هر وقت مخلص شدی؛ عالم هم می شوی

اگر مطلبی شرّی را دفع کرد، اما با خود یک شرّ جدید آورد که ناشناخته است و بشر بعد‌ها متوجّه آن می‌شود؛ علم نیست علم چیزی است که در آن شرّ نباشد و علم حفقیقی تنها با اخلاص به دست می آید.

خبرگزاری شبستان: علم تعاریف مختلفی دارد اماآنچه از آیات قرآن و روایات استنباط می شود آن است که علم بما هو علم دفع‌کننده شرّ است. یعنی نمی‌شود علمی، علم باشد و در آن شرّ باشد. بنابراین آنچه بشر امروز به آن رسیده است؛ علم نیست. چون اگر علم باشد، ولو به ذرّه‌ای در آن شرّ نخواهد بود. آن چه در ادامه می خوانید سخنان آیت الله قرهی استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عج) است در رابطه با علم و فرد عالم.  

حضرت حق تعالی، عمل از روی جهل را از انسان نمی‌پذیرد. چون خود حضرت حق، عالِم مطلق و علیم و حکیم است؛ می‌خواهد انسان هم که به عنوان اشرف مخلوقات خلق کرده، عالم باشد. در قرآن کریم و در روایات شریفه به عناوین مختلف راجع به علم و دوری از جهل سخن گفته شده است. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ» یا «وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات‏». در روایات شریفه نیز طلب علم، بر هر انسانی واجب دانسته شده است، «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة» امّا علم آن موقعی معنا پیدا می‌کند که با عمل و آن هم عمل خالص عجین گردد و إلّا اصلاً علم نخواهد بود و تنها صورت ظاهر علم و سواد است.‌ای بسا این علم که به عنوان سواد است؛ خود هلاکت‌آور و حجابی شود که طبعاً نهایت آن هلاک بشری است. چون چنین کسی احساس می‌کند که به واسطه دانستن دو مطلب، کسی شده است! و خود این عامل هلاکت بشر است. 
علم حقیقی؛ دفع کننده شرّ
 در روایات بیان شده است که وجود هر شرّی را به واسطه علم بر طرف کنید، حضرت باقر العلوم، امام محمّد باقر (ع)می‌فرمایند «ادْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ حَاضِرَ الشَّرِّ بِحَاضِرِ الْعِلْمِ» آن شرّی را که در وجود تو حاضر می‌شود، با حضور علم دفع کن. یعنی اگر انسان عالم نبود، طبعاً خیر و شرّ را تشخیص نمی‌دهد. چه بسا تصوّر کند مسئله‌ای برای او خیر است، در حالی که برای او شرّ مطلق است و چه بسا تصوّر کند فلان مسئله برای او شرّ است و نسبت به آن عمل کراهت داشته باشد، در حالی که برای او خیر است. همان‌گونه که قرآن فرموده است: «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ». به عنوان مثال به مسئله‌ای علاقه‌مند می‌شوید، احساس می‌کنید خیر شما در آن است و می‌گویی إلّا و بلّا باید این را پیگیری کنم، گاهی حتّی استدلال‌های علمی نیز برای آن می‌آورید، امّا در واقع برای شما شرّ خواهد بود. یعنی آن استدلال‌هایی هم که می‌آورید، به ظاهر استدلال علمی است، اما علم نیست؛ چرا که علم نمی تواند در ‌‌نهایت برای انسان شرّ باشد! این نکته بسیار مهم است پس معلوم می‌شود آن توجیه علمی که شما می‌کنید، علم نیست. چرا که حضرت می‌فرمایند: این شرّی را که در تو حاضر است، به حضور علم از وجود خود دفع کن.بنابراین طبق فرمایش حضرت باقر العلوم (ع) معلوم می‌شود اگر علم، علم باشد؛ شرّ را دفع می‌کند. امّا چطور می‌شود که گاهی انسان برای مطلبی حتّی مبانی علمی هم مدّنظر می‌گیرد و به تعبیر امروزی‌ها جورچین‌هایی را هم برای آن درست می‌کند و تصوّر می‌کند خیر است؛ امّا نهایتاً برای او جز شرّ چیز دیگری نیست؟ اوّلاً طبق فرمایش حضرت، اگر بخواهیم دقیق شویم، معلوم می‌شود آن علم نیست، چون علم بما هو علم دفع‌کننده شرّ است. یعنی نمی‌شود علمی، علم باشد و در آن شرّ باشد. بنابراین آنچه بشر امروز به آن رسیده است؛ علم بما هو علم نیست. چون اگر علم باشد، ولو به ذرّه‌ای در آن شرّ نخواهد بود. پس چه چیزی علم است؟ آنچه که در آن شرّ نباشد، علم است. 

علم؛ ثمره اخلاص است
علم حقیقی در دست مخلصین عالم است. یکی از ثمرات اخلاص این است: اگر مخلص شدید، به معنای حقیقی عالم می‌شوید. حضرت حقّ می‌خواهد بندگانش عالم شوند، چون ما خلیفه الله و به عنوان اشرف مخلوقات هستیم، «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة» پس نمی‌توان گفت: اگر مطلبی شرّ یا شرهایی را دفع کرد، اما با خود یک شرّ جدیدی آورد که ناشناخته است و بشر بعد‌ها متوجّه آن می‌شود؛ علم است.حال، این علم حقیقی که حضور آن در تو شرّ را دفع می کند، چگونه به وجود می‌آید؟ «بِخَالِصِ الْعَمَلِ» عمل خالص؛ یعنی اگر تو برای خدا کار کردی، علم حقیقی هم می‌آید.

 پیشگویی آیت الله شاه‌آبادی در خصوص پیروزی حضرت امام

آیت‌الله شیخ نصرالله شاه‌آبادی، آقا زاده آیت الله العظمی شاه‌آبادی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) که الان در قید حیات هستند،بیان فرمودند: در زمانی که نجف بودم، خوابی دیدم، رفتم به امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) که آن موقع در نجف بودند، گفتم: آقا! خوابی دیدم می‌خواهم تعبیر کنید، آقا وقتی خواب را شنیدند، فرمودند: به شرطی تعبیر آن را می‌گویم که تا من زنده هستم، در جایی نگویی، من هم قبول کردم. امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان فرموده بودند: پدر شما به من گفتند که تو انقلاب می‌کنی و پیروز و چنین و چنان می‌شوی. یعنی آن مرد عظیم‌الشّأن، آن عارف بالله همه این‌ها را جلو‌تر برای امام راحل (اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان کرده بودند. لذا امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) بین همه اساتیدی که داشتند، برای ایشان احترام عجیبی قائل بودند و وقتی به اسم ایشان می‌رسیدند؛ احترام کرده و می‌گفتند: آیت‌الله شاه‌آبادی «روحی فداه».

عالِم حقیقی خود را نمی گیرد 
باید عملت خالص باشد؛ یعنی بندگان خالص پروردگار عالم، عالِم می‌شوند.پس بیهوده نیست که حضرت حقّ اخلاص را به عنوان سرّ قرار داده و به همه کس نداده است. چون آن کسی که جدّی خالصِ خالص شد، عالِم می‌شود و این عالم چون خالص است، منیّتی ندارد. پس معلوم است که در علم حقیقی منیّتی نیست و علمای حقیقی هیچ‌گاه انانیّت ندارند، چون عالم حقیقی خالص و مخلص است و طبیعی است می‌داند هرچه که هست من ناحیه الله تبارک وتعالی است. پس عالم حقیقی ولو به لحظه‌ای خود را نمی‌گیرد؛ چون اگر آن‌گونه شود، معلوم است که اصلاً عالم نیست، چون خالص نیست. وقتی خالص نبود، به او علم نمی‌دهند و این قاعده‌ای است که حضرت باقر‌العلوم (ع) می‌فرمایند.

اتّصال به علم الهی 
این‌ها به علم الهی متصّل هستند و به همین دلیل هیچ‌گاه ولو به لحظه‌ای خود را به عنوان عالِم نمی‌بینند و دیگر انقطاع علمی هم ندارند. این‌ها از کجا این علم را داشتند؟ از خلوص خود. برای همین هم هست که مخلصین عالم، بصیر هم هستند. لذا دیدید بعضی‌ها در فتنه چپ کردند امّا امثال این مرد الهی و عظیم‌الشّأن حتّی از قبل چطور نسبت به امام‌المسلمین حرف زدند.این‌ها از کجا این علم‌ها را دارند؟ اخلاص. و إلّا هر کدام از علم‌هایی که این بزرگواران دارند، سال‌های سال تلمّذ می‌طلبد. البته نمی‌خواهم بگویم تلمّذ نکردند، آن‌ها تلمّذ کرده‌اند و نکته مهمّی که باید به شما بگویم این است که هیچ چیزی به وجود نمی‌آید إلّا به شاگردی، منتها از لسان چه کسی و اینکه چه کسی استادت باشد، خیلی مهم است. 
مخلصین، غافل نیستند
حضرت در ادامه روایت می‌فرمایند: «وَ تَحَرَّزْ فِی خَالِصِ الْعَمَلِ مِنْ عَظِیمِ الْغَفْلَةِ بِشِدَّةِ التَّیقُّظِ». دوری کن از غفلت به واسطه خلوص عمل. چرا؟ برای اینکه بیدار و هشیار باشی. مخلصین عالم غافل نیستند. مدام می‌ترسند و دائم در اضطراب هستند. آنکه عملش خالص‌تر است، وحشت و اضطرابش و بیداری و هشیاری‌اش نیز بیشتر است - اصلاً این شرط اخلاص است،  امّا آنکه خلوص عمل ندارد، با یک عمل پیش ‌پا ‌افتاده‌ فکر می‌کند چه خبر است؟! منِ غافل تا یک عمل انجام می‌دهم، تازه از خدا هم طلبکار هستم و می‌گویم: مگر تو بهتر از من هم در عالم داری؟! تازه اگر رویم بشود می‌گویم: بیا جایمان را عوض کنیم، من خدا بشوم، تو بنده‌ام شو!!! تا دو تا عمل انجام می‌دهم که آن هم پر از نقص و به قول ما طلبه‌ها پر از إن‌قلت است؛ ادّعا می‌کنم و فکر می‌کنم خبری شده است. امّا آن‌ها یک عمر تلاش، یک عمر اتّصال به علم الهی، یک عمر اخلاص و... داشتند امّا بیشتر از ما در ترس و اضطراب هستند. وقتی انسان می‌تواند این هوشیاری شدید و این بیداری همیشگی را جلب کند که خوف حقیقی در درون داشته باشد.
راه نجات
این نسخه‌ای را که خصّیصین حضرت حقّ، مردان خدا، مردان الهی دادند، یادتان نرود. هر شب با امام زمان حرف بزنید. حتّی اگر یک دقیقه یا دو دقیقه شده، منتها به مرور زیاد‌تر کنید. عرض کردیم در خلوت، موقع خواب، هرشب با ایشان حرف بزن. ببین چه می‌بینی. ببین چه برکاتی دارد. مگر می‌-شود انسان خودش را به سمت حصن حصین، به سمت مولا، و ایشان عنایت نکند؟!! آن‌ها کریمند، کریم‌تر از آن چیزهایی هستند که من و تو تصوّر می‌کنیم. لذا تمسّک و توسّل به آن حضرت راه نجات است.
«السّلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزّمان»
پایان پیام/

کد خبر 102507

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha