بدرستى مومنان و کسانى که یهودى و نصرانى و صابئى هستند هر کدام بخدا و دنیاى دیگر ایمان بیاورند و کارهاى شایسته کنند پاداش آنها پیش پروردگارشان است نه بیمى دارند و نه غمگین شوند (بقره، 62)
در این آیه کلمه ایمان دوبار تکرار شده است. کسانی که مومنند و یهودیان و نصرانیهای و صابئی هایی که مومن باشند پاداش الهی دارند.
در آیات قبل از این آیه در سورهی بقره آمده است که یهودیان و نصارای میگفتند کسی داخل بهشت نمیشود مگر اینکه یهودی یا نصرانی باشد. در تفسیر المیزان میخوانیم که آیهی حاضر در حقیقت جوابی به این اشخاص و دیگر کسانی که ایمان را منحصر بر عناوین و القاب میکنند میباشد. این آیه در صدد بیان این مطلب است که ایمان داشتن دائر مدار عنوان خاص داشتن نیست و این عناوین و گروه بندیها صرفا ظاهر ایمان است اما آن چیزی که معیار پاداش الهی است باطن این امر است. صرف نظر از اینکه عنوان افراد چه بوده است، اگر تصدیق باطنی و ایمان قلبی به خداوند و جهان آخرت وجود داشته باشد ایمان حقیقی مستقر شده و اگر این تصدیق باطنی نباشد و صرفا قرار گرفتن در لوای الفاظ و عناوین باشد، آن پاداش الهی که به انسان سکینه داده و او را از غم و بیم رها میکند به شخص تعلق نخواهد گرفت.
لذا کلمه مومنین در ابتدای آیه عموم مومنین را شامل میشود همانطور که یهودیان و … نیز عموم آنها را شامل میشود. سپس کلمه مومنین دوم به معنای ایمان باطنی است که مومنین باطنی را از عموم مومنین و اهالی سایر ادیان استثنا کرده و احکامی را راجع به آنها بیان میکند.
قرآن در این مورد با کسی تعارف نکرده و حتی در مورد پیامبران نیز اخطار داده که عنوان پیامبری مانع از این نیست که به فرض محال اگر مرتکب خلاف باطنی ای شوند مواخذه نشوند. در آیه ۸۸ سورهی انعام آمده که انبیاء هم «اگر شرک بورزند، اعمالى که کردهاند بى اجر میشود».
لذا همانطور که خداوند در قرآن خطاب میکند که ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید؛ بیشتر به خود توجه کنیم و خط روشنی بین ایمان ظاهری و ایمان باطنی رسم کرده و با رجوع به خود بررسی کنیم که آیا ایمان ما ایمان ظاهری است یا ایمان واقعی! و بیشتر به خود بیاییم که آیا ما نیز جزو مومنینی که در قرآن آمده هستیم؟
به راستی آیا اینکه ما در یک کشور مسلمان به دنیا آمده ایم و به همین سبب قهرا عنوان مسلمانی و راه و رسم ظاهری آن را با خود به همراه داریم ما را در زمرهی این همه وعدههای شیرین قرآنی قرار میدهد؟ و آیا صرف اینکه دیگری در یک کشور یهودی یا مسیحی به دنیا آمده و قهرا عنوان آن دین را از پدران خود به ارث برده است او را در زمرهی کسانی که وعدههای سخت در مورد آنها محقق میشود قرار میدهد؟ باید چشم ها را شست و دوباره به قرآن رجوع کرد. قرآن چون من و شما تابع عناوین نیست و تنها استفادهای که از عناوین و القاب میبرد القای معانی و اشاره به حقایق است. قرآن حقیقت است و حقیقت در گروه لفظ و عنوان نیست. پس باید دوباره به خود برگردیم و دوباره ایمان بیاوریم.
نظر شما