روایت محرم از فراسوی مرزها

در سفرنامه‌های به‌جامانده از سیاحان غربی، تصاویری زنده و گاه حیرت‌زده از آیین‌های عزاداری دیده می‌شود؛ روایت‌هایی که اگرچه از ورای عینک فرهنگی دیگری بیان شده‌اند، اما امروز اسنادی تاریخی برای شناخت عمق عاطفی و ساختار آیینی سوگواری شیعی در ایرانِ قاجار به‌شمار می‌روند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، در دوره‌ای که رسانه به معنای امروزی آن هنوز متولد نشده بود، سفرنامه‌ها تنها پنجره‌هایی بودند که جهانیان از آن به درون سرزمین‌های ناشناخته می‌نگریستند. ایرانِ عصر قاجار نیز از این قاعده مستثنی نبود. بسیاری از سیاحان و ماجراجویان غربی، که در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی به این سرزمین قدم نهادند، مجذوب آیین‌ها و آداب ایرانیان شدند. در میان این آداب، آنچه بیش از همه نگاه‌شان را خیره ساخت، آیین‌های سوگواری ماه محرم بود.

این متون، اگرچه اغلب با پیش‌داوری‌ها، شگفتی‌ها یا برداشت‌های ذهنی نویسندگانشان آمیخته‌اند، اما از حیث توصیف میدانی و جزئیات آیینی، منابعی کم‌نظیر به‌شمار می‌روند. روایت‌های دقیق، تصویرپردازی‌های زنده و گاه حیرت‌زدگی صادقانه نویسندگان، پژوهشگران امروز را با نسخه‌ای عینی از چگونگی اجرای تعزیه، ساختار اجتماعی عزاداری و عمق احساسات مردم آن روزگار روبه‌رو می‌کند.

صحنه‌هایی از آتش و اشک

یکی از پرارجاع‌ترین نمونه‌ها در این زمینه، توصیف‌های ارنست اورسل، جهانگرد بلژیکی، از مراسم عزاداری در ایرانِ قاجاری است. او که به چشم خود، آیین‌های تکیه‌داری و تعزیه‌خوانی را مشاهده کرده، در کتابش می‌نویسد: «به گمان هیچ‌کس در دنیا قادر نیست میزان ناامیدی و خشم و ترحمی که قلب این جمعیت انبوه را می‌لرزاند، توصیف کند... صدای گریه‌های بغض‌آلود در فضای پهناور تکیه طنین‌انداز بود و از سینه پردرد هزاران نفر، آوای "حسین! حسین!" با صفا و صداقت بی‌شائبه بیرون می‌جهید.»

روایت محرم از فراسوی مرزها

در این گزارش عاطفی، گرچه ردپای ناآشنایی فرهنگی دیده می‌شود، اما نمی‌توان انکار کرد که اورسل موفق شده جوهره‌ای از اندوه جمعی را توصیف کند که در بسیاری از منابع بومی نیز یافت نمی‌شود.

تعزیه؛ تئاتری مذهبی یا آیینی خالص؟

برای بسیاری از غربیان، تعزیه به‌عنوان «نمایش مذهبی» بیش از هر چیز دیگر جلب توجه می‌کرد. هنری بایندر، سیاح آلمانی، تعزیه را علاوه بر ابزار سوگواری، شکلی از مشارکت خیرخواهانه می‌دانست. به اعتقاد او: «دایر کردن تعزیه یک کار خیر است و هرکسی به‌نحوی در تشکیل و جریان مراسم کمکی کرده باشد، امید دارد از ثواب اخروی برخوردار گردد.»

چنین نگاهی، هرچند خالی از نگاه بیرونی و مفاهیم ترجمه‌شده نیست، نشانه‌ای از فهم کاربردی تعزیه در جامعه سنتی ایران دارد؛ جایی که دین، هنر، مشارکت اجتماعی و احساسات مردمی درهم تنیده‌اند.

اسب، جبرئیل و بازنمایی مقدس

از میان گزارش‌ها، توصیف یاکوب ادوارد پولاک، پزشک دربار ناصرالدین‌شاه، از مراسم روز عاشورا، جزو نمونه‌هایی است که با نگاهی ترکیبی از دقت علمی و کنجکاوی فرهنگی نوشته شده است. او در یادداشت‌های خود آورده: «سرانجام در روز دهم، داستان شهادت به نمایش گذارده می‌شود. آدمکی چوبی که نماینده جبرئیل است از ریسمانی پایین می‌آید تا روح ائمه را تا عرصه بهشت همراهی کند... پیش از آن، اسب‌های بزرگان مملکت را که آراسته شده‌اند، به میدان آورده‌اند.»

توصیفی که نشان می‌دهد چگونه تعزیه بازآفرینی آیینیِ یک حماسه‌ی قدسی است؛ با عناصری نمادین، اسطوره‌ای و دارای بار عرفانی.

روایت محرم از فراسوی مرزها

تماشای خود، از چشم دیگری

نگاه سیاحان غربی به آیین محرم، گاه پر از سوءبرداشت و ناآگاهی‌ست، اما در عین حال، پنجره‌ای‌ست که ما را به مشاهده‌ی خود از بیرون فرامی‌خواند. در دوران کنونی، که بسیاری از سنن آیینی در برابر امواج مدرنیته و رسانه‌های دیجیتال رنگ می‌بازند، این سفرنامه‌ها هم می‌توانند اسناد تاریخی باشند، هم آینه‌هایی که نشان دهند در گذشته، چگونه سوگ، تجربه‌ای جمعی، زنده و چندلایه بود.

منابعی که اگر با دقت و نقادی خوانده شوند، ما را به گذشته وصل می‌کنند و به درک عمیق‌تری از ریشه‌های فرهنگی سوگ ایرانی می‌انجامند؛ سوگی که هم هنر است، هم تاریخ، هم ایمان.

کد خبر 1826402

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha