به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان؛ یکی از دلایل مهجوریت و عدم مراجعه به نهجالبلاغه بیان به ظاهر ثقیل آن است؛ عباراتی که به جهت برخورداری از اوج فصاحت و بلاغت برای غیر عربزبان مشکل به نظر میرسد.
برخی از کارشناسان علوم دینی معتقدند افراد علاقهمندی که میخواهند مطالعه نهجالبلاغه را آغاز کنند اما نگران از عدم مداومت بر آن هستند، به جای مطالعه از ابتدای آن که شامل خطبهها و نامهها است؛ به حکمتهای نهجالبلاغه مراجعه کنند.
حکمتها در عین کوتاهی عبارات اما سرشار از معانی عمیق و مهم و کاربردی در زندگی فردی و اجتماعی است.
چنانچه مطالعه حکمتها همراه با مراجعه به معانی و شرح روان بر آن باشد، فهم کلام حضرت امیر علیهالسلام را آسانتر میکند.
یکی از شرحهای نهجالبلاغه که بسیاری از افراد مأنوس به کلام علوی به آن مراجعه میکنند؛ شرحی است که آیتالله مکارم شیرازی بر این کتاب گرانسنگ نگاشتند.
با این توضیحات، خبرگزاری شبستان کرمان در سی و هشتمین مطلب از نهجالبلاغه در یکشنبههای علوی، شرح حکمت ۱۱۶ نهجالبلاغه را از پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، شرح نهجالبلاغه آیتالله مکارم شیرازی تقدیم خوانندگان میکند که نکاتی ظریف و کاربردی برای زندگی امروز همه ما است.
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه و بسیار پرمعنا به چهار نکته اشاره کرده، میفرماید: چه بسیارند کسانی که به وسیله نعمت به آنها غافلگیر میشوند و به سبب پردهپوشی خدا بر آنها مغرور میگردند و براثر تعریف و تمجید از آنان فریب میخورند و خداوند هیچکس را به چیزی مانند مهلت دادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) آزمایش نکرده است.
(کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالاِْحْسَانِ إِلَیْهِ، وَمَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَمَفْتُونٍ بِحُسْنِ آلْقَوْلِ فِیهِ. وَمَا آبْتَلَی آللّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاَءِ لَهُ).
ما هر یک از این چهار جمله را در ذیل حکمت ۱۱۶ مشروحاً بیان کردیم.
آنچه لازم است در اینجا اضافه شود این است که این چهار نعمتی که امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به آن اشاره کرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذکر خیر بر زبان انسانها و مهلت دادن) قدر مشترکی دارد و آن این است که همه اینها در لباس نعمت است؛ اما در بسیاری از افراد سبب غفلت میشود.
جمله اوّل اشاره به افراد طغیانگر و فاسد و مفسدی است که خداوند به آنها نیکی فراوان میکند و ناگهان همه را از آنها میگیرد تا مجازاتشان دردناکتر باشد.
جمله دوم اشاره به کسانی است که خدا بر اعمال زشت آنها پرده میافکند اما آنها به جای استفاده از این ستر الهی، مغرور میشوند و به کارهای خلاف خود همچنان ادامه میدهند و ناگهان خداوند پرده را بر میافکند و آنها را رسوا میسازد.
جمله سوم اشاره به کسانی است که ذکر خیر آنها بر زبان همه مردم جاری میشود و اینها براثر آن غافل میگردند و این غفلت سبب انحراف آنان میشود، ناگهان خداوند وضع آنها را آشکار میسازد و ذکر خیر تبدیل به ذکر شر میشود.
جمله چهارم اشاره به کسانی است که کارهای خلاف انجام میدهند؛ ولی خداوند همچنان به آنها مهلت میدهد؛ اما این مهلت الهی نه تنها سبب بیداریشان نمیگردد بلکه بر غفلت آنها میافزاید و ناگهان خداوند مهلت را از آنان میگیرد و چنان مبتلایشان میسازد که رسوای خاص و عام شوند.
نظر شما