خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| در سپهر سیاسی و امنیتی ایران معاصر، رخدادهای مهمی رقم خوردهاند که نقش وحدت و انسجام ملی را بهعنوان رکن رکین پایداری در برابر هجمههای دشمنان به اثبات رساندهاند. یکی از برجستهترین نمونههای آن، نبرد ۱۲ روزهای است که در پی تجاوز مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران در خردادماه سال جاری شکل گرفت؛ نبردی که هرچند در مدتزمان کوتاه روی داد، اما در ابعاد راهبردی و بازتابهای منطقهای و بینالمللی، واجد دستاوردهایی عمیق و درازمدت برای جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بود.
مرتضی اشرافی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه با نگاهی راهبردی به این رخداد تأکید میکند: «در این نبرد، اتحاد ملت ایران از اقوام، مذاهب و طبقات مختلف، بهوضوح نشان داد که امنیت ملی، موضوعی فراجناحی و فراتقسیمات سیاسی است. این همبستگی، موجب اختلال جدی در محاسبات راهبردی دشمن شد.»
نقشههای خاموششده؛ از توهم قدرت تا شکست محاسبات
رژیم صهیونیستی، که تصور میکرد با بهرهگیری از ابزارهای جنگ ترکیبی میتواند ضربهای نمادین اما عمیق به چهره امنیتی جمهوری اسلامی وارد سازد، در مواجهه با واکنش تودههای مردم، ارتش، سپاه و نهادهای امنیتی کشور، با حقیقتی متفاوت روبهرو شد. حتی آنگونه که اشرافی میگوید: «دشمن، آنگونه که در تحلیلهای خود انتظار داشت، با بیثباتی داخلی مواجه نشد، بلکه انسجام اجتماعی و همصدایی سیاسی در ایران، برای آنان غیرقابل باور بود.»

وقتی روایتهای غربی شکست میخورند
جنگ ۱۲ روزه، میدان دیگری را نیز به همگان یادآوری کرد: نبرد روایتها. جایی که رسانههای غربی و صهیونیستی با تمام توان کوشیدند چهرهای وارونه از واقعیت بسازند. اما آنچه در میدان عمل رخ داد، خلاف این بود. اشرافی در اینباره یادآور میشود: «در این مواجهه رسانهای، هوشیاری مردم، پویایی تحلیلگران مستقل و رسانههای داخلی موجب شد که طرح دشمن برای تحریف حقیقت و ایجاد دوقطبی اجتماعی، عقیم بماند.»
او فضای مجازی و افکار عمومی بیدار ایرانیان را بخشی از سرمایه استراتژیک جمهوری اسلامی در این جنگ میداند: «ما با جنگ نرمِ تمامعیاری مواجه بودیم؛ اما آنچه این جنگ را به نفع ما رقم زد، حضور فعال و هدفمند مردم در فضای رسانهای بود.»
پیوند مردم و مدافعان امنیت؛ رمز بازدارندگی نوین
در این میان، حمایت عمومی از نیروهای مسلح، جلوهای خاص یافت. اشرافی با اشاره به این پدیده، آن را «نماد بازسازی سرمایه اجتماعی دفاعی» کشور میداند. وی تصریح میکند: «اعتماد مردم به سپاه، ارتش، بسیج و دیگر نهادهای حافظ امنیت، در کنشهای عملی خود را نشان داد؛ حضور در پشتیبانی، همراهی در شبکههای اجتماعی و مقاومت در برابر روایتسازی دشمن، همه و همه مؤید این سرمایهی بیبدیل بودند.»
جبهه مقاومت و پیام فرامرزی یک پیروزی
جنگ، هرچند محدود و زمانمند بود، اما پیامدهایی فراتر از جغرافیای ملی داشت. حضور مردم دیگر کشورها در حمایت از جمهوری اسلامی ایران، نشانهای از گسترش عمق استراتژیک گفتمان مقاومت بود. اشرافی معتقد است: «در این نبرد، ایران تنها نبود. همراهی ملتهای مسلمان و آزاداندیش جهان از آمریکای لاتین تا آفریقا، بازتابی از جهانیشدن آرمانهای مقاومت در برابر نظام سلطه بود.»

او این همراهی را «نقطهای تعیینکننده در شکست سیاستهای انزواسازی ایران» میداند و خاطرنشان میسازد: «حضور پرچم جمهوری اسلامی در خیابانهای غرب و جهان اسلام، سندی زنده بر شکست راهبرد ایزولهسازی ایران در صحنه بینالمللی بود.»
در کانون یک پیروزی راهبردی
تجربه جنگ ۱۲ روزه بیش از آنکه یک نبرد نظامی باشد، یک آزمون ملی بود؛ آزمونی که بار دیگر نشان داد اگر انسجام داخلی، دیپلماسی عمومی و هوشیاری رسانهای در کنار یکدیگر قرار گیرند، هیچ قدرتی توان نفوذ در اراده ملت ایران را ندارد.
اشرافی در جمعبندی تحلیل خود بر این نکته تأکید میورزد: «اگرچه ابزارهای دشمن تغییر یافتهاند، اما راه شکست آنها همان است: اتحاد، بصیرت، و مقاومت هوشمندانه. و ملت ایران، بار دیگر نشان داد که در این مسیر، صاحب الگویی بیبدیل در جهان معاصر است.»
نظر شما