محمدحسین ناصربخت، مدرس و پژوهشگر نمایش ایرانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و اجتماع خبرگزاری شبستان با اشاره به تاریخچه تعزیه خوانی اظهار کرد: تعزیه فارغ از مفهوم عام این واژه که مبین سوگواریست، اصطلاحی است که برای نمایشی آئینی، روایی، منظوم و موسیقایی به کار گرفته می شود که از دل عزاداری های شیعیان ایرانی بر پیشوای سوم خود(امام حسین (ع)) پدید آمد و حول محور واقعه عاشورا شکل گرفت. طبق اسناد تاریخی این آیین های عزاداری، که با شبیه سازی، به صورت دسته روی و با شباهت فراوان به آیین باستانی سوگ سیاوش برگزار می شد، از قرن چهارم هجری در این سرزمین رایج بوده است؛ ولی با قدرت یافتن سلسله صفویه این مراسم و به تبع آن ادبیات مذهبی (در قالب مراثی، مقتل ها، واقعه نامه ها و حماسه ها) گسترش فراوانی یافت و باز طبق اسناد و به ویژه گزارشات مستشرقین اروپایی، از اواخر همین دوران از دل این آئین، نمایش آئینی تعزیه یا شبیه خوانی پدید آمد و در دوران قاجار با توجه به گسترش و تنوع مضامین و تحول و تکامل ساختاری در متن و اجرا به اوج خود رسید. این نمایشِ متکی بر قراردادهای نمایشی در متن و اجرا، چون بسیاری از نمایش های روایی شرقی، نمایشی نمادین است که از نمادها و نشانه ها در متن و اجرا بهره می برد و بسیار تحت تاثیر حکمت و ادب اساطیری و عرفانی ایران زمین قرار دارد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تعزیه و هنرهای آیینی یک هنر فاخر دینی است که باید از ظرفیت های آن استفاده کرد و آن را توسعه داد اما امروزه کمرنگ شده است حتی از سوی هنرمندان چرا؟ دلایل آن را بفرمایید؟ چه مشکلاتی در این زمینه وجود دارد؟ بیان کرد: البته در هنر بایدی وجود ندارد و نمی توان به هنرمندان امر نمود که این یا آن کار را انجام دهند، لیکن در تمامی دستاوردهای هنری گذشته ما و از جمله هنر شبیه خوانی، ظرفیت های بالقوه ای وجود دارد که می توان از آن ها در روزگار معاصر نیز بهره جست، که خوشبختانه برخی از اهالی تئاتر معاصر ما، ازجمله بزرگانی چون بهرام بیضایی، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر، داود فتحعلی بیگی، حمید امجد و... ، نیز در این زمینه تجربیات موفقی داشته اند و بی تردید پس از این نیز هر جا هنرمندی بهره بردن از ظرفیت های متفاوت این نمایش را لازم بداند از آن استفاده خواهد کرد.
ناصر بخت تصریح کرد: اما اگر منظور شما رواج اجرای مجالس شبیه خوانی به صورت سنتی و آئینی و جذابیت آن هاست، باید بگویم که البته با توجه به تحولات اجتماعی و گذر به سوی مدرنیسم که از اواسط دوران قاجار شتاب می گیرد و تجربه ی زیستی مردمان را تغییر می دهد، بسیار طبیعی است که در نیازهای ایرانیان معاصر تغییراتی حاصل شده و بخشی از این جامعه پاسخ انتظارات خویش، در قالب نمایش، را در گونه های دیگری از این هنر جستجو می کنند؛ اما علیرغم تمامی این تحولات اجرای مجالس آئینی شبیه خوانی، به ویژه در ماه های محرم و صفر، در اقصی نقاط ایران با همت مردمی ، که همچنان این نمایش ها را به پرمخاطب ترین آثار نمایشی بدل نموده است، شائبه کمرنگ شدن را منتفی می سازد. هرچند می توان گفت که حداقل در کلان شهرها و از سوی نسل های جوان تر شاهد استقبال کمتری هستیم؛ که این نیز چنان که قبلا اشاره کردم به سبب متفاوت شدن تجربه زیستی و تغییر اندیشه ها و ذائقه هاست، که از آن گزیری نیست.
این مدرس در ادامه افزود: البته حفظ شکل اصیل و سنتی شبیه خوانی، که می تواند همیشه به عنوان تجربه و الگویی مورد بهره برداری هنرمندان معاصر قرار گیرد، ضرورتیست، که تنها با تاسیس مراکز دائمی برای اجرا، بنیادها ، آموزشکده ها و پژوهشکده ها ، به همت نهادهای دولتی و مردمی چون میراث فرهنگی، مراکز مربوط به تولید و توسعه هنرهای نمایشی ، شهرداری ها و....، امکان پذیر خواهد بود.
این پژهشگر اظهار کرد: لازم به ذکر است که البته امروزه در اجرای آئینی مجالس شبیه خوانی نیز ما گاه با ابداعات نابجایی به ویژه در حوزه اجرا روبرو هستیم که حاکی از عدم شناخت برخی از برگزار کنندگان و شبیه خوانان از اصول و قواعد این نمایش سنتی و آئینی و تقلید کورکورانه ی ایشان از تئاترها، سریال ها و فیلم های تاریخی و بهره برداری نابجا از موسیقی عامه پسند و تکنولوژی صوتی ست ، اتفاقاتی که به تدریج می تواند این هنر سنتی را از دور رقابت با سایر گونه های نمایشی خارج نماید.
ناصربخت با اشاره به نقش نهادهای فرهنگی در ترویج تعزیه خوانی افزود: چنانکه قبلا اشاره کردم نخستین کار باید تاسیس محل دائمی اجرای این آثار در قالب یک تکیه سنتی و استقرار گروه های زبده شبیه خوانی باشد و سپس آموزشکده، پژوهشکده و بنیاد شبیه خوانی. با توجه به ثبت جهانی تعزیه به عنوان میراث ناملموس ایرانیان در یونسکو این اقدام ضروری ست.
وی در پاسخ به این سوال که چه مشکلاتی باعث میشود که آثار مذهبی با استقبال مخاطبان و هنرمندان روبرو نشود گفت: هر اثری هر گاه با درک نیازهای مخاطب، در زمینهی فرم و محتوا، طراحی و اجرا شود بی شک موفق خواهد بود اجراهای موفق آثار نویسندگانی چون تی اس الیوت و پل کلودل در اروپا و آثاری چون قلننر خونه ایرج صغیری، روز واقعه و مجلس ضربت خوردن بهرام بیضایی، پل و عشقه محمد رحمانیان، این غرفه از بهشت داود فتحعلی بیگی، شیخ صنعان و دختر ترسای منوچهر یاری و... در ایران، که همگی از حکایات و مضامین مذهبی و عرفانی بهره بردهاند، شاهدی براین مدعاست؛ پس باید در دراماتورژی این مضامین و حکایت دقت کرد.
نظر شما