فروش وسایل جاسوسی برای استفاده در خانه و محیط های کاری، چنان افزایشی یافته که پلیس و نهادهای قانونی و قضایی نیز درباره آن به ابراز نگرانی پرداخته اند. هفته نامه همشهری جوان در شماره 271 به سراغ فروشنده های این قبیل وسایل رفته است.
در توضیح ابتدای این گزارش آمده است: راستش را بخواهید فروش وسایل امنیتی و جاسوسی به ما هیچ ربطی نداشت. ما را چه به این حرفها! ما جماعت روزنامهنگار خیلی هنر داشته باشیم، کلاه خودمان را سفت میچسبیم که باد نبرد. باور کنید نمیخواستیم پا در کفش امنیت و حریم خصوصی و اینجور چیزها بکنیم. ولی وقتی شنیدیم که این جنسهای جورواجور را دارند جلوی چشممان میفروشند، نتوانستیم جلوی وسوسهمان را بگیریم و ما هم لباس مشتری پوشیدیم و رفتیم به مغازهها یکییکی سر زدیم.
در این گزارش ابتدا، آدرس محل مراجعه مورد اشاره قرار گرفته و آمده است: وسایلی که ممکن است امنیت حریم ما، شما و همه آنهایی که بیخیال از کنار ویترینها رد میشوند را به خطر بیندازد. این چیزهایی که میفروشند نه اسباب بازی هستند و نه وسایلی برای شوخی و سرگرمی، اینها اصل اصل جنساند. خودشان اسمشان را گذاشتهاند: «وسایل جاسوسی و دفاع شخصی». انواع چینی و تایوانی و آلمانیاش هم فت و فراوان است؛ فقط کافی است هدفتان را انتخاب کنید، بعد سری به این راسته بزنید و از فروشنده محترم جنس موردنظر را با کارایی و گارانتیهای مختلف دریافت کنید. قیمتها هم بالا نیست ...
چشم مخفی
دوربینی را در نظر بگیرید که اندازه یک بسته آدامس است. با لنز قوی و انواع کارتهای حافظه میکرو اس.دی. هشت گیگابایت که رم هم دارد و قیمتش هم 140 هزار تومان است... با فروشنده رفیق میشویم و ما را برای دیدن ادامه دوربینها به داخل مغازهاش دعوت میکند: «الان پیشرفتهترین نمونه دوربینها یک مینی دی.وی 10 مگا پیکسلی است که از کوچکترین و با کیفیتترین دوربینهای جهان است و میتواند پنج ساعت مداوم شارژ نگه دارد و فیلم بگیرد؛ رم خارجی، کابل شارژ با برق و کامپیوتر، امکان ضبط صدای حرفهای و قابلیت استفاده به جای وبکم را هم دارد». وقتی قیمتش را میپرسیم میگوید: «این دوربین 240هزار تومانی برایتان آب میخورد». میگوییم چرا شبیه دوربین نیست؟ شانههایش را بالا میاندازد: «خیلیها میگویند شکل آدامس است (میخندد) ولی به هر حال شباهت چندانی هم به دوربین ندارد. بالاخره قرار است مخفی باشد دیگر».
میخواهیم از مغازهاش بیرون برویم که ما را با یک پیشنهاد وسوسهانگیز روبهرو میکند: «با یک جاسوییچی دوربیندار داخلی چطورید؟». همانجا خشکمان میزند: «مگه دارید؟».
- بله دارم. با این وسیله میشود به راحتی و بدون جلبتوجه دیگران از محیط اطراف فیلمبرداری کرد. قابلیت رکورد 30 فریم در ثانیه، پشتیبانی از انواع ویندوز و باتری لیتیوم داخلی دارد. 140هزار تومان قیمت دارد.
به نام دفاع شخصی
این دیگر آخرش است. شوخی! شوخی! با گاز اشکآور و شوکر هم شوخی؟ آخر شوکر برقی سوپرولتاژ 1800 کیلوولتی به چه درد افراد عادی میخورد؟ حتما میخورد که دارند میفروشندش! وارد اولین مغازه که میشویم و سفارش میدهیم آقای فروشنده یک شوکر برقی میگذارد روی میز و خیلی عادی شروع میکند به توضیح دادن؛ «برای مصارف دفاع شخصی طراحی شده و به وسیله این دستگاه، میشود فرد یا افراد مهاجم را به مدت سه تا 10 دقیقه کاملا ناتوان کرد... اگر علاقهمند به خرید شدهاید قیمت این شوکر 160هزار تومان است. البته 180هزارتومانی هم دارد که یک الکتروشوکر موبایلی است؛ با ظاهری شبیه گوشی موبایل ولی مجهز به شوکر برقی و چراغ قوه LED...
فندک نبین چه ریزه
تا رسیدن به یک سوژه جدید باید چند تا مغازه را بگردیم. اکثر مغازهها همان دوربینهای سقفی آکواریومی را دارند که چندان هم عجیب نیستند. چیزی که ما دنبالش میگردیم فراتر از اینهاست. چند مغازه بعدتر، مغازهای روی کاغذ کوچک نوشته: «ساعت و فندک دوربیندار داریم». وارد میشویم: «آقا این فندک چنده؟». میگوید: «140 هزار تومان! این فندک قابلیت جاسازی یک دوربین مخفی با رزولوشن 480×640 و ثبت30 فریم در ثانیه را دارد و دو ساعت هم میتواند شارژ نگه دارد و تصویر بگیرد؛ البته مخفیانه و نامحسوس»! میگوییم: «نامحسوس را خوب اومدیها». جواب میدهد: «بالاخره جاسوسی خرج دارد». میگوییم: «انگار خودکار هم دارید». فندک را میگذارد روی میز زیریاش و میگوید: «بله، این خودکار یک دوربین پنج مگاپیکسلی دارد. قابل اتصال به لپتاپ و کامپیوتر است و با باتری داخلی لیتیوم میتواند در هر شارژ یک ساعت رکورد کند. میشود آن را در جیب پیراهن قرار داد یا با آن شروع به نوشتن کرد و البته یواشکی فیلم گرفت. این خودکار هم دو نوع دارد که برای شما درمیآید 60 و 85هزار تومان».
جیمزباند کیلویی چند؟
از آن مغازهدارهای هفت خط است. نه جنسی نشان میدهد و نه میخواهد قبل از اینکه مطمئن شود مشتریاش هستیم، چیزی لو بدهد. فقط حرف میزند: «معمولا این جنسها برای ما شر میشود. اگر چیزی میخواهی بگو، پولش را بده تا برایت پیک کنم».
- برای فیلمبرداری یک دوربین میخواهیم. شما چی داری.
- فندک، خودکار، ساعت؟ چی میخوای؟
- نه یک چیز عجیبتر لطفا!
- «میتوانم به شما عینک پیشنهاد بدهم. یک عینک آفتابی که نمونه جیمز باندیاش خیلی مشتری دارد. از آن عینکهایی که شیشههای حسابی دودی و سیاه دارند؛ جان میدهد در سفر یا هر جای دیگر دزدکی فیلمبرداری کنید. دوربیناش چهار گیگابایت حافظه داخلی دارد و تا هشت گیگابایت هم به شما اجازه افزایش رم میدهد. 160 هزار تومان هم قیمتاش است ».
آگهی فروش وسایل ضبط صدا روی تیر چراغ برق یکی از راستههای خیابان 15 خرداد چسبیده؛ به شماره آگهی زنگ میزنیم، هنوز تلفن دو بار زنگ نخورده که آقایی جواب میدهد. نشانی سایتشان را میدهد تا با جزئیات محصولات بیشتر آشنا شویم. بعد هم توضیح اینکه پول را باید به یک شماره حساب بانکی بریزیم و محصول را به وسیله پست دریافت کنیم. چون باید از زاهدان بفرستند ..
نظر شما