خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی
"عاقبت یک روز مغرب، محو مشرق میشود
عاقبت غربیترین دل نیز عاشق میشود...
...ﺻﺒﺢ ﻓﺮﺩﺍ، ﻣﻮﺳﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺁﯾﻨﻪﻫﺎﺳﺖ
ﻓﺼﻞ ﻓﺮﺩﺍ، ﻧﻮﺑﺖ ﮐﺸﻒ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ...
...میﺮﺳﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺷﺮﻁ ﻋﺎﺷﻘﯽ، ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ ﺍﺳﺖ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻫﺮ ﺩﻝ ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻋﺎﺷﻖ میشود"

از سالهای دور تا همین حالا، همین جمعه، خیلی وقتها در خلوت خودم این ابیات مرحوم قیصر امینپور را زمزمه کردم؛ شعر پر معنایی سروده است؛ از آن دست اشعار دوستداشتنیِ امام زمانی.
"صبح فردا، موسم بیداری آینهها است..." آینه، همواره نمادی از کشف حقیقت و مواجهه بیپرده با واقعیتها است؛ واقعیاتی که کتمان آن با آشکار شدن حقیقت امکانپذیر نیست.
در برهه پر فتنهای که تشنگان حقیقت مسیرهای مختلفی را دنبال میکنند؛ گاهی یک نگاه ساده در آینه دریچهای رو به حقیقت میشود تا انسان با تمام کاستیها و امیدهایش با خودِ خود واقعی خویش روبهرو شود و باز هم به قول مرحوم قیصر امینپور "خوشا رفتن از خویش و رسیدن به خود، سفر در خیابانی از آینه..."
آینهشان را در برنامههای مختلف دیده بودم؛ طراحی جالبی که بکار بستند و افراد را به قول خودشان به چالش آینه دعوت میکنند.
بنر سبز رنگی را چاپ کردهاند که بر روی آن عدد ۳۱۲؛ علامت به اضافه و جمله "شاید آن یک نفر تو باشی" نوشته شده و یک آینه نیز بعد از علامت به اضافه قرار دادند و این بنر را بر تخته شاسی روی پایه استند قرار دادهاند.
این چالش را کانون فرهنگی تبلیغی سهشنبههای مهدوی راه انداختند اما اجرای آن را محدود به این روز نکردند که در برنامههای مختلف اجرا میکنند.

افرادی که به این چالش دعوت میشوند، واکنشهای جالب و متفاوتی دارند.
مسئول اجرای این چالش یکی از بانوان جوانی است که با رویی گشاده و کلامی نافذ و اثربخش در کنار فردی قرار میگیرد که خود را در مقابل آینه قرار داده و از احساس خود در این خصوص که ممکن است او سیصد و سیزدهمین یار امام مهربانیها باشد، سخن میگوید.

خیلیها در این چالش منقلب میشوند، اشک میریزند، عهد میبندند... این انقلاب روحی تا جایی است که یکبار مردی که با این چالش مواجه شده بود، از شدت محبتی که از امام عصر عجلالله تعالی فرجه بر دل او افتاده بود، فوری سراغ ماشینش رفت و دستمالی را آورد و گفت: اجازه بدهید غبار از آینهای برگیرم که یاران امام زمان خود را در آن مینگرند! واکنشی جالب و معنادار بود!

برخی هم مات و مبهوت، انگار که اصلاً انتظارش را نداشته باشند، همینطور میخکوب مقابل آینه میایستند و میپرسند: من؟ مگر میشود؟ مثل آن پسر جوانی که دستهایش پر از خالکوبی بود... او آن روز با همه واقعیت خود در مقابل آینه ایستاد اما وقتی در هیبت ۳۱۳ ظاهر شده بود، احساس شرمندگی میکرد، کاش مسیرم را بهتر طی کرده بودم... اما هنوز فرصت هست، میشود کاری کرد کارستان... به قول آقای قرائتی هیچوقت دیر نیست.

یک روز هم مرد متمولی آمد که وقتی خود را در آینه دید، تصمیم گرفت در پویش "یک درصد طلایی" شرکت کند و سهمی از درآمد خود را برای امام زمان عجلالله تعالی فرجه هزینه کند.
چالش آینه در میان دختران و بانوان هم واکنشهای جالبی در پی دارد؛ از دخترانی که بدون شال و روسری میآیند و وقتی خود را سیصد و سیزدهمین یار تصور میکنند، حس تشخص پیدا کرده و تصمیم میگیرند ظاهر خود را اصلاح کنند.

اما هدیه دادن شال و روسری به افرادی که حجاب از سر برداشتند حکایت دیگری دارد؛ قصه از آنجا شروع شد که وقتی چالش آینه در روز دختر اجرا شد، یکی از همین افراد بیروسری اصرار کرد تا به او روسری بدهند؛ از آن روز بود که بر و بچههای فعال مهدوی تصمیم گرفتند تعدادی شال و روسری هم تهیه کنند.
آنها به هیچوجه اجبار نمیکنند فرد روسری سر کند بلکه صرفاً پیشنهاد میدهند و جالب اینکه عموماً هم افراد از این پیشنهاد استقبال و حجاب سر میکنند.

یکی از ماجراهای شیرین، مربوط به خواهران دوقلویی است که به شدت شُل حجاب بودند و با موهای افشان و لباس آستینکوتاه مقابل آینه قرار گرفتند.
در این مواجهه چه شد و چه هدایت باطنی به برکت حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه اتفاق افتاد کسی نمیداند، اما بعد از چالش آینه در کنار میز "عهد با امام" و "دلنوشته" که قرار گرفتند، دیگر حجاب سر کردند و از آن روز چادری شدند و حالا خادم موکب سهشنبههای مهدوی هستند!

قصه افرادی که در چالش آینه شرکت میکنند به همین جا ختم نمیشود؛ فراتر از این، زنی که مشغول سگگردانی در خیابان بود، وقتی به چالش آینه دعوت شد و بچهها به او گفتند دوست داری با امام علیهالسلام عهد ببندی؟ پرسید: من!؟ مگر میشود؟ و وقتی پاسخ شنید چرا که نه؛ یکباره دلش هُری ریخت، پاهایش سست شد، شاید آن لحظه دلش ابری و چشمش بارانی شد که شال بر سر گذاشت و حجاب را پذیرفت و چه تناسبی دارد شعر علیرضا قزوه که:
"به پاس یک دل ابری دو چشم بارانی
پر است خلوتم از یک حضور نورانی
کسی که وسعت او در جهان نمیگنجد
به خانه دل من امده است مهمانی! "
عدد ۳۱۲ + آینه = کشف معنای حضور
در چالش آینه وقتی کنار عدد ۳۱۲ علامت '+' گذاشته میشود و یک آینه در ادامه قرار میگیرد، در واقع یک معادله مفهومی خلق میشود؛ حقیقتی که شاید سالها از ما پنهان بوده و به آن توجه نکردیم؛ اینکه خود ما توان و ظرفیت حضور در جمع یاران امام را داریم.
چالش آینه، افراد را دعوت به بیداری، خودشناسی و حرکت به سمت حقیقت و مسئولیت میکند؛ اینکه در انتظار ظهور نباید فقط نظارهگر بود که باید خود را برای نقشآفرینی آماده دید.چالش آینه، نه صرفاً یک فعالیت فرهنگی بلکه تلنگری است روحنواز، دعوتی صمیمی به بیداری، عهد، بازنگری در مسیر و فرصتی برای گفتوگوی دل با امام منتظر؛ این چالش، با طراحی هنرمندانه و مفهومی عدد ۳۱۲ + آینه، انسان را مخاطب قرار میدهد تا لحظهای تأمل کند: آیا من میتوانم یار سیصد و سیزدهم باشم؟ چه باشکوه خواهد بود اگر باشم و باشیم...

این روایت در واقع قصهای از دلدادگیِ پنهانِ دلها به حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه است؛ قصه آینهای که حقیقت را بیپرده نمایان میکند و جرقهای از محبت و مسئولیت را گاهی با اشک، گاه با عهد، و زمانی هم با روسری و یا حتی با سکوتی پر معنا روشن میکند.
نظر شما