حجتالاسلام دکتر «حامد قرائتی» استادیار گروه تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام در گفتوگو با خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان در تبیین تلاشها و مجاهدتهای امام حسن عسکری علیه السلام برای حفظ و حراست مکتب شیعه و علاوه بر آن حفاظت از دین اسلام در مقابل عقاید انحرافی و التقاطی با وجود محدودیتهای شدید و زندگی در محیط نظامی و مراقبت دائمی، اظهارداشت: در خصوص زندگی ائمه هدی علیهم السلام به ویژه پس از انقلاب کارهای ارزشمندی در حوزه پژوهشی انجام شده که این نعمت را مدیون فرصتی هستیم که انقلاب، امام راحل (ره) و شهدا در عرصه امام شناسی برای ما ایجاد کردند. در حوزههای مختلف معرفتی و شناختی نسبت اهل بیت علیهم السلام دو مکتب وجود دارد که یکی همان روش سنتی است که در حوزههای علمیه و در میان مردم رواج داشته و بیشتر متمرکز بر عزاداری و بیان فضائل و کرامات اهل بیت(ع) است. مکتب دوم که به ویژه پس از انقلاب و تاسیس مراکز پژوهشی و آموزشی در حوزه اهل بیت، شاهد آن هستیم یک نگاه فراتر و عمیقتر دارد و به سیره اهل بیت علیهمالسلام به عنوان «سبک زندگی» نگاه می کند و تلاش دارد نیازهای امروز در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی را با نگاه به اهل بیت پاسخ دهد.
وی با بیان این که در بررسی سیره امام حسن عسگری علیه السلام در مواجهه با معضلات فکری و سیاسی جامعه آن روز، نگاه ما محدود به جامعه شیعیان نیست، تصریح کرد: این بررسی تمام محدوده زیستی امام عسکری علیه السلام در سامراء را شامل می شود که یک شهر نظامی است و امام هم بیشتر به عنوان فردی که مدام تحت نظر است در این شهر زیست می کنند، اما با وجود این شرایط نسبت به محیط خود بی تفاوت نیستند.
گرایش های افراطی _ التقاطی حتی میان اصحاب امام و نخبگان
حجتالاسلام قرائتی خاطرنشان کرد: با توجه به شرایط ایجاد شده برای امام(ع)، طبیعتا حضرت توجه بیشتری نسبت به شیعیان داشتند اما در عین حال از قاطبه افراد جامعه هم غافل نبودند. آن حضرت هم به چالشهای عقیدتی و فکری که در جامعه وجود داشت آگاه و واقف بودند و هم برای آنها راهکارهایی داشتند. جالب است بدانید در این دوره نه فقط در شهرهایی که اقلیتهای مذهبی در آنها حضور دارند بلکه حتی در سامراء که یک شهر اسلامی محسوب می شد، شاهد گرایش های افراطی _ التقاطی میان مسلمانان هستیم. این گرایش های افراطی التقاطی تنها به جوانان و دگراندیشان و... هم اختصاص ندارد حتی برخی اصحاب ائمه(ع) نیز گرفتار این وضعیت بودند. به عنوان مثال دوستی در شهر دیگری داشتند و تحت تاثیر آن دوست، دچار برخی آسیب های فکری مانند «ثنویت» (دوخدایی) می شدند. یعنی خدای خوب و خدای شرّ داشتن در دنیا!
استادیار گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام با اشاره به اینکه این باور در دوران باستان هم پیروانی داشت، تصریح کرد: اعتقاد به «ثنویت» ممکن بود حتی در میان نخبگان نیز رسوخ کند و جامعه را به سوی یک تفکر باستانی و باطل سوق دهد. امام عسکری علیه السلام همین که میان اصحاب و مردم رگههایی از این تفکر را مشاهده می کنند، نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند و بی تفاوت نیستند. در روایات داریم که در آن عصر این تفکر انحرافی توسط برخی افراد قوت گرفته بود و به نوعی در اندیشههای آنها بروز و ظهور داشت.
وی معضل دیگر این دوره را «غلّو و افراط در باورها» برشمرد و گفت: از همان دوران اهل بیت علیهم السلام افرادی بودند که درباره اهل بیت افراط می کردند یعنی اهل بیت را از حدّ امامت بالاتر می بردند حالا یا اهل بیت را خدا معرفی می کردند یا صفات اختصاصی خدا را به اهل بیت نسبت می دادند، که هر دو در زمره غالیان به شمار می روند. در دوره امام عسکری علیه السلام با وجود اینکه حضرت در یک جامعه بسته، تحت فشار و پیگیری بودند اما به این موضوع توجه داشتند و هر زمان که احساس می کردند شخصی یا گروهی دچار این انحراف شده تلاش می کردند آن را به عنوان یک آسیب شناسایی کرده و راهکارهایی ارائه دهند.
بیگانگی جامعه از مفاهیم اصلی و بنیادین اسلامی
محقق تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام ادامه داد: مواردی هم پیش می آمد که (همچنان که امروز هم بسیار شاهد آن هستیم) یک موضوع کاملا تاریخی یا اعتقادی تبدیل به دستمایه بازی های سیاسی می شد یعنی هدف افرادی که آن را در جامعه مطرح می کردند طرح بحث علمی و تلاش برای حل آن مسئله نبود بلکه نگاه شان، نگاه ابزاری به مسئله بود و بیشتر به دنبال ایجاد موج و مناقشه در جامعه و موج سواری برآن چالش ها بودند. یکی از موضوعات این چنینی که در عصر امام عسکری علیه السلام و دو امام پیش از ایشان رخ داد موضوع «خلق قرآن» است. اینکه آیا قرآن هم مانند خدا ازلی و ابدی است؟ یا مخلوق است؟
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام در تبیین این مشکل گفت: این یک بحث کاملا علمی است که باید متکلمین به آن بپردازند اما در آن دوره به قدری در جامعه رواج پیدا کرده بود که افراد چه آنها که علمی داشتند و چه آنها که علمی نداشتند و چه حتی سیاستمداران، به آن می پرداختند و جامعه به دو دسته موافقان خلق قرآن و مخالفان آن تقسیم شده بود تا جایی که افراد بسیاری به همین دلیل زندانی شدند، بسیاری کشته شدند، مکاتب زیادی تعطیل شد و درگیری های فراوانی در جامعه ایجاد کرد. امام با این مسئله هم مواجه بودند و اتفاقا نسبت به آن بی توجه نماندند. یعنی فشارها و محدودیت های تبعید و... باعث نشد که از این نوع «نگاه های ابزاری به مباحث علمی» غافل شوند و در خصوص این مسایل هم توصیههایی به اصحاب و یاران و حتی به غیرشیعیان داشتند.
حضرت باز حواسشان به شاهراهها، اصول و مبانی بود و هراز چند گاهی در بیانات و سخنان خود و تبیین های شان آنها را برجسته می کردند که دست جامعه از مبانی اصلی اسلام کوتاه نشود که اگر کوتاه می شد «رخ دادن هراتفاقی در حوزه معارف» طبیعی می شداستادیار گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام با اشاره به نمونه های دیگری از چالشهای فکری دوره امام عسکری علیه السلام، تصریح کرد: بیگانگی جامعه از مفاهیم اصلی و بنیادین اسلامی از دیگر مشکلات اعتقادی است که در این دوران وجود داشت. مفاهیمی مانند توحید، معاد و ولایت مفاهیمی بودند که کمرنگ شدن آنها یا به حاشیه رفتن آنها، زمینه ساز انحرافات، انشعابات، تفرقه ها و پیدایش گروهها و مذاهب نوظهور دروغین می شد و حضرت باز حواسشان به شاهراهها، اصول و مبانی بود و هراز چند گاهی در بیانات و سخنان خود و تبیین های شان آنها را برجسته می کردند که دست جامعه از مبانی اصلی اسلام کوتاه نشود که اگر کوتاه می شد «رخ دادن هراتفاقی در حوزه معارف» طبیعی می شد.
«واقفیّه» یکی از گروههای انحرافی جدّی در میان شیعیان
وی خاطرنشان کرد: علاوه بر این ظهور جریانهای منحرف داخلی که هم در میان شیعیان رخ می داد و هم در میان اهل سنت از دیگر معضلات این عصر بود. به عنوان مثال گروه هایی مانند «واقفیه» که پس از شهادت امام کاظم علیه السلام امام رضاعلیه السلام را قبول نکردند و گفتند «امام کاظم مهدی موعود است و بعد از ایشان امامی نیست» یکی از گروههای انحرافی جدّی در میان شیعیان بود. آن حضرت به این جریانهای انحرافی هم توجه داشتند و هم در مقام احتجاج و مناظره و گفتگو با سران این گروهها و هم در راستای بیمه کردن جامعه، تدابیری اتخاذ می کردند که جامعه در آینده مجددا در دام این گروه های انحرافی گرفتار نشود.
حجت الاسلام قرائتی خاطرنشان کرد: از دیگر معضلات و مشکلات سامرا این بود که پیروان سایر ادیان هم در سامرا فعالیتهای تبلیغی خاصی برپایه امور خارق العاده انجام می دادند به عنوان مثال یک مسلمان حاجتی داشت و یک فرد مسیحی آن را برآورده میکرد و آن مسلمان به آیین مسیحی روی می آورد. این اتفاق گاهی به شکل فردی بود گاهی فراتر از آن. به عنوان شاهد مثال در بحث نزول باران در سامرا گاهی قدّیسان مسیحی در سامراء برنامههایی اجرا می کردند و باران هم می بارید و این اتفاق، اعتقادات مسلمانان را بسیار سست می کرد به ویژه کسانی که اعتقادات آنها استدلالی نبود و بر پایه مشهودات بود در این بحران ها ممکن بود از اسلام برگردند و تغییرمذهب دهند. امام نسبت به این موضوعات هم توجه داشتند و به صورت جدی وارد میدان می شدند و مبانی اعتقاد را نه رفتارهای خارق العاده بلکه استدلال و برهان معرفی می کردند و ترفندی را هم که توسط افراد غیرمسلمان بکارگرفته می شد تا کارآنها خارقالعاده جلوه کند حضرت برملاء می کردند تا مردم متوجه ناروا بودن این باورها بشوند.
نظر شما