به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، صبح زود است. زنگ مدرسه تازه به صدا درآمده و صدای همهمهی بچهها در حیاط پیچیده. پدر و مادری پشت نردههای مدرسه ایستادهاند؛ یکی با نگرانی به کیف سنگین پسرش نگاه میکند، دیگری با مدیر دربارهی تعمیر کلاسها حرف میزند. کمی آنسوتر، تابلوی کوچکی روی دیوار نصب شده: «انجمن اولیا و مربیان». اتاقی کوچک اما جایی که قرار است میان خانه و مدرسه پلی برقرار شود که اگر محکم باشد، مسیر آموزش و تربیت هموارتر خواهد بود.
اما واقعیت این است که در بسیاری از مدارس، این تابلو تنها نشانهای نمادین از نهادی است که سالهاست از فلسفهی وجودی خود فاصله گرفته. جلسات انجمن، گاه به نشستهایی رسمی و بیروح تبدیل شده که در آن چند امضا زده و چند گزارش خوانده میشود. درحالیکه رسالت اصلی انجمن، چیزی فراتر از تشریفات اداری است؛ این نهاد میتواند به مغز متفکر مدرسه، صدای والدین و تکیهگاه مدیران تبدیل شود.
مرتضی اشرافی، استاد دانشگاه و کنشگر اجتماعی، از همین زاویه به موضوع نگاه میکند. او میگوید: «انجمن اولیا و مربیان، نهادی برای همفکری، همدلی و تصمیمسازی است. اگر خانوادهها بدانند نقششان چقدر تعیینکننده است، مدرسه از یک نهاد آموزشی صرف، به یک جامعه کوچک تربیتی تبدیل میشود.»

در روزگاری که کودکان زیر فشار نظام آموزشی، رسانه و فضای مجازی قرار گرفتهاند، مدرسه به تنهایی نمیتواند بار تربیت را بر دوش بکشد. خانه و مدرسه، دو نیمهی یک پیکرند و انجمن، رگ ارتباطی این دو نیمه است. اشرافی میگوید: «والدینی که در تصمیمگیریهای مدرسه حضور دارند، احساس تعلق بیشتری پیدا میکنند. آنها شریک تربیت فرزندشان میشوند.»
اشرافی، انجمن را «نبض تعامل خانواده و مدرسه» میداند و تأکید میکند: تجربه نشان داده، هر جا والدین در کنار مدیر و معلمان بودهاند، مدرسه پویاتر شده و کیفیت آموزشی بالاتر رفته است.
همکاری، از شعار تا عمل
اشرافی نخستین گام را حضور مؤثر در تصمیمسازی مدرسه میداند: «والدین نباید فقط شنونده باشند. جلسات انجمن فرصت ارائه ایده است — از اولویتبندی نیازهای مدرسه گرفته تا پیشنهاد برنامههای فرهنگی یا تعمیرات و تجهیزات آموزشی.»
به گفته او، مشارکت والدین در تدوین برنامه سالانه مدرسه میتواند به اجرای طرحهای واقعیتری منجر شود؛ طرحهایی که ریشه در شناخت خانوادهها از نیاز فرزندان دارد.

آموزش برای خانوادهها، نه فقط دانشآموزان
اما پیوند خانه و مدرسه، صرفاً در حد تصمیمگیری نیست. اشرافی معتقد است مدرسه باید به خانوادهها هم آموزش دهد: «برگزاری کارگاههایی در زمینه مهارتهای فرزندپروری، سواد رسانهای یا حتی مشاوره تحصیلی میتواند والدین را بهروز نگه دارد. گاهی پدر یا مادری که نمیداند با اضطراب درسی فرزندش چگونه برخورد کند، ناخواسته فشار روانی بیشتری به او وارد میکند.»
او میافزاید بسیاری از مشکلات رفتاری یا تحصیلی، با آموزش ساده والدین قابل پیشگیری است.
از همیاری مالی تا همدلی اجتماعی
در شرایط اقتصادی امروز، تأمین نیازهای مدرسه به یک چالش همگانی بدل شده است. اشرافی با اشاره به اهمیت کمکهای مادی و تجهیزاتی انجمنها میگوید: «والدین میتوانند با ایجاد صندوقهای حمایتی یا جذب خیرین، علاوه بر مدرسه به دانشآموزان نیازمند نیز کمک کنند. گاهی یک لپتاپ دست دوم یا چند میز تعمیرشده، تفاوت بزرگی در یادگیری ایجاد میکند.»
او تأکید میکند که مشارکت مالی نباید به معنای نابرابری باشد؛ باید با نگاه عدالتمحور و مشارکتی انجام شود.
امنیت روانی، پایه آموزش مؤثر
از نگاه این استاد دانشگاه، انجمنها میتوانند نقشی مهم در تأمین امنیت روانی دانشآموزان داشته باشند. «گفتوگوی منظم میان خانواده، معلمان و خود دانشآموزان میتواند از بروز آسیبهایی مانند پرخاشگری، افت تحصیلی یا حتی فرار از مدرسه جلوگیری کند. خانواده باید احساس کند مدرسه پناه است، نه محل داوری.»

او پیشنهاد میدهد کمیتهای ویژه در هر انجمن برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی شکل گیرد — کمیتهای که با همکاری مشاوران و روانشناسان فعالیت کند.
فرهنگسازی، رسالت پنهان انجمنها
در پایان گفتوگو، اشرافی به مهمترین کارکرد انجمن اشاره میکند: فرهنگسازی و الگوسازی اجتماعی. «انجمنهای موفق، فقط مشکلات مدرسه را حل نمیکنند، فرهنگ همکاری و مسئولیتپذیری را در جامعه تقویت میکنند. وقتی والدین در کنار هم برای آینده فرزندان کار میکنند، خودشان به بهترین معلمان جامعه تبدیل میشوند.»
او از طرحهایی مثل «مدرسه سبز»، «کتاب برای همه» و «یار مهربان من» بهعنوان نمونههایی از اقدامات کوچک اما اثرگذار یاد میکند که میتواند روح مشارکت را در مدارس زنده کند.
مدرسه، بدون حضور خانوادهها ناقص است. انجمن اولیا و مربیان اگر از حالت اداری و فرمی بیرون آید، میتواند محور تحول فرهنگی و تربیتی در مدارس باشد.
نظر شما