نقش مبارزان بازاری استان البرز، در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز، تکاپوی فعالیت های انقلابی مردم استان البرز منوط به مساجد و روحانیون و معلمان و دانش آموزان نبود، بلکه در این میان سهم بازاری ها و اصناف با شور و هیجان بسیار موج می زد.

محسن محسنی، از فعالان انقلابی استان البرز و از زندانیان سیاسی انقلابی از اصناف است، که از سال 1348 به عنوان طلبه وارد بحث مبارزات سیاسی با رژیم شاهنشاهی می شود.

محسنی برایمان از آن سال های مبارزات و انقلاب می گوید: سال 1352 من را در بهمن ماه بازداشت کردند و در زندان قزل قلعه و بعد اوین شش ماه در زندان بودم . سال 1353 بار دیگر در تهران در بازار دستگیر کردند، پنج ماه در کمیته مشترک بازداشت شدم و تا زمان پیروزی انقلاب من فراری بودم.

آن زمان همگام با مردم در تکثیر اعلامیه ها در مساجد در شهر کرج، کاشان و قم و تهران، یکی از کارهایی که من انجام می دادم حمل اسلحه بود، که به مبارزان با اطلاع و نظر علماء می دادم.

برای زمینه چینی انقلاب آن زمان من 20 ساله بودم، مهم ترین کاری که انجام میدادم حضور در جلسات و مباحث نظری بود.

جامعه اصناف نقش اساسی در روند مبارزه انقلاب از خود نشان داد و یکی از کارها و برنامه ها استحکام انقلاب اسلامی ایران بود.

تمام هم وغم ما این بود که در آن زمان بتوانیم با رساندن تجهیزات به انقلابیون که متدینین جامعه بودند، آنان را برای ادامه مبارزات یاری کنیم.

چندین بار با مجاهدین خلق صحبت می کردیم که تفسیر شما از قرآن منطبق با اهل بیت (ع) و حضرت امام خمینی (رحمت الله) نیست.

یزدیان در مغازه اش سر دانشکده بعد انقلاب ترورش کردند، دیگر از دوستان ما یحیی حسینی در درگیری با منافقان شهید شد.

این مبارز انقلابی با اعتقاد به این که ، کاسب باید تا مکاسب بخواند و بداند، این نگاه ما مبارزان انقلابی از صنف اصناف بود، ادامه می دهد: در ضمن فعالیت های انقلابی که هیچ وابستگی به هیچ گروهی نداشتیم، از این رو برای انتخاب امام جمعه کرج، همه علماء به خانه من آمدند چون من سن ام بالاتر از همه آن ها بود، به غیر از حجت الاسلام شجونی. همان شب با آراء رای حجت الاسلام شریفی را به عنوان امام جماعت انتخاب کردیم.

آن شب یک گونه سیب زمینی به قدر پرتقال خریدم و به تمام آنان شام سیب زمینی دادم  و پس از خطبه حمّام به آنان گفتم، اگر شما می خواهید برای انقلاب خدمت کنید این سفره ، سفره کم ترین فردی جامعه از لحاظ مالی است و باید به این سفره تبعیت کنید به واقع اصناف باعث وحدت در جامعه بودند.

تشییع با شکوه شهید ادیبی، نخستین شهید انقلاب البرز

یکی از برنامه هایی که مبارزان اصناف انجام دادند، تشییع نخستین شهید انقلاب در کرج با نام شهید ادیبی بود، که با همت و پشتیبانی بازاری ها فوق العاده با احترام و با عزت برگزار شد.

سعید رحیمی، از دیگر مبارزان بازاری انقلاب گفت: شعارهای راهپیمایی که از امامزاده محمد (علیه السلام)هر روز پیاده تا میدان توحید انجام دادیم این بود، « کار شاه تمام است، خمینی امام است، استقلال آزادی جمهوری اسلامی آخرین کلام است» ، « اقتدار کارتر دولت جدید است، توطئه بر آب است» « ارتش تو مال مایی نه مال آمریکایی، برادر ارتشی چرا برادر کشی».

آقای موسوی اردبیلی آمد برای سخنرانی، دعوت از سخنرانان برجسته انقلابی با همت بازاری ها و با حمایت آنان انجام می شد.

اون وقت ، کاری کردیم که ارتش به ما حمله نکرد به واقع با بیان و نظر شهید قریشی آن زمان با تدبیر حواس امان بود که درگیری نظامی نشود .

راننده های ترکیه ای آن زمان از این خیابان قزوین عبور می کردند و من یادم هست با تعجب از این نظم و حفظ حریم زن و مرد را به زبان حیرت می گفتند.

هر روز در سال 1357 ما شاهد راهپیمایی بودیم، آن چنان که انتهای جمعیت دهقان ویلا و ابتدای جمعیت سه راه گوهردشت بود.

بی برقی، بی نفتی ، شاه تو را می کشیم

من شدم مسئول توزیع نفت دولت آباد، و مردم شعار می داند: « بی برقی، بی نفتی می کشیم، شاه تو را می کشیم».

من مغازه خرازی داشتم، بانوان می آمدند، اطلاعات امام را که در جوراب ها می گذاشتیم می بردند.

یک روز ماموری به نام ربیعی آمد گفت: آقا این چه کاری هست؟ ریختند اوستا کریم را انداختند در جوب و درگیری ایجاد کردند، ما فرار کردیم.

باور به انقلاب، زن و مرد، پیر و جوان، روحانی و غیر روحانی نمی شناخت و هم چون اصناف که در صدر انقلاب خوش درخشیدند، ما شاهد حضور برجسته تمامی گروه ها در به ثمر نشاندن انقلاب بودیم.