ترس از شرق شناسی و اسلام شناسی !

میراثی ازدانش بشری پیش روی ما است که با تاملی بیشتر و شناخت کاستی ها و نقاط قوت میتوان با ان مواجه شد .

خبرگزاری شبستان : شرق شناسی را اگر به مثابه علم و دانش تلقی کنیم ، مجموعه ای از معارف و دانشها است که موضوع ان شناخت مشرق زمین از زوایا ی گوناگون است .
واژه شرق در ادبیات ما سابقه دیرینه دارد و حتی برخی از اندیشمندان از شرق عرفانی و معنوی و معرفتی یاد میکردند . حکمت الاشراق حکیم سهروردی نه شرق جغرافیایی بلکه نوری معنوی است که کل هستی را در سایه نور الانوار می بیند .
برخی بر این باورند ، نیاز انسان غربی به شناخت خود وی را به مطالعه غیر و شرق وا داشته است . غیر را اگر حیث جغرافیایی مد نظر قرار دهیم ، شرقی و اگر از حیث شکاف تمدنی و دینی لحاظ کنیم اکثرا انسان مسلمان خواهد بود .
انسان غربی برای بازسازی جهان بر پایه مدرن نیاز به شناخت مشرقی داشت که از قدرت و ارزشهای مدرن عقب مانده است . نتیجه این تلاش شکل گیری جریان شرق شناسی است .
مفهوم شرق و غرب دو مفهوم نسبی و انتزاعی است . که به صورتهای مختلفی صورت بندی شده است .به لحاظ گسترده جغرافیایی تمدن اسلامی مشرق و مغرب اسلامی صورت بندی شد . مشرق و مغرب مسیحی برای شکاف مذهبی در درون کلیسا و شقاق مسیحیت ارتدوکس و کاتولیک ، در دوران جنگهای صلیبی ، شرق اسلامی و غرب مسیحی ، شرق کمونیست در ستیزدو قطب ایدئولوپژیک قرن بیستم و.... نمونه ای متنوع از کاربرد دو مفهوم نسبی شرق و غرب را بازگو میکند.وجه مشترک این موارد نشان از تقابل شرق و غرب و کاربرد تقابلی ان دارد . در مواردی این تقابل ستیز و نزاع بیشتری را بازگو میکند ودر مواردی تنها تقابل فرهنگی و اجتماعی و علمی را بازمی نمایاند .
پیدایش اصطلاح شرق و غرب در فرهنگ سیاسی معاصر نظیر خاور نزدیک و خاور دور و خاور میانه امر پوشیده نزد خوانندگان گرامی نیست .
تا حدی این صورت بندی نشان از اروپا محوری ان دارد . کشورهای و سرزمینهای ان سوی مدیترانه و شمال افریقا خاور نزدیک و سرزمینهای شرق اسیا مانند چین و ژاپن خاور دور و سرزمینهای میانه ازفلسطین و سوریه و ایران خاور میانه نام گرفت . در این تقسیم بندی ، محوریت کشورهای استعمارگر بیش از همه نمود دارد . گویی قدرت استعمار قبله و مرکزیت دارد و مابقی سرزمینها بر اساس مسافت جغرافیایی از مرکز جهان سنجش میشوند .
مطالعه در حوزه های گوناگون زبان و تاریخ و ادبیات و فرهنگ و تمدن مشرق به مطالعات بنیادی در تبارهای دینی سنت های فرهنگی کشیده شد و در این میان مطالعات اسلام شناسی از دل پژوهشهای شرق شناسی پدیدار شد .
به دیگر بیان دانش اسلام شناسی با موضوع واحد اسلام از دل شرق شناسی زاده شده است و انرا باید در مسیر نقشه راه شرق شناسی دنبال شود .
شرق شناسی و اسلام شناسی به عنوان دو شاخه از دانش غربی خالی از انتقاد های روش شناختی و معرفت شناسی دانش مدرن نیست .
رویکرد انتقادی ادوارد سعید متفکر فلسطینی تبار در خور توجه است .وی باور دارد شرق شناسی تلاش غرب برای شناخت وارونه خود است .
هدف غرب از شرق شناسی نه شناخت و رسوخ در معارف عمیق شرق و اسلام و تلاش برای کاهش تمایزها و نزدیکی تمدنها بلکه دانشی ابزاری برای غربی کردن شرق است که اثار این تلاش در دنیای سیاست به سلطه بر جوامع شرقی منتهی میشود . شرق شناسی غربی تلاش ندارد درد ها شرق را چاره جویی کند .
برخی بر این باوند که پروژه غرب شناسی در برابر شرق شناسی می تواند راه برون شدی از وضع کنونی جوامع شرقی است پروژه ای که سعید ادوارد سعید از ان با نام استغراب ( غرب شناسی ) در برابر استشراق یاد میکرد .
ارای میشل فوکو از اندیشمندان فرانسوی در خور توجه است . نسبت دانش و قدرت و بررسی هنجارهای نظام سلطه در بازتولید نظام ارزشی و صورت بندی دانش مدرن از مسائل مهمی است که دهن فوکو را به خود مشغول داشت . شرق شناسی و پیوستگی ان با نظام سلطه و قدرت، ریشه در تبار و ساختار ان دارد .
پروژه شرق شناسی فرانسه با تاریخ فرانسه پیوندی نا گسستنی دارد . ناپلئون بناپارت در لشکر کشی به مصر در سال 1798 سپاهی از دانشمندات را به همراه برد . شناخت سرزمین و تاریخ و فرهنگ و میراث تمدنی ناپلئون را در دستیابی به اهدافش یاری رساند . مصر شناسی از نیاز قدرت سیاسی برای سلطه و تحکیم منافع سلطه زاده شد .می توان مدعی شد نگرش ابزاری به دانش برای سلطه و اشاعه قدرت از مشخصات دانش غیر اخلاقی نظام سلطه است .
بررسی تاریخی و نحوه شکل گیری دانش شرق شناسی ، نه تنها باعث پدید امدن نوعی بد بینی به فعالیتهای علمی در تمامی زمینه های معرفتی حتی در دانش تجربی شد بلکه بدبینی نسبت به گردشگران و سیاحان غربی نیز گردید. به دیگر بیان از دید برخی از مردم شرق ، گردشگران غرب تنها و تنها پیش قراولان سلطه بیگانه و عامل نفوذی دشمن قلمداد شدند .
این بد بینی به گرداوری داده ها از سوی گردشگران غربی و نگرانی از کاربرد ابزاری انها بدبینی شدیدی را نسبت به دانش شرق شناسی به همراه داشت . این نگرانی به مراتب در مورد پروژه اسلام شناسی که صبغه دینی و عقیدتی دارد بیشتر است.
به نظر میرسد میراثی ازدانش بشری پیش روی ما است که نباید به ترس و واهمه با ان مواجه شد و یا صورت مسئله را پاک کرد بلکه با شناخت کاستی ها و نقاط قوت میتوان با تاملی بیشتر با این دانش مواجه شد .
ر. دارائی
پایان پیام /
 

کد خبر 106471

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha