خبرگزاری شبستان-شیروان؛ سید محمد حسین در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در روستای مذهبی گلیان از توابع شهرستان شیروان و در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود که قبل از شهادت خود در وصیت نامه اش عنوان کرد: بر شهادت ها و اسارت ها صبر كنید كه خداوند با صبر كنندگان است.
با اینكه سومین فرزند پسر خانواده بود اما همگی از تولد او بسیار خوشحال و مسرور شدند پدر و مادرش بعد از مشورت، نام مولایشان حسین(ع) را برای او انتخاب كردند، او دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا سپری كرد دانش آموزی خوش اخلاق و مودب بود و با شروع دوران متوسطه، مجبور شد به شهرستان شیروان مهاجرت كند.
سید محمد حسین، در اوایل انقلاب فعالیت گسترده ای از جمله (پخش اعلامیه های امام و شعار نویسی علیه رژیم ستم شاهی پهلوی) داشت و بعد از انقلاب با شور و اشتیاق فعالیت را در بسیج آغاز كرد و همواره ارتباط خود را با ارگان های انقلابی حفظ نمود.
او به مجالس مذهبی و معنوی توجهی خاص داشت پس از اخذ مدرك فوق دیپلم به عنوان مدیر مدرسه شروع به كار کرد و سپس به عنوان مربی پرورشی در دبیرستان های شهرستان شیروان مشغول به خدمت شد که آخرین مسئولیت سید محمد حسین، تقبل مسئولیت امور تربیتی آموزش و پرورش بود كه زحمات زیادی برای قشر جوان این شهر متحمل گردید و تحول عمیق فرهنگی در قشر جوان به وجود آورد.
شهيد سيدمحمدحسين در سال ۶۳ ازدواج كرده و پس از ۴۰ روز ديگر تاب نياورد و مجددا راهي جبهه نبرد شد.
شهيد سيدمحمدحسين به بيت المال اهميت بسياري مي داد و حتي كاپشن جبهه اش را كه كهنه شده بود براي استفاده ديگر رزمندگان تحويل جبهه داد و حتي مواردي را كه با تلفن از جبهه به خانواده زنگ مي زد در دفترچه اي يادداشت كرده و در پايان هزينه تلفن را پرداخت مي كرد چرا كه معتقد بود تلفن بيت المال است.
سید محمد حسین سه بار به جبهه اعزام شد و در مسئولیت های مختلفی به فعالیت پرداخت، یكی از مسئولیت های جنگی وی معاون گردان در لشكر ۵ نصر بود كه نهایتاً سرانجام در همین مسئولیت، در یكی از روزهای لطیف بهاری، در منطقه عملیاتی مهران، در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه سال ۶۵ به شهادت رسید و در كنار مولای خویش، حسین بن علی(ع) آرام گرفت.
با توجه به این كه سید محمد حسین یك مربی قرآن بود از این رو اهمیت زیادی به قرآن و نماز می داد. روزهای دوشنبه و پنجشنبه را به سفارش امام خمینی(ره) روزه می گرفت. حضور فعالی در نمازهای جماعت ( به خصوص نماز جمعه) داشت و عضو ستاد نماز جمعه شهرستان شیروان و یكی از افراد معتمد محله خویش محسوب می شد. چهره ای شاد و ظاهری آراسته و لبانی متبسم داشت. با همه افراد جامعه صمیمی و مهربان بود. تواضع و فروتنی و ایجاد صله رحم در رفتارش را هیچ گاه فراموش نمی كرد.
سيدمحمدحسن برادر شهيد مي گويد: در آخرين مرحله كه سيدمحمدحسين قصد عزيمت به جبهه داشت مصادف با ماه مبارك رمضان بود كه براي خداحافظي نزد مادرم آمد، مادر گفت بمان تا ماه مبارك رمضان تمام شود و بعد برو.
شهيد به مادرم گفت: چشم! به صدام نامه مي نويسم و مي گويم جنگ را تعطيل كند و بعد از ماه رمضان دوباره شروع كند و منظورش اين بود كه دفاع از ميهن و آرمان هاي اسلام و انقلاب رمضان و شعبان نمي شناسد و در هر شرايطي بايد پاي كار بود.
سيدمحمدحسن مي افزايد: شهيد در طول حياتش مرتب از خانواده شهدا سركشي مي كرد و تاكيد بر اين موضوع از سفارش هاي موكد او در وصيتنامه اش به خانواده بود.
جدا نشدن از روحانيت اصيل از ديگر وصاياي شهيد بود و به همكاران فرهنگي خود توصيه مي كرد كه فرزندان را قبل از آموزش، پرورش دهند و در خصوص حجاب خواهران هم تاكيد داشت و ارزش آنرا بالاتر از خون شهيدان مي دانست.
زماني كه مدير مدرسه شبانه روزي دخترانه بود يك روز براي جمع آوري هداياي همكاران و دانش آموزان براي كمك به جبهه صحبت كرده بود كه آن چنان سخنان وي تاثير كرده بود كه يك نايلون پر از طلا توسط دانش آموزان و معلمان براي كمك به رزمندگان اسلام جمع آوري شده بود.
فرازهایی از وصیت نامه شهید:
1- خدا را سپاس می گویم كه مرا در زمانی آفرید تا بتوانم شهادت و جهاد را درك كنم.
2- خدایا تو را شكر می گویم كه چنین رهبری به ما دادی تا درس های امام حسین(ع) را دوباره به ما بیاموزد.
3- متواضعانه و غریبانه از همه می خواهم كه مرا حلال كنند و برایم طلب مغفرت كنند.
4- مسئولین، سهل انگاری های خود را به پای جنگ نگذارند.
5- فرهنگیان عزیز! استقلال و آگاهی جامعه مدیون زحمت های شما است.
6- دانش آموزان عزیز! درس تقوای الهی را سر لوحه كارهایتان قرار دهید.
7- بر شهادت ها و اسارت ها صبر كنید كه خداوند با صبر كنندگان است.
8- خدایا! ما را با شهدا و صالحین در جهان آخرت محشور فرما.
شهرستان شيروان با ۱۵۷ هزار نفر جمعيت، دومين شهرستان پرجمعيت خراسان شمالي است و در دوران دفاع مقدس ۶۳۷ شهيد تقديم نظام اسلامي كرده است.
نظر شما