خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| غروب آرام آرام در حال نشستن بر گلدستههای مسجد است؛ نور نارنجی آفتاب، از لابهلای شیشههای رنگی شبستان رد میشود و روی فرشهای دستباف، لکههای روشن میپاشد. صدای خشخش دمپاییهای پیرمردی که برای نماز وارد مسجد میشود، در سکوت قبل از اذان میپیچد. گوشهای از حیاط، کنار حوض نیمهپر، دو پسربچه مشغول آب بازی هستند؛ اما نگاه تیزبین پیرمرد که حالا کنار حوض نشسته، کافی است تا آرام و مهربان به او بگوید: «پسرم… آب، نعمت کمیاب این روزهاست؛ آهستهتر… کمتر… مراقب باش.»
این تذکر ساده، قصه امروز بسیاری از مساجد است؛ آنجا که سنگر کوچکی برای پاسداری از بزرگترین نعمت زندگی هم شده است. بحران آب، آنقدر جدی به درِ خانهها رسیده که صدای خشکی زمین، حتی پای منبرها را هم لرزانده. امام جماعت در حال آماده شدن برای نماز، در وضوخانه مسجد مشغول وضوگرفتن است؛ شیر آب را که باز میکند، بیاختیار نگاهش به حدیث پیامبر(ص) میافتد که روی دیوار چسبیده: «مقدار آب وضو یک مُد است…» و همین یک نگاه کافی است تا شیر را زودتر ببندد و باقی وضو را با مشتی آب تمام کند.
مسجد، حالا کلاس درسِ مصرف درست آب شده است. آنجا که کودکان هم میان شیطنتهای کودکانهشان، شیوه مدیریت یکی از حیاتیترین نعمتهای الهی را یاد میگیرند؛ جایی که پیرمردها خاطرات روزگاری را تعریف میکنند که آب قنات، با تقوا مصرف میشد. و جایی که ائمه جماعت، فراتر از نماز و خطبه، نقش پیامآوران «نجات آب» را بر عهده گرفتهاند.
در این میان، وقتی خشکسالی پشت سر هم به درهای شهرها و روستاها میکوبد، وقتی آسمانِ بیباران آیندهی بیپشتوانهتر را هشدار میدهد، این مسجد است که میتواند دوباره به مرکز آگاهیسازی تبدیل شود؛ همانطور که یک کارشناس محیط زیست هشدار میدهد: «تفکرِ غلطِ اینکه اگر من صرفهجویی کنم، دیگری بیشتر هدر میدهد، فاجعهبار است.» مسجد میتواند اولین جایی باشد که این باور را اصلاح میکند.

حالا کمی آنطرفتر، نزدیک محراب، صدای آهستهی روحانی مسجد شنیده میشود که در جمع چند نفر از نمازگزاران میگوید: «کشور در بحران جدی آب است… و این بار مسجد باید بیش از همیشه، پرچمدار عقلانیت و فرهنگ مصرف درست باشد.»
و درست همینجاست که قصه ما آغاز میشود…
«کشور در بحران جدی آب است… و این بار مسجد باید بیش از همیشه، پرچمدار عقلانیت و فرهنگ مصرف درست باشد.»
صدای اذان که در صحن پخش میشود، چند پسر نوجوان از کنار حوض میگذرند. یکیشان، لیوان آبی را تا نیمه خالی میکند و زیر لب میگوید: «حاجآقا میگه هر قطرهش ثواب داره اگه درست مصرفش کنیم.» همین جمله کوتاه، نشان میدهد مسجد تبدیل شده به مدرسهای کوچک برای آموزش مهمترین مسئله این سالها یعنی «آب».
مسجد؛ اولین سنگرِ تربیت
امام جماعت مسجد، حجتالاسلام «دشتی»، پس از اقامه نماز، پشت تریبون میرود و پیش از آغاز سخنرانی، بدون مقدمه میگوید: «دوستان… این روزها عبادت فقط نماز و دعا و نیایش نیست؛ امانتداری از نعمتها هم عبادت است. کشور ما وارد بحران جدی آب شده و ما باید از همینجا شروع کنیم.»
او سپس با اشاره به حیاط مسجد ادامه میدهد: «همینجا، همین حوض کوچک، میتواند کلاس درس بچهها باشد. باید به آنها بیاموزیم که وضو گرفتن با یکی دو لیوان هم کافیست.»
حرفهای او را یکی از خادمان مسجد هم تأیید میکند. حاج مراد ۲۰ سالی میشود در این مسجد خدمت میکند. او میگوید: «قدیما آب چاه میاومد، اما همیشه با زحمت به دستمون میرسید. الان مردم همه چیز رو آماده میبینن و فکر میکنن تمومنشدنیه.»

بحران در آستانه «نقطه برگشتناپذیر»
در گوشه مسجد، حسین آقا که کارمند اداره آب است ساده و بیپرده میگوید: «کشور ما دقیقاً در نقطهای ایستاده که اگر فرهنگ مصرف تغییر نکنه، حتی اگر بارندگی هم خوب بشه، باز کشور به حالت عادی برنمیگرده.»
او رو به جمع میگوید: «اینکه فکر میکنیم صرفهجویی ما هیچ تأثیری ندارد، اشتباه بزرگی است. مسجد بهترین جاییست که این باور غلط را اصلاح میکند.»
او رو به جمع میگوید: «اینکه فکر میکنیم صرفهجویی ما هیچ تأثیری ندارد، اشتباه بزرگی است. مسجد بهترین جاییست که این باور غلط را اصلاح میکند.»
کودکان؛ امیدهای فردا با عقلانیت آبی
در اتاق کوچک کانون فرهنگی مسجد، چند کودک دور یک میز نشستهاند. خانم مربی با مهربانی برایشان توضیح میدهد که «آب چه راه طولانی و سختی تا رسیدن به خانه ما طی میکند». بعد رو به بچهها میگوید: «اگر شما یاد بگیرید درست مصرف کنید، سهم بزرگی در نجات آینده دارید.»
یکی از بچهها، دختری ۱۰ ساله با مقنعه سفید، دفترچهاش را بالا میگیرد و میگوید: «من نوشتم که مامانم وقتی ظرف میشوره، شیر آب رو بسته نگه میداره. منم میخوام مثل اون باشم.»
همین جمله کوچک، نشان میدهد امیدی که همیشه از آن حرف میزنند، همینجاست؛ در همین چند قدمی محراب.

مسجد باید پرچمدار باشد
مردم در حال بیرون رفتن از شبستان مسجد هستند که دوباره امام جماعت کنار ستون شمالی میایستد؛ همانجایی که همیشه برای صحبتهای غیررسمیاش انتخاب میکند. او میگوید: «مسجد، ریشهدارترین نهاد اجتماعی ماست. هر تغییری از اینجا شروع بشه، تا دل شهر میره. ما باید پرچمدار عقلانیت در مصرف آب باشیم.»
«مسجد، ریشهدارترین نهاد اجتماعی ماست. هر تغییری از اینجا شروع بشه، تا دل شهر میره. ما باید پرچمدار عقلانیت در مصرف آب باشیم.»
او مکثی میکند و به بچههایی که در حال بازی کردن هستند نگاه میکند: «اگر قرار باشه چیزی تغییر کنه، همینها تغییرش میدن… اما باید بهشون یاد بدیم.»
وقتی مسجد آرام آرام خلوت میشود، هنوز قطرههای آخر آب وضوی نمازگزاران از شیب حوض پایین میرود. اما حالا هر قطره، معنای دیگری پیدا کرده؛ معنای مسئولیت.
گزارش امروز، روایت یک مسجد بود؛ اما حقیقت این است که آینده آب ایران، به تکتک این مسجدها، خانهها، خانوادهها و نگاههای کوچک و بزرگ وابسته است. بحران آب، تنها با سد و کانال و خط لوله حل نمیشود؛ با فرهنگ، با آگاهی و با تذکر مهربان یک پیرمرد کنار حوض شروع میشود: «پسرم… آب، نعمت کمیاب این روزهاست… آهستهتر.»
نظر شما