به گزارش خبرنگار شبستان،جلسه و پرسش و پاسخ فیلم سینمایی خرس پس از نمایش این فیلم در سالن سعدی مرکز همایشها برگزار شد.
در ابتدا خسرو معصومی درباره چگونگی ساخت فیلم و نگارش فیلمنامه توضیح داد: در سال 2006 زمانی که رسم عاشقکشی را میساختم، یکی از رانندگان فیلم مرا به داخل جنگل و جاده فرعی هدایت کرد. پس از 10 دقیقه پیادهروی در جنگل به یک قبر و حصار آهنی برخوردیم، اولین پلان «خرس» نوشته سنگ قبری است که در جنگل آن را دیدم، با این تفاوت که این سنگ قبر مربوط به دختری 7 ماهه، پسری 11 ساله و مادرشان بود. این موضوع بسیار تکان دهنده بود باعث شد فیلمنامه این فیلم را براساس یک داستان واقعی آماده کنم.
در ادامه جواد نوروزبیگی تهیه کننده این فیلم درباره مشکلات تولید خرس گفت: آقای پرستویی که متاسفانه نه روز گذشته و نه امروز نتوانستیم در خدمت ایشان باشیم، فیلمنامه را به من دادند. بعد از خواندن فیلمنامه بر این تاکید داشتم که موضوع فیلم دفاع مقدس نیست و یک حادثه اجتماعی را روایت میکند، تنها شخصیت داستان به دلیل سبقه حضور در جبههها مثبت است و حرکتی منفی انجام نمیدهد. او گذشتهای آرمانی دارد و در مسیر قصه حرکت غلطی انجام نمیدهد و من با این شرایط ساخت فیلمنامه را قبول کردم ضمن اینکه ساخت فیلم با توجه به این مسئله که اکثر صحنههای آن در طبیعت و جنگل و کوهستان است کار بسیار سخت و دشواری بود.
محمدرضا دلپاک صداگذار این فیلم درباره تلفیق صداها و ترکیب و طراحی گفت: منطق واقعیت با منطق فیلم فرق می کند و کمتر فیلمنامهای در ایران وجود دارد که از ابتدا فیلمنامهنویس صدانوشتی برای فیلمنامه داشته باشد واین در حالی است که اکثر فیلمنامههای خارجی با صدانوشت همراه است. معمولا تنها 10 درصد از فیلمنامهنویسان در کشور صدانوشت برای فیلمنامههایشان طراحی میکنند واکثرا در طول داستان صدای فیلم در ذهن فیلمساز شکل میگیرد تا به عوامل صدا و آهنگساز ارائه میشود. ما اکثرا در صحنههای جنگ و فضاهای دیگر صداهایی که با هارمونی این فضاها منطبق باشد، طراحی و آماده میکنیم و صدای تلفنی این دو شخصیت که از داخل گوشی شنیده نمیشود در واقع نزدیکی این دو شخصیت را نشان دهد و آگاهانه انتخاب شده است.
خسرو معصومی با اشاره به دقت زیادی مه در پردازش شخصیتها داشته است،گفت: پس از 12 فیلمنامهای که تاکنون نوشتم «خرس» بهترین فیلمنامه من است که با جزئیات به صحنههای آن و شخصیتها پرداختم ودر طول کار ریزهکاریها و جزئیات را در نظر گرفتم. نورالدین شخصیتی است که پس از سالها دفاع و دوری از خانواده به خانهاش بازمیگردد و حق دارد که به دنبال همسرش و زندگی گذشتهاش باشد. او کاملا حق به جانب است اما زمانی که متوجه میشود همسرش دو فرزند دارد حاضر نیست زندگی او را از هم پاشیده و در نهایت گذشت و ایثار میکند.
وی در ارتباط با صحنه نهایی فیلم گفت: نورالدین به دلیل نداشتن شاهد متهم به قتل غیرعمد و روانه زندان میشود، در خصوص مثلث عشقی موجود در فیلم باید به این نکته اشاره کنم که اگر یک ضلع یا دو ضلع از مثلث عشقی حذف نشود تراژدی شکل نمیگیرد و نمیتوان برای مخاطب جذابیت لازم را ایجاد کرد.
در پایان نشست خسرو نقیبی منتقد مهمان این جلسه گفت: یک نگاه ارتجاعی و واپسگرایانه در فیلم وجود دارد و هیچ حقی برای همسر دوم زن وجود ندارد. این در حالی است که افرا به زندگیش علاقهمند است، بچههایش را دوست دارد و حاضر نیست با ورود نورالدین زندگیاش دچار آشفتگی و آسیب گردد. همسرش هم هیچ توضیحی به او نمیدهد و در 10 دقیقه اول تنها میبینیم که گلی با دیالوگی تکلیف مخاطب را روشن میکند. او میگوید من با یک دیو زندگی میکنم، در حالی که در این زندگی ما دیوی نمیبینیم و رفتار آدمهای اطراف افرا باعث بروز رفتارهای او است.
وی افزود:نکته دومی که باید به آن اشاره کنم این است که کارگردان تعدادی از افراد طبقه متوسط رو به بالای تهران را در شمال کشور و در سال 69 به تصویر میکشد. پسر و پدر در کافیشاپی که ممکن است در خیابان فرشته باشد مشغول صحبت هستند و آکسسوار صحنه نیز نشان دهنده این مسئله است. این در حالی است که کارگردان در کارنامه خود فیلم «رسم عاشقکشی» را به ثبت رسانده که با جزئیات و بسیار زیبا آن را به تصویر کشیده است.
پایان پیام/
نظر شما