نگاهی بر اراء و فتاوای ابن تیمیه  مؤسس اندیشه‏هاى وهابیت (2)

فتواها و نظرات اعتقادى و فقهى ابن تیمیه از قبیل تجسیم، حرام بودن زیارت قبور اولیا، استغاثه به ارواح اولیاى خدا، شفاعت، توسل و... اوج بی دقتی و انحراف و تعصب را بازگو می سازد .

خبرگزاری شبستان : تقى‏الدین احمدبن عبدالحلیم معروف به «ابن‏تیمیه»، کسى است که افکار وهابیان از او سرچشمه گرفته و در حقیقت وى را مؤسس مذهب خود مى‏دانند.
او سال 661 ه. ق. در شهر حرّان و در خانواده‏اى متولد شد که اعضاى آن بیش از یک قرن پرچم‏دار مذهب حنبلى بودند. شش سال بعد به خاطر حمله تاتارها همراه خانواده به دمشق رفت. در آنجا براى پدرش موقعیت تدریس در مسجد جامع دمشق فراهم شد. ابن‏تیمیه ابتدا نزد پدر و سپس سایر اساتید مشغول تحصیل شد. آخرین استادش شرف‏الدین احمدبن نعمه مقدسى بود که به وى اجازه‏ فتوا داد. بعد از وفات پدر بر کرسى تدریس در مسجد جامع دمشق نشست و به خاطر کج سلیقگى و انحرافى که داشت؛ به مخالفت با عقاید رایج مسلمین و مذاهب رایج آن زمان برخاست. فتواها و نظرات اعتقادى و فقهى‏اش از قبیل تجسیم، حرام بودن زیارت قبور اولیا، استغاثه به ارواح اولیاى خدا، شفاعت، توسل و ... براى او مشکل ساز شد.علماى عصرش به مخالفت با افکار و عقایدش برخاستند و از نشر آن ممانعت کردند.
در ادامه به برخی از اراء منحرفه و فتاوای ابن تیمیه اشاره میشود :
1- نماز خواندن در کنار قبور مشروع نیست. همچنین رفتن به مشاهد مشرّفه جهت عبادت در کنار آنها، از قبیل نماز، اعتکاف، استغاثه، ابتهال و قرائت قرآن مشروع نیست بلکه باطل است. « مجموعة الرسائل والمسائل، ج 1، ص 60»
2- تمام احادیث مربوط به زیارت قبر پیامبر ضعیف بلکه دروغ است. « التوسل والوسیله، ص 156»
3- اگر کسى به شخصى که از دنیا رفته بگوید، مرا دریاب، کمکم کن، شفاعتم کن، مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال این درخواست‏ها که تنها خدا بر آن قدرت دارد؛ از اقسام شرک است. اگر چنین گوید باید توبه کند وگرنه کشتنش واجب است. « زیارة القبور، ص 17 و 18»
4- اعیاد، شریعتى از شرایع است که در آن باید از دستورها متابعت نمود نه آنکه بدعت‏گذارى کرد. این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث مربوط به حضرت عیسى را عید مى‏گیرند. « اقتضاء الصراط المستقیم، ص 293 و 295»
5- آن چه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع پیشینیان بر آن است حق مى‏باشد. حال اگر از این امر لازم آید خداوند به جسمیت وصف شود اشکالى ندارد. زیرا لازمه حق نیز حق است. « الفتاوى‏، ج 5، ص 192.».....
در آراء ابت تیمیه تناقضاتی فراوان دیده میشود که در ادامه به برخی اشاره میشود . روحیه تعصب گونه در اراء ابن تیمیه موج میزند:
1- در باب فضایل عمر به کتاب ترمذى استناد مى‏کند.ولى هنگامى که به روایات فضایل على علیه السلام مى‏رسد مى‏گوید: «ترمذى احادیثى در فضایل على ذکر کرده که بسیارى از آنها ضعیف است». « منهاج السنه، ج 7، ص 178.»
2- به احادیث احمدبن حنبل در کتاب «المسند» زیاد احتجاج مى‏کند. ولى وقتى مشاهده مى‏کند شیعه امامیه به برخى احادیث آن احتجاج مى‏کنند مى‏گوید: «گاهى امام احمد و اسحاق و دیگران، احادیثى نقل مى‏کنند که نزد خودشان ضعیف است». « همان ص 53»
و جایى دیگر مى‏گوید: «هر چه را احمد در مسند و غیر مسند نقل کرده، نزدش حجت نیست». « منهاج السنه، ج 7، ص 96» در نتیجه باید گفت آنچه موافق با هواى نفس ابن‏تیمیه است حجت بوده و آن چه مخالف هواى نفس اوست؛ ضعیف یا جعلى است.
به دیگر بیان ملاک در صحت شخص ابن تیمیه است هر چه او استنیاط کند صحیح است و به مراد مولف توجهی ندارد.
3- در مواردى که رأى و نظرش موافق شهرستانى است به کلامش اعتماد مى‏کند. ولى هر جا مطلبى از او مشاهده مى‏کند که موافق نظرش نیست یا مایه تقویت شیعه است مى‏گوید: «شهرستانى خبرویت ندارد». « همان، ج 6، ص 300 و 305 و 319 و 326 و 362»
4- از تفسیر طبرى، ابن ابى حاتم و بغوى به جهت نقل روایاتى که موافق نظریات اوست تمجید مى‏کند. اما وقتى شیعه به روایات آنان استدلال مى‏کند، مى‏گوید: «مجرد نقل یکى از این افراد دلیل بر صحت روایت نمى‏شود. بلکه این‏کتب جمع کننده چاق و لاغر و جعلى و دروغى است». « منهاج السنه، ج 7، ص 299.»
ابن تیمیه در معرفی خداوند آراء بسیار ضعیفی را ارائه کرد و در مواجه با قران و احادیث اگر خوش بینانه بنگریم ، کمال بی دقتی را از خود نشان دارد از جمله انکه :
1) ابن تیمیه آیات صفات را تفسیر جسمانى کرده و نسبت به آیاتى که ذات خداوند را از جسمانیت منزه ساخته، بى‏اعتنایى کرده که این روش اهل حدیث و مشبهه و حشویه است.
2) معتقد است آیات متشابه در قرآن وجود ندارد و مدعى است تمام آیات قرآن محکمات است و تشابه امرى است نسبى « تفسیر ابن تیمیه معروف به تفسیر کبیر، ج 1، ص 253.» در حالى‏که در قرآن به تصریح آمده: «او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات محکم (/ صریح و روشن) است که اساس این کتاب مى‏باشد و قسمتى از آن، متشابه است ...». « آل عمران: 7.»
3) تفسیر بخشى از آیات قرآن کریم با احادیث ضعیف‏السند و اسرائیلیات، همانند تفسیر آیات 189 تا 190 سوره اعراف با قصّه اسرائیلى و قبیحى که در شأن حضرت آدم و حوا نیست. « الوافى بالوفیات، صفدى، ج 7، ص 20؛ تفسیر قرطبى، ج 7، ص 338.»
4) اعتماد بر تفاسیر دربردارنده احادیث ضعیف‏السند و اسرائیلیات و رها کردن تفاسیر ارزشمندى که آراى مخالف اعتقاد او در تجسیم و تشبیه را نقل کرده‏اند چون تفسیر طبرى یا این که آراء و اعتقادات شیعه دوازده امامى را ذکر کرده‏اند مثل تفسیر کشاف. « مقدمه کتاب اصول التفسیر، ابن تیمیه.»
از جمله انحرافات ابن تیمیه که بعد از او از سوی وهابیت دنبال شد و هم اکنون نیز گروههای افراطی اعم از طالبان و گروههای حمایت شده از سوی عربستان سعودی به جان و ناموس مسلیم حمله می کینند ، توسعه در عنوان شرک‏ است .
در اطلاق عنوان شرک بر مخالفین خود در عقیده و رأى، بسیار بى‏پروا بوده،
از جمله مى‏گوید:
1) بناى بر اهل قبور از اعمال مشرکین است. « منهاج السنه، ج 1، ص 474.»
2) اگر کسى بگوید از پیامبر به جهت نزدیکى به خدا مى‏خواهم شفیع من در این امور باشد، این از کارهاى مشرکان است. « زیارة القبور، ص 156»
3) اگر کسى به شخصى که از دنیا رفته بگوید: مرا دریاب، کمکم کن، شفاعتم نما، مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال آن که تنها خدا بر آن قادر است؛ اینها از اقسام شرک است. « الهدایة السنیة، ص 40.» اگر کسى چنین گوید باید توبه کند و گرنه کشتنش واجب است. « زیارة القبور، ص 17 و 18»
دیگر انحراف ابن تیمیه توسعه در عنوان بدعت‏ بود که با این نگرش زمینه برای انحرافات بعدی و تجاوز به جان و ناموس مسلیم را فراهم آورد . وی هر گونه نوآورى در دین را بدعت دانسته و آن را به ضلالت نسبت مى‏دهد و مى‏گوید:
1) گنبد و بارگاهى که بر قبر صالحین و انبیا، از اهل بیت و عامه بنا شده؛ از بدعت‏هاى حرامى است که در دین اسلام وارد شده. « منهاج السنه، ج 2، ص 435- 437»
2) اعیاد، شریعتى از شرایع است که در آن باید از دستورات متابعت نمود نه آن‏که بدعت گزارى کرد و این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث عیسى را عید مى‏گیرند. « اقتضاء الصراط المستقیم، ص 293- 295 »
روحیه تعصب گونه و مغرضانه وی به ائمه اطهار باعث شد بسیاری از احادیث موثق و متواتر را جعلی بداند از جمله انکه :
روایاتى را که مخالف عقاید و آراى اوست؛ بدون بررسى سند، جعلى دانسته و مى‏گوید: «حدیث» (هو ولىّ کل مؤمن بعدى)؛ او- حضرت على علیه السلام- سرپرست هر مؤمنى بعد از من است. یک حدیث دروغ بر رسول خداست. بلکه او در حیات و مماتش ولى هر مؤمنى است و هر مؤمنى نیز ولى او در زمان حیات و ممات است». « منهاج السنه، ج 4، ص 104»
در حالى‏که بسیارى از علماى عامه چون ترمذى، نسائى، ابن‏حیان، حاکم نیشابورى، طیالسى، احمدبن حنبل و دیگران از طریق جعفربن سلیمان این حدیث را نقل کرده‏اند. « ر. ک: سلسلة الاحادیث الصحیحة، البانى، ج 5، ص 261»
وی برای تایید ارائ خود از بهتان زدن و نسبت دروغ به مخالفان ابا ندارد یا انکه با خوش بینی باید گفت اراء بسیار ضعیف و خلاف واقع و عدم دقت علمی را ارائه میدهد :
وى مى‏گوید: 1: «رافضه (شیعیان) نماز جمعه به جاى نمى‏آورند. نه پشت سر اصحابشان و نه غیر اصحابشان و تنها پشت سر معصوم نماز مى‏گذارند. حال آنکه شخص معصوم نزد آنها نیست. « منهاج السنه، ج 5، ص 175»
2: اعتنایى به حفظ قرآن، شناخت معانى و تفسیر آن و نیز حدیث رسول خدا و شناخت صحیح آن از باطل و بحث از معانى حدیث ندارند. « همان، ص 163»
3: سایر حماقت‏هاى شیعه این است که کراهت دارند سخن به لفظ ده بگویند یا کارى انجام دهند که به تعداد ده باشد. چون با خوبان صحابه- یعنى همان ده نفرى که پیامبر بشارت بهشت به آنها داده- دشمن هستند». «1»
این تهمت‏ها احتیاج به پاسخ ندارد. هر کس با شیعیان معاشرت داشته باشد به بى‏پایه و اساس بودن این حرف‏ها پى مى‏برد.
ر.ک :
1- نقدى بر افکار ابن تیمیه ، على اصغر رضوانى‏، نشر مشعر
2- آیین وهابیت، استاد جعفر سبحانى، انتشارات دار القرآن

ادامه دارد
روح الله دارائی
پایان پیام/
 

کد خبر 101360

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha