سنتی کوچک با اثر بزرگ در تربیت مسجدی

سال‌هاست در یکی از مساجد جهرم، خانواده‌ها نوزادان خود را برای گفتن اذان و اقامه به مسجد می‌آورند؛ آیینی که بی‌سروصدا، نسل تازه‌ای از «بچه‌مسجدی‌ها» را با مسجد آشنا می‌کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، پیش از آن‌که ساعت‌ها دقیق شوند و تقویم‌ها نام روز را به خاطر بسپارند، پیش از آن‌که نوزاد معنای صدا را بداند، بعضی صداها راهشان را مستقیم به دل باز می‌کنند. صبح یا غروب، فرقی نمی‌کند؛ مسجد حضرت صاحب‌الزمان(عج) جهرم گاهی شاهد صحنه‌ای است که زمان در آن مکث می‌کند. مادری نوزادش را در آغوش گرفته، پدری آرام کنار محراب ایستاده و فضای مسجد، به‌جای همهمه، لبریز از سکوتی پرمعناست؛ سکوتی که قرار است با نخستین نغمه شکسته شود.

در این مسجد، زندگی بعضی کودکان با گریه آغاز نمی‌شود؛ با اذان شروع می‌شود. نوایی آرام که نه برای بیدار کردن شهر، که برای آشنا کردن جان تازه‌ای با نام خدا گفته می‌شود. این‌جا رسم است که اولین واژه‌ها، اولین آواها و اولین پیوندها، رنگ مسجد داشته باشد. خانواده‌ها، نوزادان چندروزه‌شان را به جایی می‌آورند که سال‌هاست مأمن دعا و جماعت است؛ جایی که ایمان، پیش از آن‌که آموزش داده شود، زندگی می‌شود.

مسجد در این لحظه پناهی است که کودک هنوز نمی‌داند چرا در آغوشش آرام می‌گیرد. نوزاد، هنوز راه رفتن نیاموخته، اما مسیرش از میان شبستان می‌گذرد. پیش از آن‌که نامش در شناسنامه ثبت شود، صدای اذان در گوشش ثبت می‌شود؛ صدایی که شاید سال‌ها بعد، بی‌آنکه بداند چرا، او را دوباره به مسجد برگرداند.

این صحنه در مسجد حضرت صاحب‌الزمان(عج) اتفاقی نیست؛ به یک سنت تبدیل شده است. سنتی آرام، بی‌هیاهو و دور از تشریفات، اما عمیق و ماندگار. خانواده‌ها خودشان این مسیر را انتخاب کرده‌اند؛ مسیری که از همان روزهای اول زندگی کودک، او را به فضای مسجد پیوند می‌زند. اینجا خبری از مراسم پرزرق‌وبرق نیست؛ فقط نوزاد، یک روحانی و صدایی که آرام در گوش جان می‌نشیند.

سنتی کوچک با اثر بزرگ در تربیت مسجدی

مسجد به‌مثابه خانه دوم

برای بسیاری از خانواده‌ها، آوردن نوزاد به مسجد اعلام یک انتخاب است. انتخاب اینکه مسجد در حاشیه زندگی نباشد. یکی از نمازگزاران قدیمی مسجد که سال‌هاست شاهد این سنت است، می‌گوید: «ما این بچه‌ها را در حال بزرگ شدن می‌بینیم. اول نوزادند، بعد کودک، بعد نوجوان. وقتی می‌بینی کسی که اذان در گوشش گفته شده، سال‌ها بعد کنار تو نماز می‌خواند، می‌فهمی این کار بی‌اثر نبوده.»

او معتقد است مسجد وقتی زنده می‌ماند که نسل‌ها در آن حضور داشته باشند، نه فقط افراد ثابت و همیشگی.

«اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد شاید چند دقیقه بیشتر طول نکشد، اما همین چند دقیقه می‌تواند جهت زندگی را عوض کند. ما دنبال شعار نیستیم؛ همین که کودک از همان ابتدا با نام خدا و نماز آشنا شود، یعنی یک بذر کاشته شده است.»

 کاری کوچک با اثری بزرگ

امام جماعت مسجد، این کار را یک وظیفه ساده اما اثرگذار می‌داند. او می‌گوید: «اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد شاید چند دقیقه بیشتر طول نکشد، اما همین چند دقیقه می‌تواند جهت زندگی را عوض کند. ما دنبال شعار نیستیم؛ همین که کودک از همان ابتدا با نام خدا و نماز آشنا شود، یعنی یک بذر کاشته شده است.»

او تأکید می‌کند که مسجد نباید فقط محل حضور بزرگ‌ترها باشد: «اگر مسجد از کودکی در ذهن و دل انسان بنشیند، دیگر غریبه نمی‌ماند. این بچه‌ها وقتی بزرگ می‌شوند، مسجد برایشان یک خاطره دور نیست؛ بخشی از زندگی‌شان است.»

یک عهد نانوشته

یکی از پدران جوان که نوزاد چندروزه‌اش را در آغوش دارد، از دلیل حضورش در مسجد این‌گونه می‌گوید: «می‌خواستم اولین صدایی که پسرم می‌شنود، صدای اذان باشد. شاید خودش چیزی نفهمد، اما من و مادرش با این کار یک عهد می‌بندیم؛ عهدی که یادمان نرود مسیر تربیتش از کجا شروع شده.»

او مکثی می‌کند و ادامه می‌دهد: «این کار بیشتر از اینکه برای بچه باشد، برای خود ماست؛ یادمان می‌اندازد مسئولیت بزرگی شروع شده.»

یکی از مادران که به‌تازگی صاحب فرزند شده، فضای مسجد را توصیف می‌کند: «اینجا حس امنیت دارم. وقتی اذان در گوش بچه‌ام گفته می‌شود، انگار خیالم راحت‌تر می‌شود. دوست دارم فرزندم از همان اول با مسجد انس بگیرد، نه اینکه سال‌ها بعد بخواهیم او را به زور بیاوریم.»

او می‌گوید این تصمیم از روی عادت نبوده است: «ما خودمان با مسجد بزرگ شدیم. دلمان می‌خواست این تجربه را بچه‌مان هم داشته باشد، اما از همان ابتدا.»

سنتی کوچک با اثر بزرگ در تربیت مسجدی

مسجد؛ نقطه آغاز هویت

در مسجد حضرت صاحب‌الزمان(عج)، کوچک‌ترین «بچه‌مسجدی‌ها» هنوز حتی راه رفتن بلد نیستند، اما نام مسجد زودتر از بسیاری چیزها وارد زندگی‌شان شده است. اینجا مسجد نقطه شروع یک هویت است. هویتی که با خاطره و احساس شکل می‌گیرد.

یکی از جوانان مسجدی که خودش روزی با همین سنت به مسجد آمده، می‌گوید: «یادم نمی‌آید چه روزی اذان در گوشم گفتند، اما همیشه حس می‌کنم مسجد بخشی از زندگی من بوده. انگار از اول اینجا را می‌شناختم.»

در این مسجد، کسی درباره «تربیت دینی» سخنرانی نمی‌کند؛ تربیت، آرام و بی‌صدا اتفاق می‌افتد. کودکی که از همان روزهای اول زندگی نام مسجد را شنیده، بعدها با آن احساس غریبی نمی‌کند. این همان تربیتی است که از دل تجربه می‌آید، نه از اجبار و توصیه‌های مستقیم.

یکی از جوانان مسجدی که خودش روزی با همین سنت به مسجد آمده، می‌گوید: «یادم نمی‌آید چه روزی اذان در گوشم گفتند، اما همیشه حس می‌کنم مسجد بخشی از زندگی من بوده. انگار از اول اینجا را می‌شناختم.»

سنتی که ادامه دارد

صحن مسجد، این روزها محل تلاقی نسل‌هاست. پدربزرگ‌ها کنار پدران جوان می‌ایستند و نوزادان در آغوش مادران، آرام می‌گیرند. این هم‌نشینی نسل‌ها، تصویری زنده از تداوم یک فرهنگ است؛ فرهنگی که بدون شعار، منتقل می‌شود.

یکی از سالمندان مسجد با لبخند می‌گوید: «وقتی بچه‌ها را می‌بینم که از نوزادی به مسجد می‌آیند، خیالم راحت می‌شود که چراغ اینجا خاموش نمی‌ماند.»

سنتی کوچک با اثر بزرگ در تربیت مسجدی

آغاز کوچک، مسیر بزرگ

در نگاه اول، اذان گفتن در گوش یک نوزاد شاید اتفاق کوچکی به نظر برسد، اما همین آغاز کوچک، می‌تواند مسیر بزرگی بسازد. مسجد حضرت صاحب‌الزمان(عج) با همین کار ساده، نشان داده که مسجد با خاطره، احساس و پیوند انسانی شکل می‌گیرد.

اینجا هر نوزاد، نشانه‌ای از امید به آینده‌ای است که مسجد در آن هنوز نقش دارد، هنوز زنده است و هنوز از زندگی مردم جدا نشده است.

اهالی مسجد می‌گویند این آیین سال‌هاست بی‌وقفه ادامه دارد و نسل به نسل منتقل شده است. خانواده‌هایی هستند که خودشان روزی نوزادشان را برای اذان و اقامه آورده‌اند و حالا همان کودکان، پدر و مادر شده‌اند.

در سکوت شبستان، هر بار که اذان در گوش نوزادی گفته می‌شود، مسجد شاهد تولد دوباره یک پیوند است؛ پیوندی میان زندگی، ایمان و مکانی که قرار است همیشه چراغش روشن بماند.

کد خبر 1857268

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha