفت با رأی اکثریت را کلید زدند و کوشیدند به بهانههای واهی انتخاب فرهاد دانشجو را زیر سوال ببرند. اما پس از آنکه این روش هم جواب نداد، آنها به شیوهای دیگر متوسل شدند.
پس از تأیید فرهاد دانشجو در شورای عالی انقلاب فرهنگی، حکم ریاست وی باید توسط رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد امضا میشد. اما هاشمی رفسنجانی تاکنون از امضای این حکم امتناع کرده و به باور بسیاری هم ایشان تصمیمی برای امضای حکم ریاست دانشجو بر دانشگاه آزاد ندارد.
به واقع هاشمی که ریاست بر مجلس خبرگان را از دست داده است، نمیخواهد حالا دانشگاه آزاد را هم که در طول سه دهه گذشته به حیات خلوت وی و نزدیکانش بدل شده بود، به غیر واگذار کند.
البته این دست رفتارها از جانب پدرخوانده به روشی کاملا معمول بدل شده و تاکتیک این جریان محسوب میشود. به واقع جرزنیهای انتخاباتی در میان جریان منتسب به پدرخوانده کهنه کار از زمان انتخابات ریاست جمهوری 84 کاملا در میان آنها اپیدمی و فراگیر شد. بررسی کنش و واکنش او در سالهای اخیر این موضوع را کاملا نشان میدهد. در جریان انتخابات ریاست جمهوری 1384، هاشمی رفسنجانی پس از شکست از دکتر احمدی نژاد برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، به رقیب پیروز تبریک نگفت و سنتی سیئه را در عرصه سیاسی کشور بر جای گذاشت که پس از آن هم ادامه یافت. تا پیش از این تمامی رقبا پس از پایان رقابت با پذیرش شکست، به رقیب تبریک میگفتند و اخلاق انتخاباتی را به بهترین نحو ممکن رعایت میکردند. موضوعی که انسجام مسولین و تمکین آنها را به رأی ملت به خوبی نشان میداد.
پس از آن و در جریان انتخابات 88 هم منتسبین به پدرخوانده، رأی قاطع مردم به دکتر احمدی نژاد را بر نتابیدند و حاضر به پذیرش شکست خود و جریانی که به آنها منتسب بود، نشدند و حتی در اقدامی عجیب، نزدیکان او از مردم خواستند به نشان اعتراض به خیابانها بریزند و هر چه توانستند بر آتش فتنه دمیدند که اساسا مشی سیاسی آنها با پذیرش رأی مردم همخوانی نداشت.
در جریان ماجرای دانشگاه آزاد هم همین سناریو رخ داده است. در شرایطی که اکثریت اعضا به دانشجو رأی دادهاند، پدرخوانده حاضر نیست حکم ریاست وی را تأیید کند و بار دیگر به رأی اکثریت پشت کرده است. عجیب آنکه مشی ضد دموکراتیک او ، کاملا در تقابل با مواضع و ادعاهای دموکراتیک وی است. هاشمی که در آخرین مصاحبه اش خود را به صورت تلویحی بسیار توانمندتر از امیرکبیر دانسته بود، پدرخوانده چپها و اصلاح طلبهایی محسوب میشود که همیشه حداقل در تئوری و نه در عمل، بر دموکراسی و رأی مردم تأکید داشته اند. او و منتسبانش همیشه از احترام به رأی مردم دم میزنند اما در عمل خلاف آن رفتار میکنند. هاشمی رفسنجانی هم در همین راه است. راهی که به ناکجا آباد میرود.
پایان پیام/
نظر شما