خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی: نهجالبلاغه، گنجینهای بیبدیل از حکمت، اخلاق و راهنماییهای اجتماعی و معنوی است که کلمات آن نه تنها در زمان امام علی(ع) بلکه در همه اعصار و نسلها چراغ راه انسانها بوده است. مطالعه این کتاب ارزشمند، دریچهای است به عمق اندیشههای انسانی و الهی، جایی که عقل و اخلاق در هم آمیخته و انسان را به درک حقیقت زندگی، عدالت، فضیلت و معنویت هدایت میکند. هر جمله از نهجالبلاغه همچون نوری است که تاریکی جهل و دنیاپرستی را میزداید و ذهنها را برای فهم رابطه درست انسان با خدا، جامعه و خویشتن آماده میسازد.
الگوگیری از نهجالبلاغه، نه تنها مطالعهای صرفاً علمی یا تاریخی نیست، بلکه فرصتی است برای ساختن شخصیتی پایدار، اخلاقی و آگاه. در این کتاب، انسان میآموزد که چگونه در برابر دنیا، نفس و هوای نفس مقاوم باشد، چگونه با دیگران همدل و خیرخواه باشد و چگونه از تجربههای اجتماعی و فردی درس بگیرد. پیروی از تعالیم امام علی(ع) در نهجالبلاغه، چراغ راهی است برای ایجاد جامعهای عدالتخواه، مؤمن و اخلاقمدار، و مطالعه مداوم آن، کلیدی است برای رشد فکری و معنوی هر فرد در مسیر تکامل انسانی.
نکوهش دنیا در خطبه ۱۱۳
فاطمه اکبری، پژوهشگر نهجالبلاغه در گفتوگو با خبرنگار شبستان، با اشاره به خطبه ۱۱۳ امام امیرالمؤمنین(ع) گفت: این خطبه به نکوهش دنیا و غفلتزدگی انسانها پرداخته و مسلمانان را به یاد مرگ، عمل به واجبات و اصلاح اختلافات ناشی از دنیاپرستی فرا میخواند.
وی با توجه به شروحی که از خطبه ۱۱۳ نهجالبلاغه آمده، اظهار کرد: این خطبه در سه بخش اصلی تنظیم شده که شامل پرهیز از دنیاپرستی، چگونگی برخورد با دنیا و سرزنش غافلان است.
وی ادامه داد: امام علی(ع) در این خطبه مردم را از دنیاپرستی بازمیدارد و عیوب و مشکلات دنیا را بازگو میکند. ایشان دنیا را به خانهای رو به ویرانی تشبیه کرده و میفرماید: «شما را از دلبستگی به دنیا سخت بر حذر میدارم که منزلگاهی است کوچ کردنی و جای اقامت نیست.»
اکبری تصریح کرد: امام(ع) تأکید میکند که دنیا با مکر و نیرنگ آراسته شده و خیر و شر، حلال و حرام، زندگی و مرگ و شیرینی و تلخی در آن درهم آمیخته است. سپس با طرح سؤالاتی اثرگذار، دنیا را همچون بنایی فرسوده، سفرهای زودخالی و سفری کوتاه معرفی میکند.
وی افزود: در بخش دوم خطبه، امام(ع) سه دستور مهم ارائه میدهد و میفرماید: آنچه را خداوند بر شما واجب کرده است، جزو خواستههای خویش قرار دهید و از او بخواهید که برای ادای حقوقی که بر عهده شما گذاشته است یاریتان کند و پیش از آنکه به سوی مرگ فراخوانده شوید، دعوت مرگ را به گوشهای خویش برسانید.
به گفته این پژوهشگر نهجالبلاغه، حضرت در این فراز بر ارزشگذاری واجبات الهی همچون خواستههای شخصی و ضرورت آمادگی پیش از مرگ با ادای حقوق مردم و توبه از گناهان تأکید میکند.
اکبری خاطرنشان کرد: در بخش پایانی خطبه نیز به پراکندگی و اختلاف مسلمانان اشاره شده که امام(ع) آن را ناشی از دلبستگی به دنیا میداند و اصلاح آن را مایه پیشرفت جامعه معرفی میکند.
وی ادامه داد: در بخش سوم این خطبه عبارتی آمده است که میفرماید: «وَ إِنَّما أَنْتُم إِخْوانٌ عَلی دینِ اللّهِ». این عبارت اشاره به بحث دینداری و برادری دینداران با یکدیگر دارد که میتوان آن را به دو صورت معنا کرد؛ نخست بهصورت جمله خبری که خطاب به مؤمنان میفرماید: شما در ذیل دین قرار میگیرید و در نتیجه برادر هستید، و دوم بهصورت جمله انشایی که معنای آن چنین است: شما باید در دین خدا برادری کنید و موظف به برادری هستید. بنابراین وقتی وارد دین میشوید، برادر یکدیگر محسوب میشوید و آن نسبت شهروندی که به همدیگر دارید شما را برادر قرار میدهد. این نکتهای است که امروزه در جامعه بشری شاید کمرنگ شده باشد و درواقع کنایه از حمایت و پشتیبانی دین خداست. انسانهایی که وارد دین میشوند برادر خطاب میشوند و باید همیشه حامی و پشتیبان یکدیگر باشند.
وی افزود: در ادامه همین فراز آمده است «وَ لا تَناصَحونَ وَ لا تَباذَلونَ وَ لا تَوادونَ»، به این معنا که شما خیرخواهی همدیگر را نمیکنید. تناصحون به معنای خیرخواهی است و اشاره دارد به اینکه خیر و صلاح یکدیگر را نمیخواهید. همچنین «لا تَباذَلونَ» یعنی نسبت به همدیگر بذل و بخشش ندارید؛ البته این بخشش فقط مادی نیست، بلکه گاهی نیاز است از خطاهای یکدیگر بگذرید و بخشش معنوی داشته باشید. «توادون» نیز از ماده «مودت» به معنای محبت است؛ محبتی که از روی علم و آگاهی صورت گیرد. تفاوت میان «مودت» و «دوستی» نیز در همین نکته است؛ چراکه دوستی یک محبت ظاهری و عادی است، اما مودت، دوستی آگاهانه و عالمانه است.
اکبری با اشاره به سخن رسول مهربانیها تصریح کرد: پیامبر اسلام فرمودند: «وَ ما أَسْئلُکم علیهِ مِن أجرٍ إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُربی»؛ یعنی من از شما هیچ پاداشی نمیخواهم مگر آنکه درباره خویشاوندانم مهر بورزید. در اینجا نیز منظور حضرت، محبت عالمانه است، نه صرفاً سلام و احترام ظاهری به اهلبیت. واژگانی که امیرالمؤمنین علی(ع) در این خطبه به کار میبرند، بسیار عمیق و دارای ظرایف معنایی هستند که سزاوار است درباره آنها اندیشیده شود.
وی در ادامه گفت: در بخش دیگری از سطور پایانی این خطبه آمده است: «وَ ما یَمنَعُ أحَدَکم أن یَستَقبِلَ أخاهُ بما یَخافُ مِن عَیبِه»؛ به این معنا که چیزی شما را از عیبجویی برادر دینیتان باز نمیدارد جز اینکه میترسید همان عیب را به رخ شما بکشند. این بخش، ناظر به یک مسئله اجتماعی مهم در جوامع امروز است، یعنی موضوع امر به معروف و نهی از منکر. درواقع حضرت میفرمایند: شما عیب دیگر برادر مؤمنتان را بیان نمیکنید چون بیم دارید خودتان نیز به همان عیب مبتلا باشید. وقتی فرد خودسازی و اصلاح را انجام نداده باشد، نمیتواند بهدرستی امر به معروف و نهی از منکر کند.
این پژوهشگر نهجالبلاغه در پایان خاطرنشان کرد: در ادامه خطبه آمده است: «قَد تَصافَیتُم عَلی رَفضِ الآجِلِ وَ حُبِّ العاجِلِ»؛ یعنی شما در بیاعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یکدل شدهاید. واژه «تصافیتم» از باب «تفاعل» به معنای دست به دست هم دادن و متحد شدن است. به این ترتیب، حضرت میفرمایند: شما در پسزدن آخرت و دوستداشتن دنیا با یکدیگر متحد شدهاید، در حالیکه این ویژگیها برای یک مؤمن بسیار خطرناک و مخرب است.
نظر شما