نوروز و سنت فرهنگی اسلام/ نوروز آیتی از جمال بی مثال الهی

خبرگزاری شبستان: «نوروز» عیدی ماندگار در بین ایرانیان است، تعطیلات نوروزی، مسافرت و سیر و سفر، صله رحم، پوشیدن لباسهای نو و زیبا، خانه تکانی، آشتی افراد قهر با یکدیگر و... از سنت های نیکوی نوروز ، که آیتی از جمال الهی است.

به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان به نقل از  راسخون، «نوروز» عیدی ماندگار در بین ایرانیان است. تعطیلات نوروزی، مسافرت و سیر و سفر، صله رحم، پوشیدن لباسهای نو و زیبا، خانه تکانی، آشتی افراد قهر با یکدیگر و... از سنت های نیکوی نوروز در بین ایرانیان است. در این مقاله سعی شده است که به راز ماندگاری نوروز و سنت های پسندیده آن در جامعه ایرانی به ویژه بعد از تلاقی آن با اسلام اشاره شود. اینک مطلب را از نظر می گذرانیم:

 

چگونگی تعامل اسلام با فرهنگ ها

به طور کلی در تبیین تعامل اسلام با فرهنگ های دیگر از حیث درون و بیرون منطقه ای به این نکته باید توجه کرد که اسلام با فرهنگ موجود برخوردی مثبت و سازنده داشته است. به این معنا که اصول عقلانی و عقلایی فرهنگ های پیشین را پذیرفته، تأیید و امضا کرده است و تنها برخی از اصول خرافی و مؤلفه ها و عناصر غیرعقلایی و غیرعقلانی را نپذیرفته است و یا در برخی به نوعی بازسازی مفهومی دست یازیده است. به عنوان نمونه به مناسک آیینی حج اشاره شده است که آن را در برخی از موارد پذیرفته و در برخی دیگر بازسازی کرده  است. این پذیرش و بازسازی برگرفته از اصول توحیدی اسلام با حفظ و پذیرش تفاوت ها و تنوع فرهنگی و قومی است.

 

اسلام وقتی با عناصر و مولفه های فرهنگ ایرانی روبرو شد همان رفتار و تعاملی را در پیش گرفت که نسبت به عناصر فرهنگی عرب و تازیان بیابان های حجاز و نجد در پیش گرفته بود. به این معنا که برخی را پذیرفته و برخی را رد کرده و گروه سومی را بازسازی کرده و متناسب با اصول و مبانی توحیدی هماهنگ ساخته است.

 

از آن جمله مناسک آیینی که مورد پذیرش و یا بازسازی قرار گرفته است، آیین نوروز است. اما پرسش این است که چرا آیین نوروز مورد پذیرش کلی قرار گرفته و عناصری از آن هم چنان باقی و پا برجا مانده و حتی به عنوان عناصر فرهنگی مثبت مورد تایید شارع قرار گرفته است؟ راز ماندگاری نوروز چیست؟ چه عناصر و مولفه هایی در این آیین وجود دارد که به عنوان علل و عوامل بقای آیین نوروزی را فراهم آورده است؟

عناصر سازنده آیین نوروزی

الف) رستاخیز طبیعت

اگر بخواهیم از نگاه قرآن به آیین نوروز بنگریم نخستین چیزی که به چشم می آید، مساله بهار و رویش دوباره گیاهان و رستاخیز طبیعت است. شاید این از مهم ترین علل و عوامل و نیز از عناصر اصلی جشن بهار و نوروز است. در نگاه ایرانیان فرهنگی (که شامل گستره ای جغرافیایی از آن سوی هند و چین تا سوریه و کناره های مدیترانه و تا روسیه و ارمنستان و گرجستان و قفقاز و آسیای میانه است) نوروز آغاز رستاخیز طبیعت است.

 

با ورود خورشید به اعتدال بهاری زمستان سرد مرگ بار از دامن کوه و دشت کوچ می کند و طبیعت دوباره زندگی جدید و نوینی را آغاز می کند. دشت و دمن به گل می نشیند و آن چه تا پیش از این مرده و مرده نما بود زندگی را از سر می گیرد. این مساله مانند رستاخیز انسان است. آدمی را نیز در سن کهولت که به مرگ به دامن زمین بازگشته است همانند نوروز دوباره از خاک سر بر خواهد آورد و رستاخیزش آغاز می شود.

 

از این روست که ایرانیان میان طبیعت و بهار و زندگی دوباره ارتباط تنگاتنگی را یافته اند. در آغازین روزهای بهار به سراغ مردگان گورستان ها می روند و با آنان پیمان دوباره می بندند. یادشان را گرامی می دارند و برای آنان خیرات و مبرات می کنند. آن گاه در روزهای پسین به دشت و دمن می روند و جشن می گیرند. جامگان زیبا می پوشند و خود و زندگی خود را نو می کنند. خانه تکانی از مولفه های اصلی آیین نوروزی است. این نیز همانند زمستان تکانی است که بهار با خود به ارمغان می آورد.

 

ب) تشبیه رستاخیز انسان به احیای طبیعت

قرآن هنگامی که می کوشد تا برای مشرکان و کافران مساله رستاخیز و چگونگی زنده شدن مردگان را تبیین کند، به مساله بهار اشاره می کند و می گوید: همان گونه که در بهار طبیعت دوباره زنده می شود و دانه هایی که در خاک بوده و به ظاهر بی جان و مرده بودند دوباره جان می گیرند و زندگی و حیات دوباره می یابند، همین گونه است، رستاخیز انسان که از آغاز بر می آید و دوباره جان می گیرد و زندگی را پس از دادرسی روز رستاخیز ادامه می دهد. آنان که خرم دین بودند و راستی را برگزیده و دانه های خویش را به تباهی نداده اند آنان هنگامی که دوباره سر از خاک بر می آورند، به سعادت می رسند و از بهشت برین بهره مند می گردند و آنان که خود را تباه ساخته اند، در آن روز سر در گریبان کرده و در آتش دوزخ فرو می روند و از آب زقوم می نوشند و جان ها و تن هایشان به تباهی می رود، می میرند و زنده می شوند و این عذاب سخت دردناک است از برای کافران و مشرکان.

 

بنابراین یکی از علل ماندگاری سنت نوروز را باید در ارزشی دانست که قرآن به مسئله بهار و رستاخیز طبیعت و رستاخیز انسانی می دهد. نوروز در اندیشه اسلامی همانند رستاخیز است. در اندیشه اسلامی رستاخیز نیز روزی نو است. اگر هستی را دو روز بدانیم روزی در دنیا و روزی در آخرت، رستاخیز همان روز نویی است که انسان دوباره برمی خیزد.

 

در بخشی از گفت وگوهایی که قرآن درباره روز رستاخیز نقل و بیان می کند به این مسئله اشاره شده است که مردگان در روز قیامت از بقای روزی و یا نیم روزی در دنیا سخن می گویند. این خود نشان می دهد که دنیا در نگره اسلامی و قرآنی روزی و یا نیم روزی بیش نیست. چنان که در مسئله نوروز بر آن اشاره رفته است. در روایات اسلامی نیز آمده است که الدهر یومان یوم لک و یوم علیک؛ روزگار و هستی دو روز است روزی به سود تو و روزی به زیان تو. به هر حال سخن از روز و دو روز است و این همان چیزی است که در نگره ایرانی نوروز نیز دیده می شود. یک روز کهنه که با بهار تازه می شود و روز دیگری آغاز می شود. این روز یعنی عمری جدید و تازه و زندگی نوین و آغازی دیگر.

 

جایگاه صله رحم در فرهنگ اسلامی

تعریف صله رحم

اسلام، آدمی را موجودی فرد محور، تنها و جدای از جماعت نمی‏داند، بلکه او را به طور فطری اجتماعی می‏شناسد که باید در کنش‏های متقابل با دیگران، بخش مهمی از نیازهای خویش را برطرف سازد و به رشد و کمال دست یابد.

اساساً اسلام، دینی اجتماعی و مبتنی بر قواعد و دستورهای جمعی است که هر گونه فردپرستی، رهبانیت و گوشه‏ گیری در آن ممنوع است. مسئله مشورت، نماز جماعت و جمعه، حج و جهاد، لزوم تشکیل حکومت و بسیاری دیگر از مؤلفه ‏های اجتماعی اسلام، نشان دهنده اهمیت این گونه مسائل در این دین حیات‏ بخش است.

 

یکی از اموری که آموزه‏های دینی اهمیت بسیاری برای آن قائل است، مسئله «صله ارحام» است. «صله» از نظر لغت‏ شناسی به معنای پیوستن، احسان و عطاست. «ارحام» نیز جمع «رَحِم» و به معنای عضو خاصی از بدن زن است که محل استقرار فرزند و کانون نشو و نمای طبیعی اوست. خویشاوندان نیز به اعتبار انتساب به یک رحم، «ارحام» خوانده می‏شوند.

 

بر اساس روایتی از پیامبر اکرم (ص) خداوند به هنگام خلق رَحِم با خطاب به او فرمود:

من رحمانم و تو رَحِم، اسمت را از اسم خود گرفتم. هر کس با تو بپیوندد، من نیز با او  می پیوندم و هر کس از تو جدا شود، من هم از او جدا می‏ شوم.

 

صله ارحام به معنای «ارتباط با خویشاوندان» اعم از سببی و نسبی است، ولی از آنجا که «صله ارحام» از واجبات دینی بوده و قطع آن از امور حرام به شمار می‏رود، منظور از خویشاوندی که صله و ارتباط با او واجب و قطع آن حرام است،

 

«هر خویشاوند نسبی است که به خویشی معروف باشد، اگر چه نسب دوری داشته باشد و محرمیتی در میان نباشد.» در تعریف آن گفته ‏اند: «صله رحم» عبارت از نیکی کردن به خویشاوندان و هم‏دردی و کمک به آنان با جان و مال و هر چه از خیر است که در توان انسان باشد و قطع رحم به آن اموری گفته می‏شود که مخالف این رویه باشد.

 

هر کاری که در عرف، پیوند را برساند، صله است، هر چند در کار کوچکی مانند سلام کردنی نیکو یا جواب دادن سلام یا دادن جرعه آب به خویشاوندان باشد.

 

اهمیت صله رحم

با توجه به آثار ژرف صله رحم در حوزه فردی و اجتماعی و زندگی دنیوی و اخروی انسان، آیات و روایات به طور گسترده بر آن تأکید ورزیده و اهمیت آن را گوشزد کرده‏ اند.

 

در آیات قرآن، کسانی را که قطع صله ارحام می‏ کنند، در شمار «زیان‏کاران» قرار داده است:

کسانی که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن می‏ شکنند پیوندهایی که خداوند دستور فرموده است برقرار سازد، قطع و در روی زمین فساد می‏ کنند، زیان‏کارانند. (بقره: 27)

 

آثار صله رحم

با تأملی در آثار صله رحم در آیات و روایات درمی ‏یابیم که بخشی از آثار و برکات این مسئله در حوزه فرد و بخشی از آنها در حوزه اجتماع مطرح می‏ شود، همچنان که پاره‏ای از این آثار در دنیا و پاره‏ای در آخرت نصیب انسان می‏ گردد.

«صله رحم» مانند دیگر فضایل اخلاقی درجه‏ های متفاوتی دارد و با حداقل ارتباط که همان رفت و آمد خانوادگی یا سلام کردن است، آغاز می ‏شود و با مهرورزی بیشتر از طریق رفع مشکلات و نیازمندی‏های خویشان به وسیله همکاری و مشارکت در زمینه‏ های مختلف و کمک‏های عاطفی، مالی و جانی تکامل می ‏یابد. بدیهی است به میزان تقویت و گسترش این ارتباطات در عمق و سطح، آثار و برکات وسیع‏تری نصیب فرد و جامعه می‏ شود. 

 

آثار فردی صله رحم، شامل افزایش عمر، افزایش رزق و روزی،  افزایش روزی و رفع فقر، تأمین سلامتی و سامان یافتن امور، در امان ماندن از گناه ، پالایش روح، اخلاق و عمل و تقویت پایه‏ های دین است.

 

طبیعت دوستی

دیگر راز ماندگاری آیین نوروزی را در فرهنگ اسلامی باید در مسئله طبیعت دوستی در آیین نوروزگان جست. مردمان در این روز به طبیعت می روند و می کوشند تا هر کس به سهم خود گیاهی را بپروراند و پرورش دهد. هر چند در سال های اخیر این مسئله به شکل نمادین پرورش و کشت سبزه درآمده است در گذشته ایرانیان به کشت واقعی دست می زدند. برخی درختی را می کاشتند و برخی دیگر به کاشت و نشا بوته و گیاه اشتغال می ورزیدند.

 

اکنون در شمال ایران پیش از نوروز کشاورزان دانه برنج را می پروانند و در آغازین روزهای بهار آن را در خزانه می کارند تا پس از چند روز یا هفته به نشا برند و شالیزار را از بوته های سبز برنج پرکنند. نمایشی واقعی از طبیعت دوستی. آن چه در آیین نوروزی مورد توجه است همان طبیعت دوستی و پرورش گل و گیاه و درخت است که به شکل سبزه کاری اکنون به جا مانده است. این رازهایی است که می توان برای ماندگاری سنت و آیین نوروزی در سنت فرهنگی اسلام یافت. اگر بیشتر درنگ کنید می توانید رازهای دیگری نیز بیابید و به این مؤلفه ها بیافزایید.

 

 

پایان پیام/

 

کد خبر 447450

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha