روایت زندگی برای آرمان؛ اسماعیل هنیه، مردی در قامت مقاومت

اسماعیل هنیه، نامی که سال‌ها در عرصه مقاومت فلسطین طنین‌انداز بود، در سالروز شهادتش نه‌فقط به‌عنوان یک سیاستمدار یا رهبر، بلکه به‌عنوان نمادی از پایداری، وفاداری و درد مشترک مردم آواره، بار دیگر در حافظه جهان طنین می‌افکند.

خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: در اردوگاه آوارگان الشاطی، جایی که خاطره‌ی خانه‌های ویران و زخم‌های نسل‌کُشی، همچون نفس در کوچه‌ها جاری‌ست، کودکی به دنیا آمد که بعدها یکی از ستون‌های مقاومت فلسطین شد. «اسماعیل عبدالسلام احمد هنیه» در سال ۱۹۶۲، از پدر و مادری آواره در عسقلان، چشم به جهانی گشود که جز رنج و تبعید چیزی برای عرضه نداشت. اما آن کودک با تکیه بر ایمان، دانش و اراده‌ای آهنین، به یکی از چهره‌های ماندگار تاریخ معاصر فلسطین بدل شد.

او که در مدارس تحت اداره سازمان ملل درس خواند و بعدها در رشته ادبیات عرب از دانشگاه اسلامی غزه فارغ‌التحصیل شد، هم‌زمان با جوانی‌اش با حماس آشنا شد. رئیس شورای دانشجویی، بازیکن فوتبال، و در نهایت زندانی مقاومت؛ این مراحل زندگی هنیه، تصویری روشن از مردی بود که سیاست را نه برای قدرت، که برای آزادی فلسطین معنا کرد.

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، بارها طعم زندان‌های صهیونیستی را چشید. در سال ۱۹۹۲، به همراه جمعی از رهبران حماس، به لبنان تبعید شد؛ تبعیدی که صدای مقاومت را به گوش جهان رساند. پس از بازگشت به غزه، ریاست دانشگاه اسلامی را برعهده گرفت، اما روح ناآرام او در میدان سیاست آرام نمی‌گرفت.

پس از آزادی شیخ احمد یاسین، بنیان‌گذار حماس، هنیه به ریاست دفتر او منصوب شد؛ رابطه‌ای که بیش از هر چیز، نام او را در درون ساختار حماس تثبیت کرد. با ترور بسیاری از رهبران مقاومت، هنیه بیش از پیش در صف اول رهبری قرار گرفت.

او نخست‌وزیر فلسطین شد، نه از دل یک معامله، بلکه از دل رأی مردم. وقتی غرب، به ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا، تصمیم گرفتند مردم فلسطین را به‌خاطر انتخاب دموکراتیک‌شان تنبیه کنند، هنیه در برابر تمام فشارها ایستاد و گفت:«ما نه خلع سلاح می‌شویم و نه رژیمی را که ما را آواره کرده به رسمیت می‌شناسیم.»

دولت وحدت ملی با فتح، تحریم‌های ظالمانه، محاصره‌ی بی‌پایان غزه و جنگ‌های خونین، هیچ‌کدام نتوانستند صدای او را خاموش کنند. حتی در تبعید و دوری، چه در قطر و چه در ترکیه، هنیه صدای رنج مردمش بود؛ صدایی که با طنین حق، در رسانه‌ها، مجامع بین‌المللی و دل‌های آزادگان جهان می‌پیچید.

اسماعیل هنیه تنها یک سیاستمدار نبود. او پدری بود که داغ ۳ پسر و چند نوه‌اش را در یک روز تاب آورد؛ مردی که ۱۴ تن از اعضای خانواده‌اش، از جمله خواهر سالخورده‌اش، در حملات اسرائیل به شهادت رسیدند، اما با قامتی استوار گفت: «آرمان ما، از خون ما بزرگ‌تر است.»

در آخرین ماه‌های زندگی‌اش، میانجی گفت‌وگو با اسرائیل بود، اما نه از موضع ضعف، بلکه برای پایان رنج ملتی مظلوم. تا لحظه شهادتش، در کنار مردمش ایستاد، از قطر و ترکیه سیاست مقاومت را هدایت کرد، و سرانجام در ۹ مرداد ۱۴۰۳ مطابق با ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴ در تهران و پس از شرکت در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور ایران به دست عوامل صهیونیستی ترور شد و به قافله شهیدان پیوست.

شهادت، برای هنیه پایان نبود، نقطه پررنگی بود در انتهای کتابی پُر از فریاد، مبارزه و باور. او شهید شد، اما نامش تا همیشه بر تارک تاریخ فلسطین خواهد درخشید.

کد خبر 1830735

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha