‌بی‌توجه به تنوع فرهنگی کودکان در آموزش زبان فارسی/قصه و بازی را از زبان‌آموزی حذف کرده‌ایم

معظمی گودرزی با بیان اینکه در آموزش به تنوع فرهنگی و زبانی کودکان توجهی نمی‌شود، گفت: محتوای کتاب‌های زبان فارسی غالباً یکدست، مرکزگرا و فاقد نشانه‌هایی از تنوع قومی، لهجه‌ای و فرهنگی ایران است. این موضوع موجب احساس حذف یا بیگانگی کودکانی می‌شود که خود یا خانواده‌شان از اقوام مختلف‌اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و اجتماع خبرگزاری شبستان، زبان فارسی به عنوان یکی از زبان های کهن و غنی از نظر گستره واژگانی در زمره زبان های مهم دنیا قرار دارد و نقش مهمی درانتقال مفاهیم و معانی، ایجاد پیوند دوستی بین ملتهای همجوار و گفتگوی تمدن ها ایفا می کند. به عقیده بسیاری از کارشناسان، آموزش زبان فارسی در بین دانش آموزان با اشکالاتی همراه است و این امر سبب شده که اغلب دانش آموزان پس از فارغ التحصیلی تمام مهارت‌های زبانی آشنا نباشند. لذا در این خصوص خبرنگار خبرگزاری شبستان با «اسدالله معظمی گودرزی» ادیب، زبان‌شناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی گفتگویی انجام داده است که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:

معظمی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه کاستی ها و اشکلات موجود که در آموزش زبان فارسی به کودکان در ایران وجود دارد چیست؟ اظهار کرد: پرسش شما ناظر به یکی از مهم‌ترین و بحرانی‌ترین سطوح آموزش زبان در ایران است. آموزش زبان فارسی به کودکان، به‌ویژه در سنین پیش‌دبستانی و دبستان. این آموزش اگر نادرست، ناقص یا ناسازگار با نیازهای رشدی و زبانی کودک باشد، نه‌تنها موجب ضعف در زبان‌آموزی می‌شود، بلکه بر سایر حوزه‌های شناختی، عاطفی، هویتی و تحصیلی کودک نیز تأثیر منفی می‌گذارد.

آغاز آموزش رسمی زبان فارسی بدون آمادگی زبانی اولیه

وی تصریح کرد: در ادامه، کاستی‌ها و اشکالات آموزش زبان فارسی به کودکان ایرانی را به‌صورت طبقه‌بندی‌شده و دقیق ارائه می‌کنم؛ بسیاری از کودکان در ایران، زبان مادری‌شان فارسی نیست (مثل ترکی، کردی، عربی، لری، بلوچی، ترکمنی و...). این کودکان بدون گذر از یک مرحله‌ی واسطه‌ای برای آشنایی با زبان فارسی معیار، مستقیماً وارد مدرسه می‌شوند. در نتیجه با فارسی معیار بیگانه‌اند و دچار اضطراب زبانی می‌شوند. اعتماد به نفس‌شان آسیب می‌بیند، روند زبان‌آموزی‌شان کند یا پرخطا می‌شود.

تدریس خشک، فاقد بازی‌محوری و تجربه‌محوری

معظمی، تدریس خشک، فاقد بازی‌محوری و تجربه‌محوری را از کاستی های آموزش زبان فارسی به کودکان عنوان کرد و گفت: آموزش زبان در دوره‌ی کودکی باید بازی‌محور، حسی-حرکتی و تجربه‌محور باشد، اما در ایران اغلب بر اساس کتاب، نشستن سر کلاس، تکرار و حفظ واژه‌ها صورت می‌گیرد. این رویکرد برخلاف نیازهای رشدی کودک است و زبان را به امری خسته‌کننده بدل می‌کند.

فقدان داستان‌محوری در آموزش زبان

این استاد دانشگاه افزود: یکی از طبیعی‌ترین راه‌های آموزش زبان به کودک، داستان‌گویی، قصه‌خوانی، و تئاتر کودک است. اما در آموزش رسمی و حتی پیش‌دبستانی، استفاده از داستان‌ها بسیار محدود، گزینشی و غالباً غیرجذاب و بی‌ربط به دنیای کودک است. این ضعف، دامنه‌ی واژگانی، قدرت تصویرسازی، و حس ارتباط کودک با زبان را کاهش می‌دهد.

آموزش صرفی-نحوی به‌جای آموزش ارتباطی

این زبان شناس بر لزوم آموزش صرفی-نحوی به‌جای آموزش ارتباطی تاکید کرد و افزود: به کودکان دبستانی واژه‌هایی مانند «فعل»، «نهاد»، «مفعول»، «قید»، و... آموزش داده می‌شود، بدون اینکه بتوانند معنای آن‌ها را در گفتار واقعی درک یا استفاده کنند. این آموزش بیش از حد تحلیلی و فرمالیستی است و با سطح شناختی کودک تناسب ندارد.

پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی با اشاره به  تسلط ارزیابی‌های کتبی و نوشتاری بر آموزش زبان اظهار کرد: مهارت‌های گفتاری، شنیداری و تعامل زبانی در آموزش زبان به کودکان در ایران مورد توجه قرار نمی‌گیرند؛ بلکه تمرکز بر نوشتن دیکته، خواندن بلند، و انشای رسمی است. این مسئله باعث می‌شود؛ زبان کودک شکل یک‌جانبه پیدا کند، مهارت‌های ارتباطی‌اش رشد نیابد و اضطراب زبان‌آموزی در او افزایش یابد.

وی تصریح کرد: زبان‌آموزی مؤثر به کودک نیازمند محتوای چندرسانه‌ای (انیمیشن، شعر تصویری، پادکست کودکانه، اپلیکیشن تعاملی و...) است. با این حال، تولیدات فارسی‌زبان در این زمینه بسیار اندک یا فاقد استانداردهای روان‌شناختی و زبانی کودک‌محورند.

 عدم توجه به تنوع فرهنگی و زبانی کودکان

وی با بیان اینکه در آموزش به تنوع فرهنگی و زبانی کودکان توجهی نمی شود بیان کرد: محتوای کتاب‌های زبان فارسی غالباً یکدست، مرکزگرا، و فاقد نشانه‌هایی از تنوع قومی، لهجه‌ای، و فرهنگی ایران است. این موضوع موجب احساس حذف یا بیگانگی کودکانی می‌شود که خود یا خانواده‌شان از اقوام مختلف‌اند. کودک، خود را در زبان فارسی رسمی بازنمی‌شناسد.

معظمی با ابراز تاسف فقدان تربیت معلم ویژه زبان فارسی کودک خاطرنشان کرد: آموزش زبان به کودک نیازمند معلمی است که نه‌فقط زبان فارسی، بلکه روان‌شناسی رشد، زبان‌شناسی کودک، و شیوه‌های خلاقانه آموزش زبان را بداند. در ایران، اغلب معلمان زبان در دبستان آموزش کافی در این حوزه‌ها ندیده‌اند. نتیجه‌اش آموزش خشک و قالبی است.

ضعف پیوند آموزش زبان با عاطفه، تخیل و هنر

پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی گفت: کودک از طریق احساس، تخیل، موسیقی، نقاشی و شعر با زبان پیوند عاطفی برقرار می‌کند. اگر این عناصر از آموزش زبان حذف شوند، کودک نسبت به زبان احساس بیگانگی یا بی‌تفاوتی پیدا می‌کند. در ایران، آموزش زبان از این پیوندها گسسته است.

نگاه ابزاری به زبان، نه نگاه هویتی

این استاد دانشگاه اظهار کرد: زبان در آموزش ابتدایی اغلب به‌عنوان ابزاری برای انتقال مفاهیم اخلاقی، دینی یا انضباطی تلقی می‌شود. در نتیجه زبان برای کودک نه یک جهان خلاق، که یک ابزار انضباطی و نمره‌محور می‌شود. این نگاه باعث فروکاستن جایگاه زبان به «وظیفه» می‌شود، نه «هویت».

کد خبر 1832682

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha