به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: مسئولیت در زندگی انسان اساس و پایه هر رویکردی را شکل میدهد چراکه حرکت در هر مسیری متاثر از مسئولیتی است که انسان به دوش میکشد و در نتیجه طبیعی است که هر رخداد و آیندهای از این مسئولیت تاثیر پذیرد.
آیتالله «احمد مبلغی»، عضو مجلس خبرگان رهبری در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داده از نگاهی متفاوت به موضوع مسئولیت در کالبد جامعه انسانی پرداخته است.
در ادامه متن کامل این یادداشت را میخوانید:
سه چشمه در جان انسان و در کالبد جامعهی انسانی میجوشد که هر سه در منظومهی «مسئولیت» جای میگیرند:
١. مسئولیت اخلاقی: چشمهایست که از وجدان میجوشد و در اقلیم اخلاق روان میگردد.
٢. مسئولیت قانونی: رودیست که در بستر قانون جریان دارد و به دو شاخهی مدنی و کیفری تقسیم میشود.
٣. مسئولیت اجتماعی: گوهر میانهنشینی است که میان آن دو جهان اخلاقی و قانونی، پلی استوار میزند: نهچنان درونگرای خلوتگزیده که در ساحت اخلاق مأوا گزیند، و نهچنان خشکرو و قاعدهاندیش که در حصار قانون جا خوش کند. این گوهرِ زنده و سیال، همان مسئولیت اجتماعی است که اگر طلوع کند، خورشیدی میشود بر قامت جامعه.
این میانهنشینِ کارآمد، آمده است تا اخلاق را از گوشههای تاریک دل و سجادههای شبانه بیرون کِشد، بر شانههای جامعه بنشاند و در کوچههای شلوغ زندگی به راه اندازد. اخلاق اگر در سکوت تنها بماند، شرمگین میپژمرد؛ و مسئولیت اجتماعی آمده است تا آن را به آواز درآورد. در اسلام، مکمل این اخلاق دروننشین، تقواست؛ همان نیروی خاموش اما بالنده، که چون آتشی در زیر خاکستر، منتظر دمیدن است. مسئولیت اجتماعی، دمیست که آن آتش را شعلهور میکند و آن نور را از درون به برون میکِشد، از جان به جهان، از ذکر به زیست.
جامعه، اگر به مسئولیت اجتماعی خو کند، به نقطهای میرسد که خود را میسازد
آیا قانون با همه سختیاش چنین قدرتی دارد؟ نه، او آمده است تا دیوارها را بلندتر کند و پنجرهها را ایمنتر، اما نمیتواند پنجرهای به سوی معنا بگشاید. آنکه معنا میپراکند، آنکه انسان را از درون به جمع میدوزد، آنکه وجدان را به وجدان میپیوندد، مسئولیت اجتماعی است.
از این رو، در میان این سه، گرانبارترین و گوهرینترینشان، همین است؛ هرچند غریبترینشان نیز همین. کمتر دیده شده، کمتر زیسته شده و کمتر فهمیده شده اما اگر دریچهای بگشاییم، ایدهای هست که میگوید: جامعه، اگر به مسئولیت اجتماعی خو کند، به نقطهای میرسد که خود را میسازد، خود را نگاه میدارد، خود را میپاید. فرهنگ را نه چون سنگی بیجان، بلکه چون ابزاری پویا به کار میگیرد. در چنین جامعهای، هیچ ذهنی دیگر نمیتواند بیمسئولیت بیندیشد، چون دیگر اندیشه، تنها متعلق به فرد نیست، بلکه سهمی از حیات جمعی است.
در این اقلیم، آدمی اگر لحظهای چشم برهم گذارد، غفلتش در تار و پود زندگیاش رخنه میکند و آنگاه روشن میشود که تقوا که از طایفهی اخلاق است تنها در شبهای عبادت نمیبالد، بلکه در روزهای مسئولیت میدرخشد.
مسئولیت اجتماعی، صورت اجتماعییافتهی اخلاق و تقوا است
مسئولیت اجتماعی، صورت اجتماعییافتهی اخلاق و تقوا است. ظرفی است برای آن دو گوهر. و آنچه آن را سازمانپذیر و فرمپذیر میسازد، همان اخلاق است، همان تقواست، که حالا دیگر نهفقط فضیلتی فردی، که سازهای جمعی شده است.
نظر شما