به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ کانون فرهنگی هنری الجواد علیه السلام مسجد سیدالشهداء کرمان به عنوان پایگاه اصلی ترویج کتاب و کتابخوانی و پرچمدار طرح «محله دانا با محوریت شنبههای با کتاب» که حلقههای کتابخوانی را برای ردههای سنی مختلف برگزار میکند؛ سیاستهای تشویقی و انگیزشی نیز برای ماندگاری طرح و حضور مستمر اعضاء دارد.
در همین راستا اردوی زیارتی و تفریحی درون استانی یکی از عوامل تشویقی است که ویژه حلقههای کتابخوانی مادران و مادربزرگها برگزار شد و خاطرهای بیادماندنی برای رکن اصلی خانوادهها رقم زد تا هر یک از آنان سفیر کتاب و کتابخوانی در میان اعضا خانواده باشد.

اردویی که مبدأ آن مسجد بود در اولین مقصد خود به روستای سرآسیاب ۶ وارد شد و پس از زیارت امامزاده سلطان سیداحمد، از نوادگان امام مجتبی علیه السلام؛ حجت الاسلام عباسی، امام جماعت ثابت و مستقر در روستا مطالبی در خصوص این امامزاده بیان کرد.
در ادامه اردوی زیارتی حلقههای کتابخوانی مادران و مادربزرگها، بازدید از مجموعه فرهنگی مذهبی فاطمیه چترود انجام شد؛ مکانی که پنج شهید گمنام را در دل خود جای داده و سالهاست مأمن دلهای عاشق و چشمهای اشکبار است. اما قصه یکی از این شهدا، رنگ دیگری دارد؛ روایتی که نه فقط یک خاطره، بلکه یک معجزه بود.

حجتالاسلام ربانی، مؤسس مجموعه، در جمع زائران مسجد سیدالشهداء کرمان، بار دیگر داستانی را بازگو کرد که پیشتر نیز نقل شده بود و یکبار دیگر دلها را به لرزه انداخت؛ ماجرا از این قرار بود:
مردم شهر ما آنقدر به این مکان عشق ورزیدند که خواستند نام شهرشان را با افتخار به "شهر فاطمیه چترود" تغییر بدهند؛ در دل این مجموعه، گنبدی بنا شد به نام حضرت زهرا (سلام الله علیها)، و پنج شهید گمنام در آن آرام گرفتند. اما یکی از این شهدا، غریبه نبود...
در مراسم تشییع، جمعیتی بالغ بر ۱۲ هزار نفر حضور داشتند. در میان مدیحهسرایی حاج رضا نبوی، جوانی از دل جمعیت برخاست و اصرار داشت صحبت کند؛ اطرافیان تلاش کردند او را بنشانند، اما او فقط یک جمله داشت: «اگه الان نگم، دیگه دیر میشه و ادامه داد: مدتی گرفتار بوده، به هر دری زده اما مشکلش حل نشده تا اینکه از تشییع شهدای گمنام در چترود خبردار میشود و تصمیم میگیرد در مراسم تشییع این پنج شهید شرکت کند و درد دلش را با آنان در میان بگذارد. زیر تابوت یکی از شهدا زمزمه کرد: «اگه حق هستید، نزد خدا واسطه شوید، مشکلم را حل کند.

بعد از مراسم به خانه میآید تا استراحت کند؛ بعد از ظهر بود که در عالم رؤیا یک جوان خوش قد و بالایی، آرام آرام به طرف او میآید و او را به اسم صدا میکند و میگوید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه؛ پاسخ داد:من همان شهیدم که امروز زیر تابوت من خیلی قسم دادی. به خوابت آمدم بهت بگم خدا خیلی ارحم الراحمین و کریم است؛ ناامید نباش، من و رفقام برات دعا کردیم. خدا مشکلت را حل کند.

خلاصه اینکه این جوان از شهید میپرسد آیا من هم میتوانم برای تو کاری کنم؟ که شهید درنگی میکند و میگوید: من در شهر شما غریبم. ۱۳ سال مادر پیر من در شهر اهواز چشم انتظار من است؛ آدرس خانه را میدهد به این جوان و میگوید من دانشجوی مفقود الاثر هادی راستی هستم.
جوان، نشانی که شهید داده بود را اعلام کرد؛ ولولهای در مجلس برپا شد. حاج رضا نبوی بلافاصله با مسئول بنیاد شهید اهواز تماس گرفت. دقایقی بعد، تماس برگشت و صدای گریه مسئول بنیاد شهید شنیده شد: آدرس درست بود. مادر پیرش در را باز کرد و گفت: از هادی من خبر آوردید؟
و اینگونه، یکی از شهیدان گمنام، دیگر گمنام نبود. هادی راستی، دانشجوی مفقودالاثر، پس از سالها غربت، به آغوش وطن بازگشت. اکنون در مجموعه فاطمیه چترود آرام گرفته است.

هادی راستی در شب ۲۵ شعبان مصادف با ۱۳ دی ماه سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در خانوادهای عاشق امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در شهرستان آبادان به دنیا آمد؛ این ارادت چنان بود که فرزند اول در شب نیمه شعبان به دنیا آمد و مهدی نام گرفت.
هادی در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه شیراز قبول شد امّا از آنجا که خود را موظف به حضور در جبهه و همکاری با سپاه میدانست، با هماهنگی تیپ زرهی ۷۲ محرم به دانشگاه علوم پزشکی اهواز منتقل شد تا بتواند در کنار ادامه تحصیل، حضور فعالتری نیز در تیپ زرهی داشته باشد. در تیرماه سال ۱۳۶۷، هادی بعد از شهادت یکی از دوستانش، فرماندهی گروهانی را به عهده میگیرد که عازم جزیره مجنون بود. وی به همراه گروهان عازم جزیره مجنون شد و گروهان بعد از ورود به جزیره مورد حمله نیروهای بعثی قرار میگیرد که این حمله دشمن منجر به مفقودالاثر شدن هادی شد.
قصه شهید راستی جانها را صفا داد و دلها را میهمان شهدا کرد و پس از آن، اردوی مسجدی ها با زیارت امامزاده ابراهیم(شاه چهل تن) خنامان، زیارت بی بی معصومه صغیره معروف به بیبی حیات خواهر امام رضا علیه السلام روستای زیارتی گردشگری بی بی حیات پایان یافت؛ اردویی که کانون فرهنگی هنری الجواد(علیه السلام) کتابخانه شهید حجت الاسلام یعقوبی و مسجدسیدالشهداء خیابان مدیریت در آن مشارکت داشتند.
نظر شما