خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: ترور سردار شهید قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ به دستور مستقیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، یکی از پرهزینهترین تصمیمات راهبردی واشنگتن در غرب آسیا بود؛ تصمیمی که نهتنها موجی از خشم و محکومیت جهانی را برانگیخت، بلکه توازن شکننده قدرت در منطقه را وارد مرحلهای تازه کرد.
این اقدام که با فشار مستقیم رژیم صهیونیستی انجام شد، تلاشی آشکار برای حذف چهرهای بود که بسیاری او را «معمار محور مقاومت» میدانستند؛ شخصیتی که توانسته بود شبکهای پیچیده اما منسجم از نیروهای مقاومت را فراتر از مرزها، قومیتها و حتی اختلافات مذهبی شکل دهد.
رژیم صهیونیستی سرمایهگذاری گستردهای برای تضعیف انسجام فلسطینیان انجام داد، اما تلاشهای سردار سلیمانی موجب شد این جریانها نهتنها از هم نپاشند، بلکه در بزنگاههای حساس در کنار یکدیگر بایستند.
سلیمانی؛ پیونددهنده مقاومت فراتر از مرزها
«دیوید میلر» استاد دانشگاه بریستول و از منتقدان سرسخت صهیونیسم، با اشاره به نقش بیبدیل سردار سلیمانی تأکید میکند که یکی از بزرگترین دستاوردهای او، ایجاد همگرایی میان گروههای مختلف فلسطینی بود؛ گروههایی که سالها هدف پروژههای تفرقهافکنانه اسرائیل قرار داشتند.
به گفته میلر، رژیم صهیونیستی سرمایهگذاری گستردهای برای تضعیف انسجام فلسطینیان انجام داد، اما تلاشهای سردار سلیمانی موجب شد این جریانها نهتنها از هم نپاشند، بلکه در بزنگاههای حساس در کنار یکدیگر بایستند.
او تصریح میکند که «بازوهای مختلف محور مقاومت امروز هماهنگتر از همیشه عمل میکنند و این حاصل نگاه وحدتگرایانهای است که سلیمانی بنیان نهاد».
فراتر از شیعه و سنی؛ منطق وحدت در میدان
از نگاه تحلیلگران، ویژگی برجسته سردار سلیمانی عبور آگاهانه از شکافهای فرقهای بود؛ شکافهایی که دههها ابزار اصلی قدرتهای مداخلهگر برای کنترل منطقه به شمار میرفت. میلر معتقد است سلیمانی با تمرکز بر دشمن مشترک، زمینه همکاری نیروهای شیعه و سنی را فراهم کرد و نشان داد مقاومت، پروژهای انسانی و ضداستعماری است، نه صرفاً مذهبی.
از بیروت تا بغداد؛ صدای یک مقاومت واحد
در همین راستا، «مروه عثمان» روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی لبنانی نیز بر نقش محوری سردار سلیمانی در شکلدهی به جغرافیای جدید مقاومت تأکید میکند. به گفته او، نفوذ فکری و میدانی سلیمانی تنها محدود به غرب آسیا نبود، بلکه از فلسطین و لبنان تا عراق، سوریه و حتی فراتر از منطقه امتداد یافت.
او میگوید: «سلیمانی نهتنها با تروریسم داعش مقابله کرد، بلکه به ملتها آموخت چگونه از سرزمین، منابع و هویت خود در برابر امپریالیسم دفاع کنند.»
به باور این تحلیلگر لبنانی، تأثیر سلیمانی محدود به جغرافیا نماند و الهامبخش جریانهایی در نقاط مختلف جهان، از آمریکای لاتین تا شرق اروپا شد؛ جایی که نام او به نماد مقاومت در برابر سلطهطلبی تبدیل شده است.
واقعیت آن است که در معادلات پیچیده غرب آسیا، حذف چهرهای با این سطح از نفوذ و درک میدانی، تصمیمی عاقلانه نبود. اما این همان اشتباهی بود که دولت ترامپ و متحدانش مرتکب شدند.
تروری که نتیجه معکوس داد
واکنشهای جهانی به ترور سردار سلیمانی، از راهپیماییهای میلیونی در ایران و عراق تا محکومیتهای بینالمللی، نشان داد که حذف فیزیکی او نهتنها موجب تضعیف محور مقاومت نشد، بلکه انسجام آن را افزایش داد.
تحلیلگران معتقدند محاسبه آمریکا و رژیم صهیونیستی بر این فرض استوار بود که با حذف یک فرد، یک تفکر نیز حذف خواهد شد؛ اما واقعیت میدانی خلاف این تصور را اثبات کرد. امروز، در شرایطی که نیروهای مقاومت از یمن تا فلسطین فعالتر از گذشته عمل میکنند، بهسختی میتوان گفت ترور سلیمانی دستاورد راهبردی برای واشنگتن یا تلآویو داشته است.
سردار ثبات در دل بیثباتی
در منطقهای که بحران، جنگ و بیاعتمادی به یک قاعده تبدیل شده، سلیمانی نقش یک «میانجی قابل اعتماد» را ایفا میکرد؛ شخصیتی که توان مدیریت بحران و جلوگیری از سوءمحاسبههای پرهزینه را داشت.
بسیاری از ناظران معتقدند حذف چنین بازیگری، بیش از آنکه به سود ثبات منطقه باشد، زمینهساز تشدید تنشها شد.
واقعیت آن است که در معادلات پیچیده غرب آسیا، حذف چهرهای با این سطح از نفوذ و درک میدانی، تصمیمی عاقلانه نبود. اما این همان اشتباهی بود که دولت ترامپ و متحدانش مرتکب شدند.
امروز، با گذشت سالها از شهادت سردار سلیمانی، آنچه باقی مانده نه یک خاطره، بلکه یک مکتب است؛ مکتبی که بر مقاومت، همگرایی و ایستادگی در برابر سلطه استوار است.
میراثی که زنده ماند
امروز، با گذشت سالها از شهادت سردار سلیمانی، آنچه باقی مانده نه یک خاطره، بلکه یک مکتب است؛ مکتبی که بر مقاومت، همگرایی و ایستادگی در برابر سلطه استوار است. واقعیت میدانی نشان میدهد که محور مقاومت، برخلاف محاسبات دشمنان، نهتنها تضعیف نشده بلکه با انگیزهای مضاعف مسیر خود را ادامه میدهد.
بهنظر میرسد آنان که تصور میکردند با ترور یک فرمانده میتوانند یک جریان فکری را از میان بردارند، هنوز درک نکردهاند که ایدهها را نمیتوان ترور کرد؛ بهویژه وقتی ریشه در باور ملتها داشته باشند.
نظر شما