به گزارش خبرگزاری شبستان، واقعه 15 خرداد 1342 نقطه عطف و تاریخساز انقلاب اسلامی است. با اینکه دستگیری و بازداشت امام خمینی در شهر قم صورت گرفت، با مخابره این خبر به سراسر کشور واکنشهای علما و و مردم هر دیار را برانگیخت و موجی عظیم از اعتراضات را به وجود آورد که سنگ بنای انقلاب سال 1357 پیریزی کرد و به قیام خونین 15 خرداد مشهور شد. در نوشتار حاضر به بررسی واکنش شهرهای مختلف کشور، مردم و علما در این زمینه پرداخته شده است:
ورامین
عدهای از مردم ورامین ـ خصوصاً بخش پیشوا ـ با اطلاع از وقایع تهران و قم تصمیم گرفتند برای آزادی حضرت امام خمینی به مقابله با رژیم برخیزند. بعد از ظهر روز شانزدهم خرداد چند هزار نفر كفنپوش، با چوب و چماق و به صورت دستهجمعی به سمت تهران حركت كردند. اولین گزارش ساواك در این باره چنین است: «... امروز عصر [16 خرداد] دو هزار نفر از اهالی ورامین با چوب و چماق، پیاده از بیراهه، به طرف تهران حركت نموده تا فردا صبح (17/3/42) به اخلالگران تهران بپیوندند...»
ساواك تهران نیز موضوع را به ژاندارمری اطلاع داد: «اطلاع تأیید نشده حاكی است عدهای كفنپوش از كن و عدهای از ورامین به طرف تهران حركت نمودهاند.»
نیروهای ژاندارمری در مسیر ورامین ـ تهران با این جمعیت بهشدت برخورد كردند و بر اثر تیراندازی، عده زیادی از این افراد شهید و مجروح شدند؛ بهطوری كه ژاندارمری در گزارشی به ساواك نوشت: «... براثر برخورد با نیروی ژاندارم و تیراندازی به طرف آنها متواری شده و موفق به اجتماع مجدد نگردیدهاند.»
البته پس از این كشتار مجدداً اجتماعی در شهر ورامین صورت گرفت. در 17 خرداد، ساواك سمنان طبق معمول و بر اساس سیاستها و اصطلاحات رایج رژیم، درباره واقعه چنین نوشت: «طبق اطلاع، مالكین و مخالفین روز گذشته در دهات و قرای اطراف ورامین و پیشوا فعالیت نمودهاند، مردمی را كه در تكایا و مجالس سوگواری مشغول عزاداری بودهاند، تحریك و بهعنوان ابراز همدردی از آقای خمینی و آشوبگران مركز به تهران اعزام دارند... حوالی میدان خراسان مواجه با مأمورین انتظامی شده و تعداد زیادی از آنها به قتل رسیدهاند...»
شیراز
با انتشار خبر دستگیری امام و تعدادی از علما، همچنین انتشار خبر قیام مردم در قم و تهران، بعدازظهر روز 15 خرداد وضعیت شهر شیراز تغییر كرد. گروههای مختلف از چند نقطه شهر به سمت مركز شهر و مسجد وكیل حركت كردند. تظاهرات و درگیری با مأمورین در آخرین ساعات روز آغاز شد و تا ظهر 16 خرداد ادامه داشت. در این مدت تعدادی از مردم شهید و مجروح و تعدادی نیز دستگیر شدند. در جریان مقابله مردم با نیروهای رژیم، تعدادی از مغازههای مشروبفروشی و محل كسب متعلق به بهائیان آتش زده شد؛ استانداری فارس نیز برای تسلط بر اوضاع تعدادی خودرو آتشنشانی از اصفهان درخواست كرد: «... وسیله آتشنشانی در شیراز كم [است] مقرر فرمایید به استانداری اصفهان دستور داده شود چند دستگاه ماشین آتشنشانی به شیراز ارسال [شود] ، حتی عدهی نظامی نسبت به تظاهركنندگان كم [است] ... مقرر فرمایید به هر نحو شده قوای انتظامی استان تقویت شود.»
ساواك اصفهان در پاسخ به درخواست شیراز چنین نوشت: «... وضع ما نیز مشابه شما است، متأسفانه اعزام ماشین آتشنشانی به شیراز مقدور نیست.»
پس از كشتار و دستگیری عدهای از مردم و برای جلوگیری از گسترش قیام، روز 16 خرداد در شیراز حكومت نظامی اعلام شد. علیرغم اعلام حكومت نظامی و تیراندازی به مردم، مقاومت در مقابل نیروهای دولتی همچنان ادامه داشت: «از ساعت 10 صبح امروز [16 خرداد] بدواً اجتماع زیادی در مسجد وكیل شیراز گرد آمده و شروع به تظاهر نمودهاند و سپس از نقاط دیگر شهر دستجاتی به تظاهر پرداخته و در نتیجه مأمورین انتظامی با آنها شدیداً تصادم كرده و عدهای زخمی شدهاند، ولی هنوز تظاهرات ادامه دارد، و وضع شهر كاملاً غیرعادی است.»
روزنامه اطلاعات 16 خرداد 1342 در مورد وقایع شیراز نوشت: «خبرنگار ما در شیراز تلفنی اطلاع داد از ساعت 12 دیشب وضع شیراز غیرعادی شد... ضمناً مأمورین انتظامی 80 نفر را در شیراز بازداشت كردند.»
در روز 20 مرداد 42، محاكمه 9 نفر از دستگیرشدگان 16 خرداد در دادگاه جنایی فرمانداری نظامی تشكیل و ادامه محاكمه در روز 21 مرداد صورت گرفت.
خمین
شهر خمین از مدتها قبل فعالیت چشمگیری در جریان نهضت اسلامی داشت، به همین دلیل در محرم 1383ه.ق (15 خرداد 1342 ه.ش) مبارزات فعالی برضد دستگاه حاكم از خود نشان داد. بر این اساس است كه گزارشهایی از اعلام همبستگی مردم در ماههای قبل در اسناد ساواك بهچشم میخورد: «بهعنوان اعتراض نسبت به بازداشت وی [امام خمینی]، مغازهها و دكاكین خود را تعطیل كرده و تظاهراتی در این مورد بهعمل آوردهاند...»
البته به دلیل كوچكی شهر و پراكندگی جمعیت، امكان فعالیت گسترده وجود نداشت.
كاشان
نزدیكی كاشان به قم، حضور علمای متعدد و سابقه ایمان و تدین مردم این شهر، باعث استقبال از نهضت اسلامی و حضور فعال در صحنههای مبارزاتی شد و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نیز توجه زیادی به اوضاع شهر، رفتوآمد افراد و كنترل مراكز فعالیت اجتماعی و سیاسی داشتند. مردم علاوه بر تظاهرات و درگیری با نیروهای انتظامی چند خانه و مغازه را كه متعلق به بهائیان بود آتش زدند.
گزارش ژاندارمری كاشان حاكی است: «... جمعیت كثیری پس از حركت در خیابانها و میدان فیض كاشان تجمع و كار بانك ملی و كارخانجات ریسندگی را تعطیل و كارگران را وادار مینمایند كه با جمعیت ائتلاف نمایند، سپس با سلاح سرد از قبیل سنگ و چوب مبادرت به شكستن شیشههای عمارت دادگستری بهطرف شهربانی هجوم میآورند... عدهای از مهاجمین با پرچم و تعدادی از آنها قرآن همراه دارند كه به محض برخورد با مأمورین قرآن را روی دست گرفته و اظهار میدارند ما آیتالله خمینی را میخواهیم....»
در جریان مبارزات مردم كاشان در روزهای 15 و 16 خرداد علاوه بر به جای ماندن تعدادی شهید و مجروح، تعدادی نیز دستگیر شدند كه اسامی آنان طی گزارش به رئیس ساواك اطلاع داده شد. در یك بررسی اجمالی از تركیب شغلی دستگیرشدگان، تركیب شركتكنندگان در قیام ماهیت مردمی و اسلامی بودن آن قابل انكار نیست. اگرچه رژیم شاه و گروههای ماركسیستی به شكل دیگری قیام را تفسیر و تحلیل كردند [1].
مشهد
مشهد به دلیل مدفن پاك امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) همیشه برای شیعیان اهمیت ویژهای داشته است. مشهد برای رژیم پهلوی نیز به چند جهت اهمیت داشت: داشتن حوزه كهنسال آن، سوابقتاریخی قیام علیه رضاشاه و رفتوآمد شیعیان و تأثیرپذیری مردم ایران از آن. به همینجهت علم در كابینه گفت: «برای جلوگیری از اینكه قم و مشهد با هم همصدا شوند و كار خیلی سخت بشود، آیتاللّه خمینی را در قم و آیتاللّه قمی را در مشهد دستگیر كردیم.«
چون رژیم از قبل تصمیم به دستگیری آیتاللّه قمی را داشت، یك روز قبل از پانزدهم خرداد، 150 نفر از مبارزین مشهد را دستگیر نمود؛ اما مجلس سخنرانی در منزل آیتاللّه همچنان برقرار بود. روز پانزده خرداد بعد از نماز ظهر و عصر، آیتاللّه قمی در مسیر بازگشت از مسجد گوهرشاد به منزل دستگیر شد. عدهای از مردم كه پشت سر آیتاللّه بودند و تلاش میكردند از دستگیری وی جلوگیری كنند، مورد ضرب و شتم و سپس تیراندازی قرار گرفتند و عدهای مجروح شدند. آیتاللّه پس از دستگیری توسط یك آمبولانس به تهران منتقل شد. خبر دستگیری امامخمینی نیز در شهر پیچید و بیش از پیش بر نگرانی مردم افزود.
مردم مشهد به عنوان اعتراض بازارها را تعطیل و دست به اعتصاب زدند. ائمه جماعات مسجد گوهرشاد نیز دست به اعتصاب زدند. طبق گزارش ساواك این اعتصاب تا 17/4/42 همچنان ادامه داشت:«هر روز شایع میشود كه از غروب، نماز جماعت آغاز خواهد شد، ولی تاكنون پیشنمازان به این كار مبادرت نورزیدهاند». این كار برای رژیم به دلیل زیارتی بودن شهر مشهد بسیار گران تمام شد.
دویست نفر طلبه كه قصد تحصن در تلگرافخانه را داشتند با ارسال تلگرافیخواستار آزادی امامخمینی و علمای دستگیرشده، شدند. رژیم برای سركوب ناآرامیها بسیاری از روحانیون مبارز و وعاظ را یا دستگیر كرد یا تحت تعقیب قرار داد. لشكر 12 خراسان كه مسئولیت سركوب قیام در خراسان را به عهده داشت، برای قدرتنمایی یكی از روحانیون دستگیر شده به نام سیدعلی مددی را «در روز پنجشنبه (30/3/42)» «در خیابانهای عمده شهر پیاده حركت میدادند، در حالی كه جلوی او چند دژبان و پشت سرش چند دستگاه جیپ مسلح ارتش در حركت بود». این اقدام نابخردانه چنان اثر بدی روی مردم گذاشت كه ساواك مشهد نوشت: «نزدیك دوهزار نفر مردم تماشاچی با تنفر فوقالعاده به این منظره مینگریستند، در حالی كه سید معمم با متانت دست خود را بر محاسن میكشید».
تبریز
با رسیدن خبر دستگیری حضرت امام تبریز یكپارچه پر از خشم و اعتراض شد. بازار و مغازهها در سطح شهر دفعتاً به حالت تعطیل درآمدند و مردم سراسیمه به خیابان ریختند تا پشتیبانی قاطع خود را نسبت به امام و خشم و نفرتشان را نسبت به نظام حاكم با فریادها و شعارهای كوبنده ابراز نمایند. عدهای از مردم با پوشیدن كفن دست به تظاهرات زدند. عدهای نیز با تجمع در مقابل منزل آیتاللّه قاضی با سر دادن شعارهای انقلابی نسبت به دستگیری حضرت امام دست به اعتراض زدند. آیتاللّه قاضی حمایت مردم و علمای تبریز را از امام اعلام كرد و مردم با شعار صحبتهای او را تأیید میكردند.
گزارش ساواك روز هفدهم: «مردم با استفاده از تعطیلی عمومی ضمن تجمع در نقاط مختلف، قصد تظاهراتی داشتند».
مهرداد، رئیس ساواك با آیتاللّه میرزا عبداللّه مجتهدی و قاضی طباطبایی كه در منزل آقای بیتاللّه با سایر روحانیون برای هماهنگی اجتماع كرده بودند تماس میگیرد؛ آنان را تهدید میكند تا تجمع مردم را پراكنده كنند و «آقایان روحانیون دستهجمعی به بازار رفته و مردم را به حفظ آرامش دعوت نمایند». ولی علما در پاسخ گفتند: «غرض از اجتماع، آزادی علمای دستگیر شده قم، تهران، شیراز و مشهد میباشد».
تیمسار مهرداد در جواب میگوید: تعدادی از افراد پا برهنه در خیابانها و بازار راه افتادند و بازار را با زور تهدید به تعطیل كشاندند... یكی از تجار تبریز به نام آقای حاججواد برق لامع به او گفت: آقای مهرداد! یك مشت آدم پا برهنه كه زورشان نمیرسد بازار بزرگ تبریز و خیابانهای آن را به تعطیل بكشانند. این پاكروان بود كه شهر تبریز را به تعطیلی كشاند! مهرداد با عصبانیت و در عینحال تعجب پرسید، چطور؟ و او در جواب گفت: وقتی خبر دستگیری و جلب آقا را از رادیو اعلام میكنند و مردم با خبر میشوند كه مرجع تقلیدشان زندانی شده، انتظار دارید هیچ عكسالعملی انجام ندهند؟ ... بعد از آن آقایان علما حرفهایشان را زدند ... و ادامه تعطیلی را صد درصد تأیید و تثبیت كردند و به این ترتیب جلسهی آن روز به پایان رسید.
آذربایجانیها كه در مذهب متعصب بودند، خواب را از چشمان عمال رژیم ربوده بودند. طبق گزارش ساواك در 27 خرداد «هنوز اشخاص با دیانت كه خیلی متعصب هستند در شهرهای مراغه، آذرشهر، بناب، میاندوآب، خلخال، هشترود، اردبیل، خوی مرتباً طلاب را به تهران میفرستند و از اوضاع و احوال و شخص خمینی جویا میشوند. در این شهرستانها افكار عمومی گوش به زنگ و منتظر انقلاب آینده هستند. به طور كلی منطقه آذربایجان خود را برای یك فداكاری در راه عمال دینی آماده میسازند».
اصفهان
بعدازظهر روز پانزدهم خرداد خبر دستگیری و قیام مردم تهران و قم در اصفهان منتشر شد. علما و بازاریان برای نشان دادن اعتراض خود به این نتیجه رسیدند كه بازار اصفهان را كه یكی از مراكز تجاری مهم ایران بود، به مدت یك هفته تعطیل كنند. این اعتصاب با همه تلاشهای رژیم برای شكستن آن، بسیار موفق بود و تا روز 23 خرداد كه با تهدید و ارعاب مقامات رژیم، بخشی از این اعتصاب خاتمه داده شد، فراگیر بود. مقامات رژیم در اصفهان برای جلوگیری از بحران تلاش وافری نمودند. از همان روز شانزدهم خرداد تا اواخر آن دهها تن از مخالفین را كه احتمال میدادند رهبری حركت علیه رژیم را به دست گیرند، دستگیر كردند؛ ولی با همه اقدامات احتیاطی نتوانستند جلوی ناآرامیها را بگیرند.
همان روز شانزدهم تظاهراتی رخ داد كه حظیرةالقدس بهائیان مورد حمله قرار گرفت. عدهای نیز «در خیابان چهارباغ جمع شدند» به تظاهرات پرداختند. همین تظاهرات پراكنده مسئولین اصفهان را به وحشت انداخت و روز هجدهم یك گردان كمكی ]از تیپ توپخانه[ با موافقت نیروی جنوب از شهرضا به اصفهان اعزام شد.
علمای اصفهان نیز اعلامیهای كه به امضای بیشتر روحانیون طراز اول اصفهان از قبیل آیتاللّه ارباب و آیتاللّه خادمی اصفهانی رسیده بود، منتشر كردند. علما در این اعلامیه خواستار آزادی علما و روحانیون دستگیر شده به خصوص حضرت آیتاللّه خمینی و آیتاللّه قمی و آیتاللّه محلاتی، كه از پیشوایان بزرگ و مسلم عالم تشیع هستند شدند. روحانیون و وعاظ اصفهان نیز تلگرافی به تهران خدمت حضرت امامخمینی در زندان فرستادند كه در آن استخلاص و سربلندی اسلام و تأمین هدفهای عالی روحانیت را خواستار شدند. محصلان علوم دینی اصفهان نیز با انتشار بیانیهای اهداف نهضت امامخمینی را تشریح كردند و اجرای قوانین اسلام و خنثی كردن نقشههای عمال اسرائیل در ایران را از جمله اهداف نهضت شمردند.
نجفآباد نیز یكی از شهرهای نزدیك اصفهان بود كه بازاریان آن با تعطیلی بازار در مسجد بازار دست به تحصن زدند و علمای آنجا نیز با صدور اعلامیهای حمایت خود را از امامخمینی اعلام كردند.
قیام پانزدهم خرداد کاملاً مردمی بود و تکیه گاهی جز مردم رنج دیده و مظلوم ایران نداشت، اصالت این قیام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای خدا، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند. سرانجام این قیام، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران و رژیمهای دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جدا ناپذیری اسلام از سیاست را برای همگان آشکار کرد.
در حقیقت قیام 15 خرداد، نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در ایران شد به گونهای که پس از آن طلاب و دانشجویان در حوزه و دانشگاه وارد عرصه جدی مبارزه با رژیم شاه شدند و در نهایت با پیروزی انقلاب این قیام به نتیجه رسید و در حال حاضر فقط به ایران خلاصه نشده و به الگویی برای مردم غرب آسیا و شمال آفریقا و سایر ملت های ستم دیده جهان تبدیل شده است.
نظر شما