خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| غروب که میشود، خیابانها شلوغتر از همیشهاند. دختران و پسران جوان با قدمهای تند یا آرام، از کنار هم میگذرند؛ بیآنکه بدانند هر حرکتشان، هر نگاه و پوشششان تبدیل شده به بخشی از یک جدال پنهان. جدالی که صدای آن را در شعارها و رسانهها میشنویم، اما ریشهاش در دلهاست؛ در جایی که آدمی میپرسد: «من کیم؟ از کجا آمدهام؟ و قرار است چگونه زندگی کنم؟»
این روزها، روسریها نه فقط روی سر، که بر دوش جامعه افتادهاند. حجاب برای برخی دلبستگی و ایمان است، برای برخی عادت، و برای جمعی میدان پرسش و تردید.
در یک سوی خیابان، دختری با پوشش کامل قدم میزند و احساس امنیت و عزت دارد؛ در سوی دیگر، دختری بیحجاب با موهایی آزاد، احساس آزادی و استقلال میکند. هر دو در حال عبور از یک مسیرند، اما با دو روایت متفاوت از معنای زن بودن و حضور در اجتماع.
حجاب؛ فرمان خدا یا مطالبه حکومت؟
«حجاب را یک مسئله دینی و اسلامی و زهرایی و زینبی بدانید.» این جمله را امام جمعه جهرم از بیانات مقام معظم رهبری در ۱۳ آبان نقل میکند و بهعنوان محور سخنان خود قرار میدهد. حجتالاسلام مدبر بارها تکرار میکند که این موضوع، محدود به دولتها و سیاستها نیست: «حجاب ربطی به انقلاب، آخوندها و این دولت و آن دولت ندارد. خدایی که فرمان داده، هم بهشت دارد و هم جهنم.»

از نگاه او، ماجرا قبل از آنکه به سیاست و قوانین پیوند بخورد، در نسبت انسان با خدا تعریف میشود؛ خالقی که «فرمان داده» و «پاداش و عقوبت دارد». و او برای تأکید بیشتر، از آنسوی ماجرا هم سخن میگوید: «آن خدایی که مو داده، میتواند بگیرد.»
این استعاره تکاندهنده، تلاشی است برای ملموس کردن نتیجه انتخابها؛ از دنیا تا آخرت.
الگوهای بیبدیل؛ حضور با وقار، کنشگری با حجاب
«یزیدیان زمان ما نیز با نیرنگ در عرصه عفاف و حجاب، همان کاری را میکنند که یزیدیان کربلا با اهلبیت(ع) کردند.»
امام جمعه جهرم، نگاه خود را به تاریخ برد؛ به خانهای در مدینه که از آن «کنشگری مؤمنانه» آغاز شد: «حضرت زهرا(س) مادر بود، همسر بود، دختر بود؛ اما وقتی وارد اجتماع شد، با لباس حیا و وقار آمد.»
مدبر حجاب را نه مانع حضور، که شرطِ حضور ارزشمند زنان در عرصه اجتماعی میداند. او همچنین حضرت زینب(س) را نمونهای برای مقاومت در برابر جریانهای تحمیلی میخوانَد: «یزیدیان زمان ما نیز با نیرنگ در عرصه عفاف و حجاب، همان کاری را میکنند که یزیدیان کربلا با اهلبیت(ع) کردند.»
دفاع از ولایت با کدام پرچم؟
امامجمعه جهرم، حجاب را میدان تشخیص «جبهه دوست و دشمن» معرفی میکند: «اگر بخواهید از ولایت دفاع کنید، با بیحجابی میشود دفاع کرد؟»
او بلافاصله پاسخ میدهد: «آیا بیحجابی دشمنشاد کردن نیست؟ بازی در زمین دشمن نیست؟»
در این روایت، هر انتخاب در پوشش، ترجیح یک جبهه است؛ یا جبهه ولایت یا جبهه دشمنان دین و کشور.

حجاب؛ مسئلهای اجتماعی در آتش مدرنیته
با وجود این تاکیدها، نمیتوان انکار کرد که امروز مسئله حجاب در ایران، به میدان چندلایهای از هویت، اعتراض، رسانه و تجربه زیسته جوانان تبدیل شده است. بسیاری از دختران امروز، نه برای دشمنی با دین، که برای دیدهشدن و هویتیابی، پوشش دلخواه خود را انتخاب میکنند.
امامجمعه جهرم، حجاب را میدان تشخیص «جبهه دوست و دشمن» معرفی میکند: «اگر بخواهید از ولایت دفاع کنید، با بیحجابی میشود دفاع کرد؟»
اما حجتالاسلام مدبر، این رفتار را ذیل همان پروژه فرهنگی دشمن تعریف میکند و هشدار میدهد: «ببینید خواسته دشمن چیست و خواسته آقا چیست. همان را انتخاب کنید که دشمن را خوشحال نکند.»
جنگ روایتها ادامه دارد
در خیابانهای همین شهر و شهرهای دیگر، دو روایت همزمان راه میروند: دختری که میگوید: «حجاب انتخاب من است، نه اجبار.»؛ و دیگری که میگوید: «بیحجابی یعنی ترسیدن از غرب.»
در این میان، روایت حجتالاسلام مدبر صریح و یکپارچه است: حجاب یعنی وفاداری به خدا، ولایت و هویت زینبی.

فاصله خانه تا خیابان
اگرچه سخنان امامجمعه جهرم بر بستری اعتقادی استوار است، اما پرسشی پررنگ بر جای میگذارد. اینکه چگونه میتوان مفهومی قدسی و عمیق را در زندگی نسل امروز، بدون الزام و تنش، به انتخابی آگاهانه و خوشطعم تبدیل کرد؟
زیرا نقطه شکاف جامعه همینجاست:
در مسجد و منبر، حجاب پرچم ایمان است؛
در خیابان، نشانه سبک زندگی.
این دو جهان اگر گفتوگوی بیشتری نکنند، سوءتفاهم همچنان ادامه خواهد داشت.
نظر شما