مرثیه‌ای برای خورشید؛ روایت یک هیئت کودکانه در مسجد

هیئت کودک و نوجوان مسجد امام حسن(ع)، روایت تازه‌ای از عزاداری است؛ محفلی که اشک و خنده، قصه و بازی، و ایمان و اخلاق در هم می‌آمیزند تا نسلی آگاه و پرشور پرورش یابد.

خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| صدای خنده‌ی بچه‌ها در حیاط مسجد می‌پیچد. توپ پلاستیکی گوشه‌ای افتاده و چند پسربچه با لباس‌های مشکی، قبل از شروع مراسم همچنان مشغول بازی هستند. دختربچه‌ها هم با شال‌های رنگی و مشکی کنار مادرانشان نشسته‌اند و چشم‌به‌راه آغاز هیئت.

می‌گویند مسجدی که در آن صدای کودکی نپیچد، جان ندارد.  این روزها مسجد امام حسن مجتبی(ع) شهرستان خرمبید اما پر است از صداهایی زلال؛ بازی‌های کودکانه‌ای که با زمزمه‌های عاشورایی گره خورده و فضای مسجد را به آسمانی‌ترین مدرسه دنیا بدل کرده است.

کودکانی که کربلا را می‌شناسند

در این مسجد، هیئت کودک و نوجوان برپا شده؛ محفلی که علاوه بر اینکه یاد کربلا را زنده نگه می‌دارد، برای تربیت نسل فردا برنامه‌ریزی شده است. همه چیز با نظم، دقت و عشق پیش می‌رود. خانم دهقانی مدیریت این هیئت را برعهده دارد و با همراهی بانوان فرهنگی، هر لحظه را به فرصتی برای یادگیری و تجربه‌ای شیرین برای بچه‌ها تبدیل کرده است.

او وقتی وارد شبستان می‌شود لبخندی آرام روی لب دارد. نگاهش مدام بچه‌ها را دنبال می‌کند تا همه‌چیز منظم پیش برود.

مرثیه‌ای برای خورشید؛ روایت یک هیئت کودکانه در مسجد

قصه‌های کربلا اینجا با زبان کودکانه روایت می‌شود. خانم نورالدینی،  مربی قصه‌گو بچه‌ها را دور خود جمع می‌کند با صدایی آرام و پر از احساس، حوادث عاشورا را بازگو می‌کند.   قصه را از طفل شش‌ماهه‌ی امام حسین(ع) شروع می‌کند.  بچه‌ها بی‌حرکت نگاهش می‌کنند؛ بعضی‌ها ناخودآگاه لب‌هایشان را گاز می‌گیرند گاه بغض می‌کنند، گاه اشک می‌ریزند و در همان دل‌های کوچک، بزرگی ایمان جوانه می‌زند.

وقتی داستان به لحظه تیر خوردن می‌رسد، یکی از دخترها آرام سرش را روی شانه مادر می‌گذارد و اشکش سرازیر می‌شود.

بازی‌هایی که اخلاق می‌سازند

در کنار مداحی و همخوانی‌های کودکانه، بازی‌های خلاقانه و تربیتی نیز طراحی شده است؛ بازی‌هایی که به بچه‌ها می‌آموزد دینداری ریشه‌ای استوار برای زندگی فردا است. اینجا هر بازی، درسی است برای زندگی جمعی، اخلاق نیکو و مسئولیت‌پذیری.

در گوشه‌ای از حیاط، گروهی از بچه‌ها مشغول یک بازی ساده‌اند؛ روی کاغذ نوشته شده "راستگویی"، "کمک به دوست"، "احترام به پدر و مادر". هر کس برگه را برمی‌دارد باید یک مثال بگوید. پسری ده ساله می‌گوید:
– «دیروز به دوستم مدادم را دادم چون مداد نداشت.»
بقیه برایش دست می‌زنند.
خانم دهقانی لبخند می‌زند و می‌گوید: «این‌ها همان درسی است که می‌خواهیم بچه‌ها از هیئت بگیرند. دینداری فقط گریه نیست؛ اخلاق هم هست.»

سرود «ایران بخوان»

اما اوج برنامه، اجرای سرود نوجوانان است. وقتی میکروفن دستشان می‌افتد و صدای همخوانی سرود «ایران» در فضای مسجد طنین می‌اندازد، همه ایستاده‌اند. مادران اشک می‌ریزند، پدرها سر تکان می‌دهند و انگار همه باور دارند این صداها آینده‌ای روشن را نوید می‌دهند.

مرثیه‌ای برای خورشید؛ روایت یک هیئت کودکانه در مسجد

سنگری برای ساختن نسل مؤمن

دیوارهای مسجد پر از نقاشی‌های کودکان است؛ خورشیدها، پرچم‌های یا حسین(ع)، و دستانی که به دعا بلند شده. وقتی به این نقاشی‌ها نگاه می‌کنی، انگار مسجد نفس می‌کشد.

مراسم تمام می‌شود. بچه‌ها دوباره در حیاط مسجد بازی می‌کنند. صدای توپ، خنده‌ها، و حتی گریه‌ی کودکان، همه با هم ترکیب می‌شوند و مسجد را زنده نگه می‌دارند. مسجدی که شاید از بیرون مثل همه‌ی مسجدهای دیگر باشد، اما در دل خود نسلی را می‌پروراند که فردا بار ایمان و آینده‌ی این سرزمین را به دوش خواهند کشید.

این مسجد سنگری است برای پرورش نسل آگاه، پرشور و مؤمن. نسلی که از همین روزها، از همین مسجد و همین خنده‌ها، راهی فردایی روشن می‌شود.

کد خبر 1834727

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha