زهرا فتحی، فعال فرهنگی ارومیهای در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در ارومیه به مناسبت ایام فاطمیه گفت: بزرگترین درسی که میتوانیم از سیره نورانی حضرت زهرا (س) بیاموزیم، نفیِ هرگونه هویتِ «تابِع» است. خطبه فدکیه را با دقت بخوانید؛ این صرفاً یک دفاع مالی نیست، بلکه دفاع از یک جهانبینی است که بر پایه عقلانیتِ قرآنی شکل گرفته است. ایشان با استناد به مبانی دینی و عقلی، استدلالی ساخت که برای هر زمان و مکانی اعتبار دارد.
وی افزود: زن امروز، چه در دانشگاه، چه در حوزه کاری و چه در فضای مجازی، نباید هویت خود را در پیوند با دیگری تعریف کند. قدرت تفکر انتقادی، اعتماد به نفسِ مبتنی بر عمقِ اندیشه، و تواناییِ «گفتن» حقایق بر پایه استدلالِ قوی، همان استقلالِ فاطمی است. تقلید رفتاری لازم نیست؛ درونیسازی چارچوب فکری ایشان، ما را از «کپی» به «خالق هویت» تبدیل میکند.
معماری نقشهای چندگانه؛ درس مدیریت معنا، نه مدیریت زمان
فتحی بیان کرد: بسیاری از زنان امروز از مدیریتِ همزمانِ مادری، همسری، شغل و مسئولیتهای اجتماعی رنج میبرند. چرا؟ زیرا این نقشها را به عنوان «وظایف مجزا» و «بار اضافی» در نظر میگیرند. سیره فاطمه (س) نشان میدهد که او در هر نقشی، عمق بینظیری داشت: حامیِ رسالت «دختر پیامبر»، تکمیلکننده مسیرِ امامت «همسر»، و پرورشدهنده رهبران تاریخ (مادر).
وی گفت: مرکزیتِ سیره ایشان، «ارزشمداری» بود، نه «زمانبندی». وقتی تمام فعالیتها از تربیت فرزند تا دفاع از حق، بیانگر یک مأموریت واحد و الهی باشد، دیگر تضادی میان حجاب، مادری و کنشگری اجتماعی پدید نمیآید؛ همه تبدیل به جلوههای یک حقیقت وجودی واحد میشوند. کلید حل معمای نقشهای چندگانه، یافتن «چارچوب معنا» است که کار را به وظیفه تبدیل میکند.
سادهزیستی آگاهانه؛ بستر شکوفایی اندیشه
فتحی ادامه داد: ما در یک دام فرهنگی افتادهایم، سادهزیستی را معادل فقر و عقبماندگی میدانیم، و پیشرفت را با تجملات و مصرفگرایی گره میزنیم. اما سادگی فاطمی، یک انتخاب «آگاهانه» بود؛ سادگیای که برای تکامل فکری فضا میآفرید، نه برای نمایش ظاهری. خانه ساده ایشان، مرکز مبادلات فلسفی و الهی بود.
وی گفت: باید «سادگی» را از فقر متمایز کنیم؛ سادگی، استفاده هوشمندانه از امکانات برای رسیدن به هدف عالیتر است. وظیفه ماست که الگوهای معاصرِ فاطمی زنانی که در علم، هنر و فناوری در قله هستند، اما با فروتنی و تعهد اخلاقی مسیر را طی میکنند را به جامعه معرفی کنیم. برای ترویج این فرهنگ، محتوای دیجیتال باید دقیق باشد؛ نه تصویرسازی از فقر گذشته، و نه تجلیل از مصرفگرایی مدرن؛ بلکه خلق «لحظههای عمیق» در بسترهای ساده و اصیل.
فاطمه (س) در نبرد روایتها؛ چالشی به نام «رقابت فرهنگی» در الگوسازی زن امروز
فعال و کنشگر فرهنگی بیان کرد: در عصر حاضر که رسانهها تبدیل به بزرگترین میدان رقابت هویتی شدهاند، بزرگترین چالش ما در الگوسازی شخصیت حضرت زهرا (س)، رویارویی نابرابر با امواج رسانههای جهانی است. این رسانهها با سرمایهگذاری هنگفت و زیرساختهای پیشرفته، مشغول ترویج الگوهایی هستند که یا با ارزشهای اسلامی تضاد مستقیم دارند مانند جریانهای افراطی که استقلال زن را از مؤلفههای معنوی جدا میکنندو یا در سطحیترین شکل ممکن، یعنی ظاهر، شهرت و مصرفگرایی، هویت زنانه را تعریف میکنند.
وی افزود: در مقابل، محتوای عمیق و اصیل سیرهٔ فاطمی شامل جنبههای معنوی، فکری، سیاسی و مقاومت ایشان متأسفانه گاهی در قالبهایی سنتی و غیرجذاب ارائه میشود که تاب رقابت با زبان تصویر و هیجانزدهسازی رسانههای مدرن را ندارد.
چالش دوگانه؛ از تقلیل تا فراموشی
فتحی بیان کرد: چالش اصلی ما دوگانه است و نخست، کاهش توجه عمومی به محتوای الگویی در فضای مصرفی امروز، و دوم، تقلیل شخصیت جامع حضرت زهرا (س) به ابعاد جزئیتر مانند «خانهداری». این تقلیل، دید جامعه را نسبت به ایشان محدود میکند، در حالی که ایشان یک الگوی جامع هستند، دختری دلسوز، همسری همراه، مادری تمدنساز، سیاستمداری مدافع حق، و اسوهای در عبادت، دانش و مقاومت.
دو لبهٔ ترویج؛ توازن ضروری
وی با بیان اینکه گاهی در ترویج سیرهٔ حضرت زهرا (س)، دو خطر متقابل رخ میدهد، گفت: خطر سیاسیسازی مطلق اولین مورد است که برجسته شدن بیش از حد ابعاد سیاسی مقاومتی مانند خطبهٔ فدک که باعث محدود شدن شخصیت ایشان به «الگوی انقلابی خاص» میشود.
وی خطر قداستسازی ایستا را دومین خطر عنوان و افزود: تمرکز صرف بر ابعاد فرهنگی-تربیتی مانند صبر و عبادت که سیرهٔ ایشان را به «قداستسازیِ گذشته» تقلیل میدهد.
فتحی بیان کرد: اما حضرت زهرا (س) نه یک «زیستنامهٔ ایستا» هستند و نه یک «شعار سیاسی»؛ ایشان الگویی زنده و یکپارچه هستند که در هر بُعد وجودیاشاز عبادت تا سیاست، از خانواده تا جامعه یک هویت معنوی، اخلاقی و عملی جریان دارد. توازن میان این ابعاد، تنها زمانی برقرار میشود که آنها را همبسته و متقابل ببینیم.
وی با سه تعریف استراتژی کلیدی برای پیروزی در این میدان گفت: لازم است تحقیقاتی تدوین و نشر یابد که ابعاد کمتر دیدهشدهٔ ایشان مانند نقش سیاسی خطبهٔ فدک و هویت فکری خطابههای استدلالی را با زبان روز تبیین کند. کلید این مرحله، پایهگذاری همهٔ ابعاد بر «هویت ولایتی» است؛ نه بهمعنای سیاستزدگی، بلکه بهمعنای «آگاهی وجودی از جایگاه حق». ولایتمداری ایشان، عین همان آگاهی از حق است که در عبادت، مادری و دفاع از حق جریان دارد. این نگاه، ولایتمداری را از «سیاست فصلی» به «فرهنگ جاودانه» تبدیل میکند.
سطح روایی؛ روایتسازی جذاب و فعالانه در فضای دیجیتال
این بانوی کنشگر فرهنگی بیان کرد: باید از ابزارهای دیجیتال برای تبدیل شخصیت ایشان به الگویی قابل اشتراکگذاری استفاده کنیم و این شامل طراحی محتوای چندلایه است اولین نوجوانان بوده که پادکستها و اینفوگرافیکهای مقایسهای مانند «فاطمه (س) در برابر الگوهای مدرن زن» طراحی شود دومین جوانان: که مستندهای مستقل و پادکستهای تحلیلی با رویکرد روانشناختی و سومین عموم: که ساخت سریالهای مستند تخیلی با پرداخت عمیقتر به سیاست و روانشناسی شخصیت را بیان کرد.
فتحی گفت: الگوسازی تنها از طریق گفتار محقق نمیشود؛ نیازمند «فرهنگ و تربیت» است. ما باید «فرهنگ» را بهمثابهٔ «سیاست در سطح روزمره» بازتعریف کنیم. زمانی که حضرت زهرا (س) در خانه، با فقر و فشار، فضایی از علم و مقاومت معنوی ایجاد میکنند، در واقع یک پروژهٔ فرهنگی-سیاسی را اجرا کردهاند.
معیار موفقیت؛ از قداستسازی تا زندگی روزمره
وی تاکید کرد: هدف نهایی، تبدیل حضرت زهرا (س) از یک شخصیت «تقدیسشده» به یک الگوی «قابل زندگی» است؛ الگویی برای تصمیمگیری در انتخاب شغل، سبک زندگی خانوادگی و حضور در جامعه.
وی افزود: معیار موفقیت ما، بر تغییرات کیفی از جمله تغییر در هویت فردی آگاهی از ذات و مأموریت، تغییر در روابط اجتماعی خانوادهای مسئولیتپذیر، و تغییر در ساختار فکری مقاومت فرهنگی آگاهانه استوار است.
وی در پایان گفت: زمانی که یک جوان در شب، پیش از هر اقدامی، از سر آگاهی و عشق، بپرسد: «آیا این، طوری است که زهرا (س) میخواست؟» این انتخاب آزادانه و عمیق، نشان میدهد که ما توانستهایم چشم جوانان را از مصرفگرایی به سوی ثبات هویت پایدار هدایت کنیم.
نظر شما