خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم-شهادت، اوج ایثار و تجلی عشق به خدا و وطن است؛ نقطهای که انسان از خود میگذرد تا از حقیقتی بزرگتر دفاع کند. در روزهای پر التهاب حملات دشمنان قسمخورده به خاک ایران اسلامی، جوانانی از جنس ایمان و تعهد، بیهیچ ادعایی در صف اول دفاع ایستادند.
یکی از این چهرههای درخشان، سرهنگ دوم پاسدار شهید مرتضی ابراهیمی کارشک بود؛ مردی از دیار خراسان جنوبی که با روحیهای سرشار از مهربانی، مسئولیتپذیری و عشق به خانواده، مسیر خدمت و شهادت را با افتخار پیمود.
در پی حمله موشکی رژیم صهیونیستی به یکی از مراکز نظامی کشور، سرهنگ دوم پاسدار شهید مرتضی ابراهیمی کارشک در سحرگاه جمعه، ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به همراه جمعی از همرزمان خود به شهادت رسید. خبرنگار خبرگزاری شبستان در گفتوگویی با پدر و همسر این شهید والامقام، به ابعاد مختلف زندگی، شخصیت و لحظات پایانی حیات ایشان پرداخته است.

مهربانی و مسئولیتپذیری از کودکی تا بزرگسالی
محمدحسین ابراهیمی کارشک، پدر شهید، در گفتگو با خبرنگار شبستان با اشاره به روحیه مهربان و مسئولیتپذیر فرزندش گفت: مرتضی از کودکی در امور خانه و خانواده فعال بود. به مادر، خواهر و برادرانش کمک میکرد و حتی زمانی که من در محل کار بودم، امور بیرون از خانه را نیز برعهده داشت. پس از ازدواج نیز در کنار همسرش در کارهای خانه، آشپزی، نظافت و تربیت فرزندان مشارکت داشت.
وی افزود: مرتضی در کار بسیار مسئولیتپذیر بود. زمانی که در تهران مشغول خدمت بود، با وجود پایان شیفت کاری، به جای رفتن به اتاق استراحت، در کنار همرزمانش در اتاق عملیات حاضر میشد و با سردار حاجیزاده و دیگر همکارانش امور محوله را پیگیری میکرد.
انتخاب مسیر خدمت با وجود فرصتهای شغلی متعدد
پدر شهید با اشاره به تحصیلات مرتضی گفت: رشته دانشگاهیاش نرمافزار کامپیوتر بود و موقعیتهای شغلی فراوانی برایش فراهم بود، اما معتقد بود که مزد کار باید با تلاش واقعی همراه باشد. در دوران خدمت سربازی، به دلیل نبوغ و تعهدی که مسئولان در او دیدند، بلافاصله پس از پایان خدمت جذب سپاه شد و مشغول فعالیت گردید. علاقهای به پشتمیزنشینی نداشت و همیشه در میدان عمل حضور داشت.
پدر شهید ادامه داد: مرتضی در دوران کودکی و نوجوانی هیچگاه به نفع خود با کسی مجادله نمیکرد. با خواهر و برادرانش بسیار مهربان بود و همیشه از حق خود میگذشت تا به دیگران کمک کند. در مدرسه نیز از ورزشکاران فعال بود و اگر همتیمیاش زمین میخورد، دست او را میگرفت و بلند میکرد. در خانه نیز مشاور و راهنمای خواهر و برادرانش بود و هیچگاه از کار خسته نمیشد.

مأموریتهای تهران و لحظههای پایانی زندگی
شهید ابراهیمی کارشک با وجود اینکه واحد سازمانیاش در شهرستان زیرکوه بود، به دلیل نبوغ و توانمندیهایش، به مدت ۷ تا ۸ ماه به صورت مأموریتی به تهران اعزام میشد. یک هفته در تهران و ۱۰ روز در قائن حضور داشت.
پدر شهید گفت: در آخرین مرحله اعزام به تهران، مرتضی گفت که این آخرین شیفت کاریاش در تهران است و پس از آن به شهرستان بازمیگردد و دیگر به تهران نخواهد رفت. وعدهای که با شهادتش تحقق یافت.
وی افزود: مرتضی در سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ بر اثر حمله موشکی رژیم صهیونیستی و همکاری آمریکا به همراه سردار حاجیزاده و دیگر همکارانش در اتاق عملیات به شهادت رسید. خبر شهادت از طریق فضای مجازی و حضور مسئولان استانی و شهرستانی در منزل ما اعلام شد.

انتظار دردناک خانواده تا اعلام رسمی شهادت
پدر شهید با اشاره به لحظات سخت پس از حمله گفت: از صبح جمعه تا عصر یکشنبه، مدام تماس گرفتیم و به مراکز مختلف مراجعه کردیم تا خبری از مرتضی بگیریم. حتی پسر کوچکترم به تهران رفت و در بیمارستانهای غرب تهران به دنبال برادرش گشت. پس از ناامیدی از بیمارستانها، به پایگاه محل خدمت مرتضی مراجعه کرد و منتظر آواربرداری ماند. تا عصر یکشنبه که خبر رسمی شهادت اعلام شد، امید به زنده بودن یا مجروح شدن مرتضی داشتیم. خبر بسیار دردناک و جانگدازی بود.
وی افزود: شهید مرتضی سه دختر دارد؛ یکی ۸ ساله، یکی ۶ ساله و دیگری ۲ ساله.
پدر شهید با اشاره به آیه شریفه سوره آلعمران گفت: وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا... این آیه برای ما تسکیندهنده بود. وقتی میدانیم پایان زندگی همه ما مرگ است، چه عزت و شرافتی بالاتر از شهادت در راه خدا؟ مرتضی زنده است، فقط حضور فیزیکیاش را احساس نمیکنیم. روحش فعالتر از گذشته در کنار ماست و بر امور نظارت دارد.
وی افزود: افرادی که مرتضی را در خواب دیدهاند، گفتهاند که او با ظهور امام زمان بازخواهد گشت و در رکاب ایشان شمشیر خواهد زد.

روایت همسر شهید از زندگی مشترک و باور به حضور روح شهید
مهناز عباسنژاد، همسر شهید در گفتگو با خبرنگار شبستان گفت: آقا مرتضی همسایه روبروی خانه خواهرم بودند و ازدواج ما سنتی بود. ابتدا در خانواده مطرح شد و سپس همدیگر را دیدیم. زندگیمان پر از خاطرات شیرین بود. همیشه میگفت: "مهناز، تو به من خیلی آرامش میدهی. " این جمله مدام در ذهنم تکرار میشود.
وی افزود: مرتضی در کارهای خانه و نگهداری بچهها بسیار کمککار بود. کارهای فنی مثل لولهکشی و برقکشی را خودش انجام میداد و قبل از هر کاری تحقیق میکرد یا کلیپ آموزشی میدید. بسیار مهربان، صبور و شوخطبع بود.
تعهد کاری و افتخار به مأموریتهای سخت
همسر شهید ادامه داد: مرتضی قبل از ازدواج کارمند سپاه بود و پس از سربازی فرم استخدامی پر کرد. در کار بسیار متعهد، مسئولیتپذیر و دقیق بود. یکی از همکارانش گفته بود که ویژگی بارز مرتضی، مسئولیتپذیری و تعهد کاری بود. در مأموریتهای خارجی مثل سوریه، با وجود سختی دوری از خانواده، با ایمان کامل وظیفهاش را انجام میداد.
وی افزود: خبر شهادت دو بعد دارد؛ بعد معنوی که مرتضی به درجه رفیعی رسیده و پیش خدا و امام زمان سربلند است، و بعد مادی که جسم عزیزمان دیگر کنارمان نیست. اما روحش همیشه با ماست و کمکمان میکند، حتی بیشتر از قبل.
باور به رجعت و وصیت معنوی شهید
همسر شهید گفت: توکل به خدا، توسل به اهلبیت(عج) و ایمان به ظهور حضرت مهدی و رجعت شهیدان با ایشان، باور قلبی ماست. مهمترین وصیت شهید دعا برای ظهور امام زمان(عج) بود. من همسرم را از دست ندادهام، باور دارم که همیشه کنارم هست و به من آرامش میدهد. به دخترانمان گفتهام که بابا همیشه با ماست و هر شب دعای سلامتی امام زمان(عج) را میخوانند.
وی در پایان گفت: مرتضی جان، بهت افتخار میکنم. بزرگ بودی و ما را هم بزرگ و سربلند کردی. بیصبرانه منتظر دیدنت در کنار امام زمان هستم.
نظر شما