به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ همزمان با هفته دفاع مقدس روایتگری از آن دوران در مدارس، مساجد و مراسم مختلف انجام و زوایایی از این مقطع تاریخی ملت ایران برای نسل نو بازگو شد.
از جمله این راویان سردار محمدرضا حسنی سعدی، مدیر گلزار بینالمللی شهدای کرمان است که خود از آزادگان و جانبازان دوران دفاع مقدس است؛ مردی که صدها خاطره در سینه دارد و هر بار به بهانهای بخشی از آن را بیان میکند.
روایتهایی که باید بماند، فراموش نشود و نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شود که این روایتها سازنده است؛ سازنده فرد و جامعه؛ روایتهایی که بعضاً از دل رخدادهایی خونآلود برمیخیزد تا خون را در رگها به جوش آورد.
سردار حسنی سعدی معتقد است سه موضوع در دوران دفاع مقدس همواره باید مورد توجه باشد؛ امام و فرماندهی جنگ، مردم و ایثارگران و سوم دشمن؛ اگر فرماندهی امام، استحکام شخصیت و اخلاص و ایمان و تقوای ایشان نبود در آن شرایط در جامعه ۳۵ میلیون نفری با تعدد نظرات و افکار و اندیشه ها و ناجوانمردی دشمن و نابرابری امکانات و تسلیحات، هیچکس نمیتوانست اوضاع را جمع کند.
اقامه نماز اول وقت امام بدون توجه به شرایط حساس جنگی
سردار حسنی سعدی با بیان اینکه افسران آموزش دیده دورههای جنگ در غرب در محضر امام زانو زده و دستور امام را اطاعت میکردند؛ گفت: وقتی شهید صیاد شیرازی به همراه جمعی برای ارائه گزارش آزادی خرمشهر نزد امام(ره) رفتند که چگونه آن را فتح کرده و دشمن را شکست دادند؛ قبل از گزارش آنان، امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد.

وی ادامه داد: امام شخصیتی بود که وقتی گزارش حمله حزب بعث با ۱۲ لشکر مکانیزه و زرهی با چندین تیپ و تعداد زیادی فروند هواپیما و...به ایشان داده میشد و همزمان اذان ظهر فرا رسید، ایشان فرمودند جنگ است دیگر و بلافاصله برخاستند و نماز اول وقت اقامه کردند.
چنان سیلی به صدام بزنم از جایش بلند نشود
مدیر گلزار شهدای کرمان با بیان اینکه امام(ره) در حالی فرمودند که چنان سیلی به صدام بزنم که از جایش بلند نشود؛ که باور این مسئله برای خیلیها سخت بود؛ میگفتند امام با کدام امکانات میخواهد سیلی بزند؟
وی با اشاره به پشتیبانی بسیاری از کشورها از حزب بعث در جنگ تحمیلی علیه ایران؛ گفت: پس از جنگ کویت در خطاب به صدام گفت پولی را که به قرضت دادیم پس بده؛ صدام نامه نوشت اگر من نبودم ایرانیها همه شما را میکشتند و اسیر میکردند، پول از من می خواهی؟ صدام نامه نوشت برای امیر کویت و ما اسیر بودیم آنجا نامه را خوندایم که نوشته بود تمام پولی که تو دادی به اندازه یکی از کشتههای ما در فاو که این همه کشته دادیم نمیارزید؛ طلبکارش شد.
سفیر شوروی را احضار کنید، در وزارت خارجه به او سیلی بزنید و از ساختمان بیرونش کنید
سردار حسنی سعدی در سخنانی، وجهی دیگر از فرماندهی امام خمینی (ره) در دوران دفاع مقدس را یادآور شد و گفت: آقای دکتر ولایتی نقل میکرد که در زمان تصدی وزارت امور خارجه، روزی پس از وضو گرفتن در حال پوشیدن جوراب بودم که تماس فوریای از سفیر ایران در مسکو دریافت کردم. او اطلاع داد که نیروهای شوروی سابق به مرزهای شمالی ایران نزدیک شدهاند که بلافاصله به وزارت خارجه شوروی مراجعه کردم و با اعتراض شدید، این اقدام تحریکآمیز را در شرایط جنگی زیر سؤال بردم. اما نهتنها به اعتراض من توجهی نشد، بلکه برخوردی توهینآمیز صورت گرفت؛ یک سیلی به من زدند و از ساختمان وزارت خارجه بیرونم کردند.
وی افزود: آقای ولایتی ادامه میدهد من موضوع را در جلسه شورای عالی امنیت ملی، که با حضور امام خمینی (ره) تشکیل شده بود، مطرح کردم. امام پس از شنیدن ماجرا فرمودند: همانطور که به سفیر ما سیلی زدهاند، سفیر شوروی را احضار کنید، در وزارت خارجه به او سیلی بزنید و از ساختمان بیرونش کنید؛ با تعجب گفتم: شوروی ابرقدرت دوم جهان است، تانکهایش اگر حرکت کنند، گفته میشود که کل اروپا را درمینوردند! امام با قاطعیت پاسخ دادند: همان کاری را که گفتم انجام دهید؛ رفیقدوست، وزیر وقت سپاه، مأمور اجرای دستور شد. سفیر شوروی احضار شد. او با غرور وارد وزارت خارجه شد، حتی در را با پا باز کرد. اما مسئولان ایرانی پس از اعتراض شدید، به او سیلی زدند و از ساختمان بیرونش کردند.

سردار حسنی سعدی اضافه کرد: سالها بعد، پس از فروپاشی شوروی، ادوارد شواردنادزه، وزیر خارجه وقت شوروی، به دکتر ولایتی گفت: وقتی شما سفیر ما را از وزارت خارجه بیرون کردید، صدر هیئترئیسه شوروی جلسهای اضطراری تشکیل داد تا درباره واکنش به این اقدام تصمیمگیری کند. اما در نهایت همه به این نتیجه رسیدند که زورمان به این پیرمرد (امام خمینی) نمیرسد و هیچ اقدامی نکردند؛ این، نمونهای از فرماندهی قاطع و شجاعانه امام خمینی (ره) در دوران جنگ بود.
در شرایط جنگی مثل بچهها نباشید
وی با بیان اینکه امام خمینی (ره) در دوران دفاع مقدس، همواره با روحیهبخشی، امیدآفرینی و نوید پیروزی، فرماندهی بینظیری از خود نشان دادند؛ اظهار کرد: زمانی که به ایشان خبر حمله دشمن رسید، با آرامش فرمودند: یک دیوانه سنگی در چاه انداخته، حالا باید برویم و آن را بیرون بیاوریم؛ در یکی از عملیاتها، گروهی از فرماندهان پس از شهادت تعدادی از رزمندگان، با چشمانی اشکبار نزد امام رفتند و از نگرانی و ناراحتی خود گفتند. امام فرمودند مثل بچههایی که وقتی اسباببازی میگیرند خوشحال میشوند، و وقتی از آنان میگیرند، گریه میکنند!؟ جنگ همین است؛ پیروزی دارد، شکست دارد. بروید کار کنید، شما پیروزید.

مدیر گلزار شهدای کرمان خاطرنشان کرد: این روحیهبخشی، بخشی از فرماندهی الهامبخش امام در دوران جنگ بود. امروز نیز، به لطف خدا، بدیل ایشان در صحنه حضور دارد. حضرت آیتالله خامنهای، شاگرد امام، همان مسیر را با اقتدار ادامه میدهند؛ در ماجرای تهدید امارات مبنی بر حمله به جزایر سهگانه، که با حمایت آمریکا همراه بود، شورای عالی امنیت ملی با حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل جلسه داد. سرلشکر رحیم صفوی نقل میکند که حضرت آقا فرمودند: شما تحلیل نکنید، بروید استحکاماتتان را در جزایر تقویت کنید. من یک اسلحه دارم، قبل از انقلاب یک کلاشینکف داشتم، هنوز هم دارم. اگر خبری شود، خودم وسط میآیم. ترجیح میدهم یکی از دستهایم قطع شود، اما حتی یکی از این جزایر از ایران جدا نشود. هرکس با ما است، میآید وسط. از کشورمان دفاع میکنیم.
وی تصریح کرد: این همان روحیه فرماندهی است که در دوران امام وجود داشت و امروز نیز با همان صلابت ادامه دارد؛ در دوران جنگ، جمعیت کشور حدود ۳۵ میلیون نفر بود. طبق یک آمار، حدود یک و نیم میلیون نفر بهصورت مکرر در جنگ شرکت کردند. تعداد شهدای جنگ به ۱۸۸ هزار نفر رسید که حدود ۱۵ هزار نفر از آنان در بمبارانها بود و باقی در جبههها شهید شدند. همچنین ۵۵۰ هزار نفر جانباز شدند و ۴۲ هزار نفر به اسارت دشمن درآمدند.
مردی که ۱۰ سال چشمش به یک گیاه هم نفیتاد
سردار حسنی سعدی گفت: از میان اسرا، سرلشکر حسین لشگری بیشترین مدت اسارت را تحمل کرد: ۱۸ سال که ۱۰ سال در سلول انفرادی و هشت سال در خانهای تحت نظر. خودش میگوید: در آن ۱۰ سال، حتی یک برگ سبز گیاه ندیدم. تنها هدیهای که گرفتم، نصف لیوان آب خنک بود که یک سرباز در حال نوشیدن بود و نیمی از آن را به من داد.

وی با اشاره به سالها اسارت خود گفت: از آن پیرزن در دورافتادهترین روستا که چند عدد تخممرغ برای جبههها فرستاد، تا مادر شهیدان سیفالدینی در کرمان که سه فرزند و یک نوهاش را تقدیم کرد. خانوادههای شهیدان عامری، کدخدایی، حسینی، قطبینژاد، بیغم و بسیاری دیگر، هرکدام چندین جگرگوشهشان را فدای وطن کردند؛ همه در جنگ همکاری کردند.
مدیر گلزار شهدای کرمان یادآور شد: رزمندگان وقتی به چهره امام نگاه میکردند، زار زار گریه میکردند. حدود ۱۹۹ نفر در دفاع مقدس دچار قطع نخاع گردنی شدند. مثل کرامت باسزه که ۳۸ سال است غذا با قاشق به دهانش گذاشته میشد، دستهایش حرکت نداشت، باید روی تخت پهلو به پهلو میشد تا زخم بستر نگیرد. اینها یادآور هفته دفاع مقدساند.
هفته دفاع مقدس و یادآوری نقش مهم مساجد در جبههها
وی خاطرنشان کرد: هفته دفاع مقدس به ما یادآوری میکند مساجد، مراکز تصمیمگیری، ارشاد، اعزام و کمک به جبهه بودند. مادران بزرگواری لباسهای خونی شهدا را در آب جوش ضدعفونی میکردند، میشستند، اتو میزدند و دوباره برای رزمندگان میفرستادند. پوتینهای شهدا را تمیز میکردند و آماده میفرستادند.

سردار حسنی سعدی اظهار کرد: تمام دنیا یک طرف بود؛ امام، مردم، شهدا، رزمندگان، ایثارگران و خدا یک طرف. محموله سیم خاردار ما را اجازه عبور نمیدادند و میگفتند کمک به ادامه جنگ است. شوروی و آمریکا، دو رقیب سرسخت، در شکست ایران متحد بودند. اما خدا چیز دیگری خواست. دشمن در نهایت شرمنده، دستخالی و سرافکنده برگشت؛ سرلشکر وفید سمایی، رئیس اطلاعات ارتش عراق، در کتاب «ویرانی دروازه شرقی» نوشت: در جنگ ایران و عراق، جنگ کویت و حمله آمریکا به عراق، یک میلیون نفر مفقود داریم. نمیدانیم کجا هستند.
وی گفت: انگلیس، آمریکا و اسرائیل کودککش پشت قضیه بودند. عراق را با ارتش منسجم و تسلیحات فراوان تحریک کردند تا به جان ما بیفتد. امام در همان اوایل جنگ به کشورهای غیرمتعهد گفت: دزدی آمده وسط خانهتان، میگوید صلح کنیم. باید از خانه بیرونش کنید، نه اینکه صلح کنید.
پدر شهیدی که تمام محصول پسته را برای رزمندگان فرستاد
مدیر گلزار شهدای کرمان با اشاره به نمونههای از اوج ایثار ملت ایران از جمله مردم کرمان در دوران دفاع مقدس بیان کرد: در کرمان، پدری که دو شهید داده بود، تمام محصول پستهاش را فرستاد جبهه؛ محصولی که از چهارصد قصب زمین و با مراقبت در سرما و گرما حاصل شده بود؛ آن را چید و حمل بر بنزخاور کرد و فرستاد برای رزمندگان؛ حاج قاسم پرسید: اینها مال کیست؟ گفتند: پدر شهید فلانی فرستاده. گفتند: لااقل نصفش را برای خودش میفرستاد. گفتند: خودش داده.
وی با یادکرد از شهدایی از جمله کیمیا، فتحی، عیسی دستجردی؛ ادامه داد: در خرمشهر، ۳۴ روز مقاومت شد. ۱۲ لشکر بعثی حمله کردند. نیروهای مردمی، تکاوران ارتش، ۱۵۰ پاسدار، زنان و مردان با چنگ و دندان مقاومت کردند.

مادر و دخترهایی که با چوبدستی از پیکرهای شهدای خرمشهر محافظت میکردند
سردار حسنی سعدی با اشاره به خاطرهای از یک خانواده خوزستانی گفت: حسین پسر خانواده حاجیشاه میگوید اوایل جنگ با مادر و خواهرانم رفتیم سمت شیراز رفتیم اما متوجه شدیم بابا و مردم در خرمشهر هنوز دارند مقاومت می کنند؛ با تاکسی سواری باری برگشتیم؛ من یه قطره خون اگر میدیدم حالم بهم میخورد اما رفتم در اتاق عمل اورژانس خرمشهر شروع کردم کار کردن، یک روز نگاه کردم تا پاشنه پا در خون بودم، سه روز نخوابیده بودم، مادرم و خواهرم در جنت آباد گلزار شهدای خرمشهر با چوبدستی از جنازه شهدا حفاظت می کردند که حیوانات آسیب نرسانند؛ خواهرم شهید شد مادرم پیغام داد که به حسین بگویید بیا کمک بده آب و برق قطع شده باید خواهرت را تیمم بدهیم و دفن کنیم؛ حسین گفت دشمن در حال ورود است، نمیتوانم بیایم، خودتان هر کاری میتوانید بکنید، خود حسین هم بعدها شهید شد.
کار کنیم، تلاش کنیم، خدمت کنیم و ناامید نباشیم
وی همه این خاطرات را حاکی از فرماندهی بزرگ و الهی امام راحل، مردانگی و اطاعت مردم و... دانست و با بیان اینکه دشمن، وحشی و بیرحم بود و در یک بمباران در کرمانشاه در یک روز چند صد نفر دانش آموز را شهید کرد؛ گفت: گرانی، تورم، ازدواج جوانان و سایر مشکلات قابل انکار نیست اما کشور ما عزت و عظمت و شرف دارد؛ همه امیدها به این کشور است. باید قدر بدانیم، وحدت داشته باشیم، پشت سر رهبرمان باشیم، خدمت کنیم که این کشور، کشور امام زمان و امام رضا و امام علی علیهم السلام است؛ دفاع مقدس به ما میگوید: فراموش نکنیم، کار کنیم، تلاش کنیم، خدمت کنیم. ناامید نباشیم.

سردار حسنی سعدی گفت: همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد، صدام را نابود کرد، فتنهها را جمع کرد، شاه را فراری داد، هنوز هست. همان خدایی که در جنگ ۱۲ روزه با چندین کشور و ناتو، ایران را پیروز کرد، هنوز هست. این کشور، کشور حاج قاسمها است. بیکس نیست، بییاور نیست؛ رهبر عزیزمان، برکتی است که خدا از زندانها، تبعیدها و ترورها نجاتشان داد برای امروز.
طاهره بادامچی
نظر شما