شیخ محمد عبده؛ بزرگترین مصلح مصر در قرن معاصر(قسمت اول)

عبده در 23 سالگی به کمک سید جمال الدین از سنت گرایی مذهبی دوری گزید و فلسفه، ریاضیات ، اخلاق و سیاست را فرا گرفت و با آ ثار اندیشمندان اروپایی و نیز مسایل روز جهان اسلام و مصر آشنا شد.

  خبرگزاری شبستان:در ادامه بحث در باب پیشینه بیداری اسلامی و معرفی سید قطب،در این قسمت به معرفی شیخ محمد عبده از نو معتزلی های بزرگ جهان اسلام می پردازیم.

محمد پسر یک کشاورز مصری بود که به سال 1266ق/1849م از خانواده ای میانه حال در مصب رود نیل زاده شد و دوران کودکی اش را در محله نصر، دهکده کوچکی از استان بحیره گذرانید.

خانواده او اگر چه ثروت بسیار نداشت به سبب شهرت به دشواری و پارسایی ، از اعتبار و حیثیت فراوان محلی برخوردار بود.پدرش ترکمن و مادرش عرب تبار بود. عبده خست در طنطا در جامع الاحمدی درس خواندو در آن جا چنان از روش تعلیم زمان که از پژوهش عقلانی جلوگیری می کرد دلزده شد ، که اگر دخالت دایی پدرش نبود ممکن بود که یکسره از تحصیل رویگردان شود ؛ اما شیخ درویش (1) توانست، در او، رغبت و ذوق به مطالعه و تأمل را پیدا کند . عبده بعدها نوشت :" من کسی را نداشتم که راهنماییم بکند ولی شیخ درویش نخستین بار مرا از زندان جهل رها ساخت و درهای معرفت را به رویم گشود.

او زنجیرهایی را که با تکرار کورکورانه آن چه به ما گفته می شد ، ما را دست وپا بسته می داشت ، درهم شکست و مرا به سوی دین حنیف باز گردانید". شیخ درویش برای عبده در همه عمرش ، یک راهنمای روحانی و هادی ضمیر باقی ماند. پس از جامع الاحمدی به جامع الازهر رفت.

در آن جابزرگترین علمای آن روزگار مصر جمع بودند، ولی شیوه و موضوع درس ها چنان نبود که او را خرسند کند. اگر چه شیوخ الازهر بیشتر می کوشیدند تا به طلاب ، دقت فهم و قدرت جدل بیاموزند، لیکن موضوع درس ها هیچ گاه از حدود بحث الفاظ و تعلیقات بر متون قدیم و مجادله درباره امور اجتماعی فراتر نمی رفت و از جهان و کارهای جهان واقعی ، از تاریخ و جغرافی و ریاضیات و شیمی خبری نبود. هر کار بیرون از عرف وعادت ، گویا حرام یا مکروه شمرده می شد، چنان که نصب شیر (آب) در وضوگاهای کثیف ، یا خواندن جغرافی یا علوم طبیعی ، یا فلسفه ، حرام و پوشیدن پوتین ، بدعت بود. (2)

عبده در این شرایط به عرفان درون گرایی و گوشه نشینی روی آورد ، اما این بار نیز شیخ درویش به یاری اش شتافت و برای وی نادرستی های آموزش های علمای الازهر را روشن کرد. در این دوره ، عبده از مجالس درس شیخ حسن طویل نیز بهره برد. گر چه شیخ درویش و شیخ حسن طویل (3) از تأثیر شیوه آموزش سنتی الازهر بر اندیشه عبده کاستند . با این همه، هیچ کس به اندازه سید جمال الدین اسد آبادی در تحول روحی عبده موثر نبود.(4)

عبده در 23 سالگی به کمک سید جمال الدین از سنت گرایی مذهبی دوری گزید و فلسفه، ریاضیات ، اخلاق و سیاست را فرا گرفت و با آ ثار اندیشمندان اروپایی و نیز مسایل روز جهان اسلام و مصر آشنا شد.

 وی از 1293/1876 به نوشتن مقاله هایی در انتقاد ارزش های احتماعی و اخلاقی مردم مصر پرداخت . یک سال بعد ،عبده مدرک عالمیه ( دانشمندی، در معنی الهی و کلامی آن ) دریافت کرد و از آن پس توانست در سمت عالم در شاخه های گوناگون علوم اسلامی تدریس کند. در این دوره وی از راه تدریس خصوصی و ایراد درس گفتارهایی در دانشگاه الازهر درباره کلام ، منطق و اخلاق روزگار می گذرانید. عبده درایراد فن خطابه ها شیوه ای نو پیش گرفته بود و از این روی ، شاگردان بسیاری در جلسه های خطابه وی حاضر می شدند.

وی پس از چندی به فراگیری دانش های عمومی که جدید نامیده می شد روی آورد. در سال 1296/1879 در دانشکده دارالعلم به عنوان استاد تاریخ ، و استاد ادبیات در مدرسه السنه برگزیده شد.در همان حال ، عبده وقت خود را وقف فعالیت روزنامه نگاری کردکه جمال الدین از پیش بدان سفارش کرده بود.

در آغاز حکومت خدیو توفیق ، در شمار نویسندگان روزنامه فارسی درآمد و بزودی عهده دار  سردبیری الوقایع المصریه(5)شد، و ابن نشریه با حرکت تازه ای که او به آن داد اهمیت تازه ای یافت.

عبده این روزنامه را وسیله ای برای تبلیغ عقاید اصلاحی خود قرار داده و در آن ، مقالات بسیاری در نقد نظام آموزشی و عادات اجتماعی و پاره ای از عقاید نادرست مصریان منتشر کرد.چون به پشتیبانی ریاض پاشا متکی بود از همه ادارات دولتی و دادگاهها خواست تا تصمیمات و برنامه ها و احکام خود را به آگاهی روزنامه برسانند و این امر نیز خود به او یاری کرد تا از معایب دستگاهای حکومت با آگاهی بیشتر انتقاد کند.(6)

در سال 1296/1879 ارتش مصر به فرماندهی عرابی پاشا بر ضد افسران غیر مصری ، بویژه افسران چرکسی وترک شوریدند و به پیروزی هایی دست یافتند. اما سر انجام دولت انگلستان که منافع خود را در مصر در خطر می دید ، دست به مداخله نظامی زده و سربازان انگلیسی در 1300/1882 هیروهای عرابی را شکستند و مصر را تصرف کردند. پس از این شکست ، عبده نیز به جرم همد ستی با انقلابیون، متهم و به 3سال تبعید محکوم گشت . ( ادامه دارد )

پی نوشت ها:
1- وی به عقاید سنوسیان گرایش داشت و مانند آنان بر این باور بود که راه رستگاری مسلمانان بازگشت به اسلام روزکار پیامبر(ص) و صحابه و پیروی از سادگی آنان در دینداری است. او در مجالس درس خود ، جز فقه و نحو ، درباره مسایل کاربردی تر ، همچون اخلاق سخن می گفت.
2- احمد امین ، زعماء الاصلاح فی المصر الحدیث ، ص 289.
3- نامبرده که از استادان الازهر بود به شاگردانش ، ریاضیات و فلسفه می آموحت و آنان را از اوضاع سیاسی مصر آگاه می کرد.
4- تأثیر سید جمال الدین بر وی، از رساله ای در تصوف با نام " رسالة الواردات " که عمده آن را تألیف کرده ، پیداست . وی در این رساله ، سید حمال الدین را مرشد و پیر خود نامیده است .
5- در سال 1297 ق. عبده اداره روزنامه " الوقایع المصریه" را پذیرفت . وی دوستان حود از قبیل سعد زغلول ،هلباوی و... را به دور خود جمع کرد و به نگارش روزنامه مشغول شد. دوران سر دبیری این روزنامه 18 ماه به طول انجامید و وی در همین مدت کوتاه ، مقالات متعدد دینی ، ادبی، اجتماعی ارزشمند عرضه نمود.#
عبدالحسین توکلی طرقی

پایان پیام/
 

کد خبر 102350

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha