منارهای مسجد جامع سوسنگرد هرگز مقابل دشمن سر خم نکرد

مسجدجامع سوسنگرد، نماد مقاومت یک شهر است. تاوقتی نبض شهر درقلب مسجد می تپید این شهر سرود سرافرازی سر داد و داغ اشغال کامل سوسنگرد را بر دل دشمن گذاشت.

خبرگزاری شبستان: سوسنگرد هرگز سقوط نکرد! تا وقتی که نبض شهر در قلب مسجد جامع می تپید، این شهر همچنان سرود سرافرازی را در برابر مهاجمانی می خواند که از چهار ناحیه تن زخمی اش را مورد هجوم قرار داده بودند. محله به محله و کوچه به کوچه، محشر سوسنگرد شاهد تکرار همان حماسه ای بود که ریشه هایش را از 1400 سال پیش و واقعه ای چون عاشورا به عاریه گرفته است. اینجا اما، در روزهای پایانی آبان ماه 1359، عاشوراییانی که با دست خالی به مصاف تانک ها می شتافتند، داغ اشغال کامل سوسنگرد را بر دل دشمنی گذاشتند و منارهای مسجد جامع این شهر هرگز مقابل آن ها سر خم نکرد.


26 آبان ماه سالروز آزدسازی سوسنگرد از چنگال ارتش بعث عراق است. محاصره و اشغال تدریجی این شهر که بعد از ورود مجدد ارتش عراق به دشت آزادگان از نیمه دوم آبان ماه سال 59 آغاز شده بود، طی روزهای 24 تا 26 آبان به اوج خود رسید که در این روز با درایت مقام معظم رهبری به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و همچنین رشادت شهید چمران، سوسنگرد بعد از چندین روز مقاومت شدید مدافعانش، رهایی یافت و رزمندگان با شکستن حلقه محاصره، خود را به جمع اندک مدافعان شهر رسانده و سوسنگرد را به کلی آزاد کردند.


این بین اما مسجد جامع، همانند سنگری مستحکم بود که در روزهای مقاومت، پادگان اصلی مدافعان سوسنگرد را تشکیل می داد. داستان این مسجد همانند مسجد جامع خرمشهر است که به گفته سید محمد علی موسوی از اهالی سوسنگرد و یکی از شاهدان عینی هجوم ارتش بعث عراق، تمامی امور شهر در روزهای مقاومت به مسجد سوسنگرد ختم می شد. موسوی درباره می گوید: وقتی که در اولین روزهای مهر سال 59 گوله های توپخانه دشمن برخی از نواحی شهر را مورد هجوم قرار دادند، خانواده ما همان کاری را انجام دادند که همه مردم شهر در فکرش بودند؛ پناه بردن به مسجد جامع...


هنگامی که حاج عبدالصاحب آرمند، مسجد جامع سوسنگرد را با معماری خاص با دو گلدسته، بدون گنبد! و مساحتی کمتر از 600 متر می ساخت هرگز گمان نمی کرد که روزگاری همین مکان نچندان بزرگ به پایگاهی امن برای 50 هزار سوسنگردی تبدیل شود که در اولین روزهای هجوم ارتش بعث به صحن کوچکش پناه می برند، اما شرایط آن روز و ازدحام جمیعت به نحوی بود که موسوی در توصیف آن شرایط ادامه می دهد: خیابان های منتهی به مسجد مملو از جمعیت بود. این مسجد در کنار بازار مرکزی شهر قرار دارد و موقعیت سوق الجیشی آن باعث شده بود از سال ها پیش به عنوان مرکزی برای تجمع مردم و مشورت و تصمیم گیری برای امور مهم شهر قرار بگیرد، به همین خاطر در طول مبارزات پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی ناخودآگاه تبدیل به پایگاه همان مردمی شد که انقلاب اسلامی خود را از مساجد آغاز کرده بودند.


هرچند کوچکی مسجد و هجوم مردم هراسان، باعث می شد که خانواده سید محمد علی همانند برخی از خانواده های دیگر به روستاهای اطراف چون "مالکیه" فرار کنند، اما با شروع مقاومت های مردمی، باز این مسجد جامع بود که پرچم مقاومت را برافراشت و مدافعان بومی و غیر بومی را زیر بیرق خود جمع کرد.

 

موسوی در تشریح نقش مسجد جامع سوسنگرد در ایام مقاومت بیان می کند: آن روزها اگر به مسجد جامع می رفتی، این محیط کوچک را به سه قسمت تقسیم شده می یافتی که یک قسمت آن برای آموزش نظامی نیروها استفاده می شد و یک قسمت برای برپایی نماز جماعت و قسمت سوم برای مجروحین حملات وحشیانه بعثی ها.


ارتش عراق که هجوم اول خود را بین روزهای پنجم تا نهم مهرماه با شبیخون گسترده رزمندگان ایرانی به فرماندهی شهید غیور اصلی، شکست خورده می یابد، بعد از حدود یک ماه و اندی حمله مجددی را به این شهر کوچک آغاز می کند و به این ترتیب حماسه مقاومت سه روزه مدافعان سوسنگرد طی روزهای 24 تا 26 آبان ماه 1359 در صحفه خونین تاریخ این مرز و بوم شکل می گیرد. همچنان که چشمان بیدار حاج سید محمد حسینی مقدم از مدافعان حاضر در حماسه کربلای سوسنگرد، در تشریح آن می گوید: مقارن با روز تاسوعا بود که هجوم دوم دشمن آغاز شد. طی روزهای قبل نیز توپخانه دشمن شهر را مورد هدف قرار می داد اما این بار شدت حملات خیلی شدید بود و کمی بعد خبر رسید که نیروهای عراقی وارد شهر شده اند. از اینجا به بعد جنگ خیابانی و پارتیزانی مدافعان در برابر دشمن آغاز شد.


کمتر از 100 مدافع بومی و غیر بومی شهر با ابتدایی ترین سلاح ها سعی در ایستادگی در برابر دو تیپ هوابرد و کماندویی عراق برمی آیند. خانه به خانه و کوچه به کوچه مقاومت شدیدی آغاز می شود که این میان مسجد جامع پناهگاه مجروحین و سالخوردگان قرار می گیرد، حسینی مقدم اظهار می کند: تعداد ما در برابر آنها بسیار کم بود. عراقی ها صبح می آمدند و شب عقب نشینی می کردند. مسجد جامع از نقاط امن به حساب می آمد که مجروحین را در صحن آن و همچنین شهدا را در خانه های مجاورش قرار می دادیم. خود مسجد هم مکانی بود برای بازیابی قوای روحی ما که برخی از مواقع به آنجا پناه می بردیم و برای مقاومت مجدد آماده می شدیم.


صحن مسجد جامع سوسنگرد آن روزها پذیرای شهدا و زخمی های بسیاری بود که به گفته حسینی مقدم حتی دو زخمی عراقی نیز در زمره آنها پذیرفته شده و توسط پرستاران ایرانی مداوا می شدند. این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه می دهد: وقتی به مسجد می رفتیم گویی تاریخ تکرار شده و باز به روز عاشورا رسیده ایم. مسجد پر بود از زخمی هایی که در سراسر صحنش قرار گرفته بودند. روز آخر مقاومت یعنی در 26 آبان دیگر همه جای شهر را از دست داده بودیم، اما هنوز خیابان منتهی به مسجد جامع در دست ما بود.


وی ادامه می دهد: مدافعین مسجد جامع به عنوان آخرین دژ مقاومت شهر که در ساعات پایانی محاصره به یک سوم تقلیل یافته بودند، هر لحظه حلقه محاصره را تنگ تر می دیند تا اینکه در صبح روز 26 آبان 1359 به ناگاه جهت شلیک عراقی ها تغییر می یابد و جاسم سیاحی، یکی از مدافعان شهر خبر می رساند: " دکتر چمران و نیروهایش از روستای ابوحمیظه به دشمن حمله کرده اند".


این رزمنده دفاع مقدس می گوید: با هجوم نیروهای جنگ های نامنظم شهید چمران که رزمندگانی از ارتش و سپاه و نیروهای مردمی نیز آنها را همراهی می کردند، شهر در عرض چند ساعت از لوث وجود دشمن پاک می شود. مسجد جامع هنوز ایستاده است و بسیاری از نیروهای تیپ مخصوص کماندویی عراقی حسرت قدم گذاشتن به صحن ملکوتی آن را به گور می برند. شهر اینک در دست نیروهای ایرانی است و غریو تکبیر رزمندگان از گلدسته هایش به گوش می رسد.
 

پایان پیام/

 


 

کد خبر 81651

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مصطفي شاه کرمي IR ۱۷:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۱
    0 0
    بسيار مطلب زيبايي بود ممنون از شما