به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری شبستان، امروز دیگر مرز روشنی میان رسانه رسمی و غیررسمی وجود ندارد. هر کاربر گوشی هوشمند، یک رسانه بالقوه است؛ رسانهای که میتواند در چند ثانیه، تصویری را از نقطهای گمنام به قلب منازعات سیاسی جهان پرتاب کند. حال، اگر صاحب این رسانه فردی باشد که بهنوعی در ساختارهای رسمی حکومت تعریف میشود، مسئولیتپذیریاش نهتنها امری اخلاقی، بلکه ضرورتی امنیتیست.
جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان کشوری که طی چهار دهه اخیر، همواره در کانون توجهات و تنشهای بینالمللی قرار داشته، بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام در پیامرسانی و هویت رسانهای خود است. در این میان، انتشار یک تصویر یا اظهارنظر هیجانی، هرچند در بسترهای شخصی یا شبکههای اجتماعی، میتواند به بازیای بزرگتر در میدان جنگ روانی بدل شود؛ جنگی که سلاح آن نه موشک، که تصویر و برداشت عمومیست.
فضای مجازی امروز، در کنار همه ظرفیتهای ارزشمند خود، به بستر بحرانسازی بدل شده است. آنچه روزی در قالب ارتباطات محدود رخ میداد، اکنون با یک استوری یا پست ساده، میتواند موجی جهانی از واکنشها، سوءتفاهمها و حتی تهدیدهای واقعی ایجاد کند. از اینرو، مسئولیتپذیری کاربران، بهویژه آنان که وابسته یا منصوب به نهادهای حاکمیتی هستند، دیگر فقط «توصیهای حرفهای» نیست؛ اینجا پای منافع ملی در میان است.
برهم خوردن توازن میان گفتار رسمی و رفتار رسانهای
یکی از چالشهای جدی در حکمرانی امروز، همراستاسازی گفتار رسمی با روایتهای عمومی است. در شرایطی که دیپلماسی رسمی کشور، اغلب با در نظر گرفتن ظرافتهای حقوق بینالملل و اقتضائات امنیتی، تلاش دارد پیام عقلانیت، بازدارندگی و استقلال را منتقل کند، گاه برخی چهرههای نزدیک به ساختار حاکمیتی با پستها، توییتها یا استوریهایی فاقد تدبیر رسانهای، تصویری متناقض ارائه میکنند.

مقدمه آنچه این روزها در فضای رسانهای ایران رخ داده، همینجاست: درحالیکه دستگاه دیپلماسی رسمی کشور تلاش دارد با زبان عقلانیت و بازدارندگی، پیام صلح از موضع قدرت را به گوش جهانیان برساند، تصویر یک قارچ اتمی منتشرشده از سوی یکی از مشاوران عالیرتبه مجلس، فضای رسانهای بینالمللی را ملتهب میکند.
![]()
غفلت رسانهای در لایههای رسمی
این ماجرا، نشانهایست از چالش بزرگتری بهنام «ولنگاری رسانهای در لایههای رسمی». چالشی که ریشه در نبود راهبردهای دقیق، فقدان پیوستهای رسانهای برای چهرههای حاکمیتی و نبود آموزش کافی در مواجهه با ابزارهای نوین ارتباطی دارد.
او در صفحه شخصی خود تصویری را منتشر کرده که دو قارچ اتمی بر فراز اسرائیل و امواج پرتوهای ناشی از انفجار هستهای را نشان میدهد. تصویر، یادآور پیامهای تسلیحاتی در اوج جنگ سرد است؛ اما اینبار نه در قالب یک استراتژی دفاعی رسمی، که در استوری شخصیِ یک مقام منصوب، آن هم بدون زمینهسازی یا پیوست رسانهای.
واکنشها به این تصویر در محافل داخلی و رسانههای خارجی سریع و تند بود. از جمله روزنامه «جروزالم پست» آن را نشانهای از تهدید هستهای ایران تعبیر کرد—برداشتی که نه با سیاست اعلامی جمهوری اسلامی همخوانی دارد، و نه با واقعیات میدانی سیاست منطقهای.
فضای مجازی، زمین مینگذاریشده
تردیدی نیست که بسیاری از این محتواها از سر تعصب، هیجان یا ناآگاهی منتشر میشود. اما خطر اصلی آنجاست که پستهای بیمبنای یک شخص، بهواسطه منصب یا ارتباطش با نهادهای حاکمیتی، به سندی رسمی در افکار عمومی جهانی تبدیل شود. زمانی که مرز میان «نظر شخصی» و «موضع رسمی» در ذهن مخاطبان خارجی پاک میشود، هزینه این ابهام را ساختار رسمی باید بپردازد.

در فقدان پیوست رسانهای و ضوابط روشن برای رفتار آنلاین شخصیتهای حاکمیتی یا منصوبان آنها، فضای مجازی میتواند به ابزاری علیه منافع ملی بدل شود. در حالی که دشمنان از کوچکترین لغزش برای تحریف و فضاسازی بهره میبرند، هر پیام یا تصویری از درون کشور باید پیش از انتشار، تحت غربال مسئولیت و عقلانیت قرار گیرد.
نیاز به مقررات شفاف و مراقبت نهادی
بخش مهمی از حل این مسئله در گرو وضع مقررات شفاف و الزامآور برای حضور رسمی و غیررسمی شخصیتها در فضای مجازی است. همچنین، نهادهای حکومتی باید با توصیه و فرهنگسازی، مرز میان آزادی بیان و مسئولیت عمومی را برای منصوبان خود روشن کنند. حضور در این میدان، بیضابطه ممکن نیست—و اگر هست، تاوانش را نظام میدهد.
در هر صورت سیاستورزان و البته صاحب هر تریبونی، باید بداند در فضای مجازی، مرز میان سرگرمی و بحران، تنها چند ثانیه فاصله دارد.