خبرگزاری شبستان_آران و بیدگل/ روح اله باقری؛ تقویم شیعی در سیزدهم جمادیالثانی، شاهد پیوند معنایی میان سالروز وفات حضرت امالبنین (س) و روز پاسداشت مادران شهید است. این گزارش با رویکردی تحلیلی، از روایت مرسوم صبر فراتر میرود و بر مفهوم «زبان بدن ایثار» متمرکز میشود.
بررسی سیره حضرت امالبنین (س)، نشاندهنده تأسیس یک «مکتب مادری» است که در آن، ایثار به مثابه «کنش آفرینی فعال» تعریف میشود. مادران شهید، میراثدار این مکتب، با ایستادگی خود، یک «میراث نامرئی» از استواری هویت را به جامعه منتقل کردهاند. این گزارش در پی کالبدشکافی این نقش حیاتی است که شهادت فرزند را به یک بیانیه فرهنگی و ضامن بقای آرمانها تبدیل میکند.
مکتب امالبنین (س)؛ مهندسی هویت در مصیبت
سیره حضرت امالبنین (س) در تاریخ شیعه، نه فقط یک الگوی غمخواری، بلکه یک درس مهندسی هویت است. این بانو با پذیرش نقش مادری برای فرزندان حضرت زهرا (س) و سپس تقدیم چهار سرو قامت خود در راه امام زمانه، سه مرحله بنیادین در تعریف «مادر مصلح» را ترسیم کردند:
۱. تغییر مالکیت معنوی:
نامیدن ایشان به عنوان «امالبنین» (مادر پسران)، پس از فاجعه کربلا، دیگر صرفاً یک نام خانوادگی نبود، بلکه تبدیل به نشان افتخاری شد که مالکیت معنوی چهار شهید را به بنیان خانواده امامت پیوند میزد. این عمل، درس میدهد که تعلق فرزند به آرمان، فراتر از تعلق خونی است.
۲. اولویتبخشی در خبردهی:
درخواست حضرت امالبنین (س) مبنی بر شنیدن خبر شهادت فرزندانشان پس از اطمینان از سلامت و جایگاه حضرت عباس (ع)، یک اولویتبندی استراتژیک را نشان میدهد. پیام این است: «هدف و فرماندهی اصلی، مقدم بر تمامی فداکاریهای فردی است.» این منطق، سنگ بنای منطق ایثار در مکتب اهل بیت (ع) است.
۳. «صبر فعال» در برابر «صبر انفعالی» :
صبر ایشان هرگز به معنای انزوا و سکوت مطلق نبود. این صبر، یک «صبر فعال» بود که به جای فروپاشی، انرژی لازم برای حمایت از امام زمان باقیمانده (امام سجاد (ع)) و تربیت نسلهای بعدی را فراهم میکرد. این همان بذری است که در دشت کربلا کاشته شد و در خاک ایران جوانه زد.
مادران شهدا؛ مجسمهسازان «میراث نامرئی»
مادران شهدا، ادامهدهنده این مکتب در عصر جدید هستند؛ آنها میراثدار زبانی هستند که در آن، «گفتن» با «زیستن» پیوند میخورد.
۱. شهادت به مثابه گفتار: کالبد شکافی یک آیین:
فرزند شهید، مانند یک اثر هنری باستانی است که تنها با نگاه کردن به نحوه نگهداری آن (توسط مادر)، میتوان ارزش واقعیاش را درک کرد. مادر شهید با هر بار دیدن عکس فرزند، هر بار پاسخ دادن به سؤالات در مورد او، و هر بار تجدید پیمان با آرمان او، در حال «تفسیر مجدد» شهادت است. این تفسیر، همان «میراث نامرئی» است که به جای کتاب و مقاله، با قامت شکسته اما استوار مادر منتقل میشود.
۲. تحلیل روانشناختی سکوت مقتدرانه:
بسیاری از مادران شهدا، پس از سالها، هنوز هم با لحنی عادی از فرزند شهیدشان صحبت میکنند. این نه بیعاطفگی، بلکه اوج «مهار هیجانات برای حفظ وحدت آرمان» است. آنها میدانند که اگر درد شخصیشان تبدیل به محور اصلی روایت شود، از عظمت فداکاریِ فرزندشان کاسته میشود. این یک کنترل شناختی-اجتماعی پیچیده است که از عمق درکشان نسبت به هدف نهایی نشأت میگیرد.
۳. الگوی سرمایهگذاری بلندمدت:
این مادران با تربیت فرزندانی که آماده فداکاری برای ارزشهای متعالی هستند، در حقیقت در «سرمایهگذاری بلندمدت اعتقادی» جامعه مشارکت کردهاند. فرزند شهید، نه پایان یک مسیر، بلکه تضمین تداوم مسیر برای نسلهای بعد است.

پیامدهای اجتماعی و فراخوان فرهنگی
اگر زبان بدن ایثار مادران را درک نکنیم، خطر بزرگی جامعه را تهدید میکند: تبدیل شدن ایثار به یک رویداد تاریخی فراموششده، نه یک سبک زندگی فعال.
تأثیر بر ساختار خانواده: مادران شهدا با ایستادگی خود، بالاترین حد مسئولیتپذیری را به معنای «نگهبانی از ارزشها» تعریف کردند. این تعریف، در برابر جریانهای فردگرایی و مصرفگرایی، یک سپر فرهنگی قدرتمند است.
مسئولیت رسانهای : رسانهها باید از تکبعدیسازی این مادران به عنوان «نماد اندوه» فاصله بگیرند. وظیفه ماست که آنها را به عنوان «فلاسفه عملی» معرفی کنیم که با زندگی خود، فلسفه جهاد و آرمانخواهی را به اثبات رساندند.
تولد دوباره میراثدار
روز وفات امالبنین (س) و بزرگداشت مادران شهدا، روزی برای تولید نسل جدیدی از میراثداران است. ما باید یاد بگیریم که چگونه از زبان بدن ایستادگی مادرانمان، اصول زندگی فعال در مسیر آرمانها را استخراج کنیم. امالبنین (س) به ما آموخت که چگونه باید بود، و مادران شهدا به ما نشان دادند که چگونه پس از فقدان، باید ماند.
این میراث، نامرئی است، اما اگر در کالبد جامعه زنده بماند، تضمینکننده پویایی و سلامت فکری ملت خواهد بود.
نظر شما