به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در این پژوهش، تلاش شده با استفاده از مباحث نظری موجود در رابطه با تأثیر متغیرهای غیر اقتصادی بر اقتصاد، رابطۀ تنوع قومی و رشد اقتصادی در ایران مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر، هدف این پژوهش، پرداختن به نقش و چگونگی اثرگذاری تنوع قومی بر فعالیتهای اقتصادی و در سطح کلانتر، رشد اقتصادی در ایران طی دورۀ ۱۳۸۳-۱۳۹۱ است. بدینمنظور، هفت گروه قومی فارس، کُرد، تُرک، لُر، عرب، بلوچ و شمالی (گیلکی و مازنی) ساکن در ۳۰ استان ایران به عنوان جامعه آماری پژوهش، مورد بررسی قرار گرفتهاند.
فرضیه این پژوهش بر مبنای تأثیر «چندپارگی قومی» و «قطبیسازی قومی» بر رشد اقتصادی، ساخته شده است که نتایج بهدستآمده، این فرضیات را تأیید کرده و نشان میدهند که تنوع قومی از طریق دو شاخص EFI و EPI تأثیر منفی و قابل توجهی بر رشد اقتصادی دارند.
به استناد یافتههای این پژوهش، اغلب گروههای قومی در ایران، از بازارهای مالی ضعیف، زیرساختهای ناکافی و خدمات بخش عمومی ضعیف برخوردارند که درمجموع از آنها تصویری توسعهنیافته و کمترتوسعهیافته ارائه میکند. همچنین، چندپارگی گروههای قومی در مناطق مختلف که اغلب با گروههای قومی مشابه خود در کشورهای مجاور مرز مشترک دارند، در کنار وضعیت نابسامان اقتصادیشان، منجر به تولید خواستها و علائق قومیتمبنا و گاه تجزیهطلبانه میشوند که درنتیجۀ این وضعیت، همگرایی بر سر کالاهای عمومی و مشارکت اقتصادی بینگروهی دشوار میشود که با اثر منفی بر رشد اقتصادی همراه است.
همچنین مطابق این یافتهها، توسعۀ نامتوازن اقتصادی و بازتولید وضعیت مرکز-پیرامون در ایران نیز، منجر به تولید ذهنیت منفی در میان اعضای اقوام حاشیهای و کاهش اعتماد بین گروهی میشود. چنانکه این جنبهها از تنوع قومی، منجر به کاهش سرمایهگذاری، افزایش درگیری و تعارض منافع گروههای مختلف میشود که با قطبیترشدن تنوع قومی، محدودشدن نشر دانش، اطلاعات و مهارتها همراه است و بر رشد اقتصادی تأثیر منفی میگذارد.
توجه به تفاوتهای قومی در تدوین سیاستهای منطقهای و بخشی، ارائه برنامههای اقتصادی بر اساس پتانسیلهای قومی و جغرافیایی به صورت استانی و تمرکززدایی از برنامهریزیهای اقتصادی و توجه به مناطق پیرامونی، ازجمله پیشنهاداتی هستند که در پایان این پژوهش، ارائه شده است.
نظر شما