خبرگزاری شبستان/ کرمان جنوبی
سال 1357 اوج انزجار ملت ایران و مبارزات آنها برعلیه رژیم طاغوت بود ، شهرستان جیرفت در جنوب استان کرمان نیز در آن زمان اگر چه کوچک بود و از مرکز دور، اما به واسطه روشنگری های انقلابیان تبعیدی چون حضرت آیت الله خامنه ای در این شهر ،کانون داغ مبارزت مردم علیه شاه و خوانین جیره خوارش بود، شفیقه شفیعی یکی از زنان مبارز جیرفتی در آن سال هاست که خاطرات شنیدنی از فعالیت های خود و دوستانش دارد...
در حمله چماق به دست ها به مدرسه و به تحریک ساواک ، دست چپم شکست
شفیعی در یاد آوری خاطرات دوران مبارزه به خبرنگار شبستان گفت: سال 57، دبیر زبان انگلیسی مدرسه روستای خاتون آباد بودم و با همکاری خانم کرد رستمی و یکی دیگر از دوستان، اعلامیه ها را از طریق دانش آموزانی که داوطلبانه همکاری می کردند به درون خانواده ها می فرستادیم.د ر همین ایام، توسط ساواک شناسایی شده بودیم و روز 6 آبان 57 ،قبل از شروع کلاس ها مردم از همه روستا ها ،البته به تحریک ساواک با چوب و چماق و فریاد جاوید شاه به مدرسه حمله کردند، تعدادی از دختران ارباب های آن زمان همکار ما بودند؛ اما آنها فقط من و همدستانم را کتک زدند ،آنفدر کتک خوردیم که توان بلند شدن نداشتیم ؛ دست چپم شکسته و آویزان بود، صورتم کبود و خون آلود به پدرم خبر داده بودند، با یک پیکان وانت آمد روستا که ما را به شهر ببرد، حتی در حال سوار شدن به ماشین هم کتک می زدند، آنها به دانش آموزانی که به کمک ما آمده بودند هم رحم نداشتند، نیرو های ساواک آن زمان بومی بودند و خود مستقیم وارد عمل نمی شدند؛ بلکه مردم و خوانین را تحریک می کردند؛ یعد از آن اتفاق ما توبیخ و منع حقوق شدیم و ما هم تا زمان فرمان بازگشایی مدارس توسط حضرت امام(ره ) به مدرسه نرفتیم.
15 نفر از دانش آموزان پسرم در آن زمان، بعدأ در جنگ شهید شدند
مدرس حوزه علمیه شهرستان جیرفت افزود: دانش آموزانی بودند که با سن کم در همه تظاهرات و برنامه های انفلابیان شرکت داشتند و به اصرار وظایفی را متقبل می شدند، همان ها در زمان جنگ در صف اول نبرد بودند ،فقط از داش آموزان من در آن زمان 15 نفر بعدها در جنگ ایران و عراق شهید شد.
به پدرم گفته بودند اگر یک شب به خانه نیامد، بدان که زندان است
شفیعی که هم اکنون عضو شورای شهر جیرفت است، اظهار داشت: در آن زمان شهر کوچک بود همه همدیگر را می شناختند، یک روز هنگام غروب که به خانه بر می گشتم، متوجه قدم هایی که در تعقیبم بودند، شدم، خیلی سریع خودم را به منزل پدری ام رساندم، پدرم نگران منتظرم بود و گفت: طوری فعالیت کن که توجه کارهایت نشوند به من در باره تو اخطار دادند، گفتند که خطاهایت زیاد شده و اگر یک روز خانه نیامدی حتما در زندانی ....
با تانکر های آبجوش و بخار، سر راه تجمع مردم را سد می کردند
یک روز یکی از برادران انقلابی تابلوی عکس شاه و همسرش را که بالای سن تالار کوروش کبیر (شهید قریشی کنونی )قرار داشت در مجلسی با پرتاب سنگ از راه دور شکست، من تنها خانم جلسه آن روز بودم با این اتفاق مرد ها به من گفتند زود فرار کن ممکن است بابت این کار ماجرای برزرگی درست شود، سر راهم که به منزل می رفتم ساواک و نیرو های ژاندارمری با تانکر های آبجوش و بخار سر راه مردم و منتظر عکس العمل بودند که مردم را متفرق کنند.
شفیعه شفیعی زن انقلابی سال 57 و همسر شهید امان الله غلام حسین پور گفت: سه عامل وحدت، ایمان راسخ و رهبری امام خمینی (ره) باعث پیروزی انقلاب شد و البته به سادگی به پیروزی نرسید و جوانان و مردان و زنان زیادی همه هستی شان را در این را فدا کردند.
پایان پیام/
نظر شما