به گزارش خبرگزاری شبستان از مشهد، حجت الاسلام «مهدی زمانی فرد» امروز(۱۸ بهمن) در نشست مبانی نظری اندیشه تمدنی انقلاب اسلامی با بیان این مقدمه که هدف نهایی و غایی انقلاب اسلامی، تحقق بخشیدن به یک نظام ایدئولوژیک و جامعه دینی می باشد، گفت: در رابطه با اصل این هدف ما مواجهه با یک سری شبهات و سوالاتی هستیم که به دو بخش شبهات برون دینی که از طرف افرادی که اعتقاد به دین ندارند مطرح می شوند و شبهات درون دینی که افراد دیندار در رابطه با اصل حکومت دینی در زمان غیبت مطرح می کنند تقسیم می شوند.
استاد حوزه علمیه خراسان افزود: در بخش اول پنج شبهه مطرح شده که شبهه اول از طرف کسانی است که دین را از نگاه مسیحیت می بینند و اشکال نموده اند که دین امر قدسی و معنوی می باشد و از طرفی مسئله حاکمیت امر عرفی است و جنبه دنیوی دارد لذا فاصله عظیم و تضاد بین دنیا و آخرت وجود دارد و دین در مسئله حاکمیت نمی تواند وارد شود.
وی ادمه داد: با اشاره به حدیث «الدنیا مزرعه الاخره » از منظر عقل، رابطه دنیا و آخرت تعارض نیست بلکه آنها رابطه تنگاتنگ دارند و از این منظر، آخرت چیزی جزء تجسم رفتار های ما در دنیا نیست لذا اشکال در نگاه رویکرد مسیحیت است اما در نگاه صحیح، دنیا و دین در کنار هم هستند و در واقع دین از مسیر دنیا، آخرت را آباد می کند و مدیریت صحیح دنیا در بعد اجتماعی همان مدیریت دینی است.
حجت الاسلام زمانی فرد در پاسخ به این اشکال که دین حالت ثبات دارد و اگر بخواهد در حاکمیت دخالت کند باید مخالف با تحول باشد و همان قوانین ۱۴۰۰ سال پیش اجرا شود، گفت: مسائل دنیا و مربوط به حاکمیت، دائما در حال تغییر و تحول می باشد لذا اگر بخواهد دین حاکم شود موجب توقف می شود و جلوی پیشرفت ها را می گیرد.
استاد حوزه علمیه خراسان با بیان اینکه دین دو بخش دارد، تشریح کرد: بخش اول احکام و اصول ثابت است مانند اعتقادات و مسائل اخلاقی و کلیات فروعات دین، اما قوانین اجرایی و قوانین حکومتی دین بخش تغییر پذیر دین هستند و دین حکم ثابتی در مورد اینها ندارد لذا اگر ما دو بخش دین را از هم جدا کنیم می بینیم که دین می توانند با تحولات و تغییرات خود را هماهنگ کند و اینکه فقها می گویند زمان و مکان در احکام و اجتهاد نقش دارد به همین نکته اشاره دارد لذا نمی توان گفت که دین ثابت است و منافاتی بین متغیر بودن حکومت و ثبات بخشی از احکام دین وجود ندارد.
وی با اشاره به اشکال سوم، وقتی که به گزاره های دین مراجعه می کنیم میبینیم که دین نقش و جنبه حداقلی دارد، یعنی فقط ناظر به مسائل فردی و اخروی است لذا نمی تواند ورود به حوزه حاکمیت که جنبه حداکثری دارد کند، گفت: هدف دین، هدایت و سعادت بشر می باشد و لذا جهت دهی کلی در مسائل اخلاقی و عرفی و اجتماعی دارد و اصول جزئی و ارائه طریق را ما از این مسائل کلی پیدا می کنیم و در واقع دین، راهبردها را بیان می کند و راهکارها را بر اساس اصول بنیادی باید بدست آورد و این بدین معنی نیست که دین در مورد مسائل دنیوی نظری ندارد بلکه مسائل دنیوی از اصول کلی برداشت می شوند.
حجت الاسلام زمانی فرد با بیان اینکه هر محدودیتی بد نیست و هرآزادی هم خوب نیست زیرا انسان در زندگی اجتماعی باید محدودیت داشته باشد و زندگی اجتماعی بدون محدودیت، سبب تعارضات و نابودی ها می شود، تصریح کرد: باید محدودیت ها باشد و بهترین شخص تعیین کننده این محدودیت ها خالق انسان که راه کمال انسان را می داند، به اشکال برخی به اینکه دین یکسری محدودیت هایی را ایجاد می کند و حال اینکه از خصوصیات انسان آزادی می باشد لذا اگر بخواهیم نظام دینی داشته باشیم حق آزادی سلب می شود.
استاد حوزه علمیه خراسان اظهارکرد:برخی بیان می کنند دین همیشه تکلیف برای انسان ایجاد می کند و از طرفی انسان امروز، انسانی هست که دنبال حق خودش هست لذا دین با انسانهای گذشته که نظام برده داری بود هماهنگ است اما در نظام مدرن که افراد مطالبه گر هستند دین کارایی ندارد و چون حکومت با انسان مدرن مطالبه گر مواجه هست، دین نمی تواند در حکومت کارایی داشته باشد.
وی افزود: تکلیف و حق، جدای از هم نیستند اگر انسان امروز حق خود را میخواهد در مقابل این، افراد دیگری هم هستند که حق خود را مطالبه می کنند و این طلب حق، برای دیگری تکلیف می شود لذا حقوق متقابل موجب تکالیف متقابل می شود و نمی تواند گفت که حق از تکلیف جدا هستند لذا حکومت دینی که حقوق و تکالیف رادر کنار هم می بیند بهترین نوع حکومت است.
حجت الاسلام زمانی فرد به بیان شبهات بخش دوم یعنی شبهات درون دینی پرداخت و با اشاره به اینکه اولین مورد از شبهات درون دینی، شبهاتی هست که از طرف انجمن حجتیه مطرح می شود و آن اینکه براساس برخی از روایات که می گوید هر پرچمي كه قبل از قائم ما برافراشته شود، ضلالت و گمراهي است، شیعیان در عصر غیبت نباید تشکیل حکومت دهند و حکومت های قبل از ظهور حکومت باطل و ضلالت هست، گفت: اولا ما باید در بررسی هر روایت به قرائن حالیه روایت از جمله زمان و فضای صدور روایت توجه کنیم.
استاد حوزه علیمه خراسان ادامه داد: برخی از روایات در فضایی مطرح شدند که برخی خود را امام می دانستند و ادعای امامت داشتند و این روایات برای رد این گونه افراد بود و بر افراشته شدن پرچم در روایات مربوط به کسی هست که در عرض معصوم، خود را جانشین پیامبر قلمداد کند اما آن کسی که خود را در طول امام می داند و برای اهداف امام تلاش می کند و فقیه جامع الشرایط باشد صاحب این پرچم طاغوت نیست؛ در واقع امام با این روایت می خواهند بگویند که ما ۱۲ امام داریم و بیشتر نداریم لذا در تحلیل روایات باید به قرائن حالیه توجه کرد.
وی افزود: ثانیا ما یک قاعده کلی در اعتبار سنجی روایات داریم و آن اینکه نباید مخالف با قرآن باشد حال در این مسئله حکومت، قرآن ما را دعوت به حکومت عدل و مبارزه با طاغوت می کند حال اگر روایتی باشد که بگوید حکومت عادل برقرار نشود و بگذاریم ظلم و جور در جامعه رشد بکند این روایات با قرآن مخالف است و لذا باید کنار گذاشته شود؛ آیا کسی که اسلام را فهمیده به خود اجازه می دهد که با تحقق شرایط، باز هم حکومت طاغوت در جامعه تشکیل شود.
حجت الاسلام زمانی فرد، در بیان اشکال دوم مبنی بر اینکه ولایت فقیه ولایت مقیده است نه مطلقه؛ لذا منصب حکومت را ندارد، گفت: برخی از فقها قائل به ولایت مطلقه هستند و از این علما صاحب جواهر می باشند که بشدت از حکومت فقیه دفاع می کنند حتی مرحوم آیت الله خویی که قائل به ولایت مقیده هستند هم در بحث انتفاضة عراق اقدام به تشکیل شورا و بدست گرفتن اوضاع نجف و کربلا توسط این شورا شدند.
استاد حوزه علمیه خراسان گفت: اگر بخواهیم احکام دین در جامعه پیاده شود، حاکمیت دینی نه تنها مطلوب بلکه اگر شرایط ایجاد حکومت دینی برقرار باشد تشکیل حکومت یک ضرورت است.
نظر شما