به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان در ارومیه، در فرهنگ ما ایرانیان، زندگی با شعر آغاز و با شعر بدرقه میشود. این آمیختگی ما با شعر و تأثیری که شعر بر فرهنگ و روحیات و رفتار ما میگذارد، ضرورت پرداختن به آن و ضرورت پاسداری از حریم این عنصر اعجازآفرین را بیشتر روشن میسازد. «سولماز طلوعی»، شاعر ارومیهای است که به تازگی کتاب شعر «خودم از خودم» را به چاپ رسانده به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
شبستان؛ علاقۀ شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟و از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
از دوران نوجوانی علاقه مند به ادبیات بودم و هر از گاهی اشعار کوتاهی را در گوشه دفتر انشا مینوشتم ...ولی بعدها به دلیل انتخاب رشته تجربی در دوران دبیرستان و به تبع آن تحصیلات دانشگاهی غیرمرتبط از شعر و شاعری دور ماندم و به صورت تفریحی هرازگاهی دست به قلم می بردم تا اینکه از اوایل دهه چهارم زندگی به صورت جدی نوشتن شعر رو از سر گرفتم.
شبستان؛ آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟
شعر من در حوزه شعر سپید هست و ناخودآگاه اشعار بزرگان این حوزه را مطالعه میکنم و علاقهمند هستم به اشعار احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، فریدون مشیری، مهدی اخوان ثالث و ....
اما کسانی که شعر من را می شناسند و مخاطب شعرم هستند بر این باورند که تاثیر چندانی از شخصیت یا شاعری نگرفته ام و به قول وحید طلعت شاعر ملی شعر من برند مخصوص من است.
شبستان: به نظر شما شعر گفتن قابل یادگرفتن است یا ذاتیست؟
سخت بر این باورم که حس شاعر بودن یک استعداد ذاتی و مادرزادی هست و کسانی که سعی میکنند با خواندن اشعار دیگران و کپی برداری از حس شاعران دیگر نام شاعری به خود بچسبانند هرگز کاری از پیش نبرده اند و نخواهند برد. هر چند یاد گرفتن از محضر اساتید صاحب نظر و تجربه شخصی شاعر در حوزه شعر مثل هر هنر دیگری قابل انکار نیست.
شبستان: مشکلات شاعرها رو در چه میبینید؟ اداره ارشاد تا حالا به شما کمکی کرده است؟
سخن از مشکلات میخواهید و چه دل خونی دارند شاعران...
به اعتقاد من قلم همیشه مظلوم بوده و هست و مجال مناسبی نیست که این موضوع را حلاجی کنم، اما همینکه بسیاری از هنرهای نمایشی، سینمایی و حتی تجسمی براحتی دیده میشوند، سرو صدا میکنند، برای مخاطب مهم میشوند واز هنرمندان سینمایی به قول امروزی ها سلبرتی ها زاده می شوند و اما هرگز یک شاعر و قلمش نمی تواند چنین جایگاهی را در بین مخاطبان پیدا کند و چه بسیار شاعرانی که در خانه های خود برای همیشه خاموش می مانند.
تا بحال برای چند همایش و گرفتن مجوز برای کتابهایم راهم به ارشاد افتاده است و بی انصافی هست که بگویم بیحرمتی دیده ام.
شبستان: از نظر شما بزرگترین آسیبی که شعر را تهدید میکند چیست؟
به نظر من بزرگترین آسیبی که شعر امروز را تهدید میکند وجود شاعر نماهاست. از این اصطلاح برای اولین بار در مصاحبه هایم استفاده میکنم ام به شدت از این افراد و قلمشان دل پری دارم و هر کسی چند جمله نامربوط را پشت سر هم ردیف میکند ادعای شاعری میکند و امروز فضای شعر به شدت از وجود این افراد شلوغ و نابسامان است. امیدوارم مسئولان و مدیران ارشد فعال در حوزه ادبیات برای این معضل چاره ای بیندیشند.
شبستان: در چه جشنوارههایی برگزیده شدهاید؟
تا به امروز به عنوان شاعر برگزیده از طرف حوزه هنری، محفل ادبی هاتف، همایش بانوان شاعر شهر ارومیه معرفی شده ام .
شبستان: در مورد کتابهایتان بفرمایید؟ و آیا براحتی چاپ میکنید؟
تا به امروز دو مجموعه شعر «ساعتها صفر می شوند» را در سال ۹۷ و «خودم را از خودم» را در سال ۹۹ از انتشارات آدالار منتشر کرده ام. در زمینه چاپ اشعارم با مشکل خاصی به جز چند مورد حذف اشعارم در مرحله مجوز روبرو نشده ام.
شبستان: در پایان یکی از شعرهایتان را برایمان بخوانید:
یک نمونه شعر از مجومعه «خودم را از خودم »
برو!
دست از سیاهی موهایم بکش
حتی
کاجهای بلند هم نمیتوانند
کلاغها را
از روی شانه های زمین جمع کنند
برو!
چشمهای سیاهم را
با خشم وحشی زمستان تنها بگذار
که هر روز
خورشید را
قبل از آن که به مردمکهایم برسد
روی صورتم خط خطی کند
برو!
و لبهایم را
در صورت عروسکهای بالای شهر
از پشت شیشه ها ببوس!
گفتگو: فاطمه صمدزاده
نظر شما