«من زنده‌ام»

پاهای نازنین از زیر آوار پیدا شد. مادر دوید، فریاد زد، اما دیگر نبضی نبود. کم‌کم تمام پیکر بی‌جانش را بیرون کشیدند. در دست‌هایش هنوز کتابی بود، خاک‌گرفته اما محکم چسبیده به انگشتانش...

خبرگزاری شبستان مشهد| آژیر آتش‌نشان‌ها از یک سو، آژیر بی‌وقفه‌ی آمبولانس‌ها از سوی دیگر. فریاد و ناله‌ی مردم، غبار و دود، همه چیز درهم شده بود. هنوز صبح کامل سر نزده بود، اما هیچ‌کس خواب نداشت. کوچه و خیابان پر شده بود از آدم‌هایی که با چشم‌های نگران دنبال گمشده‌ای، عزیزی، نشانه‌ای از حیات می‌گشتند.

هیچ‌کس باور نمی‌کرد که دشمن صهیونیستی، تا دل خانه‌های مردم آمده باشد. خانه‌هایی که حالا به تلی از خاک و آهن و سیمان تبدیل شده بود.

امدادگران، با لباس‌های خاکی و چهره‌های خسته، بی‌وقفه کار می‌کردند؛ تلاش می‌کردند جان‌هایی را از دل آوار بیرون بکشند. همسایه‌ها هم بیکار ننشسته بودند؛ یکی بیل به دست داشت، یکی دیگر دست خونی همسایه‌اش را گرفته بود، آن یکی زیر لب دعا می‌خواند، و مردی با صورت خاک‌آلود، بی‌قرار دختر ۲۵ ساله‌اش بود. دختری که شب حادثه تنها در خانه مانده بود.

پدر و مادرش با دستان خالی، کنار آتش‌نشان‌ها ایستاده بودند. مشت‌مشت خاک و آجر را کنار می‌زدند، با امیدی که هر لحظه بیشتر به بغض تبدیل می‌شد.

یکی از زنان فریاد زد:

– «سمیه خانم، بیا این آب‌قند رو بخور، حالت خوب نیست.»

اما سمیه، اشک‌ریزان، به سمت آوار نگاه می‌کرد و می‌گفت:

– «معصومه جان، دعا کن دخترم زنده باشه...»

معصومه در آغوشش گرفت و آرام گفت:

– «پیداش می‌کنن عزیزم... نگران نباش... شاید فقط زخمی شده باشه.»

سعید، با لباس خاکی و چهره‌ی خسته، جلو آمد. معصومه فریاد زد:

– «سعید آقا چی شد؟ خبری نیست؟»

سعید نفس‌زنان پاسخ داد:

– «داریم با امیر آقا آجرها رو جا به جا می‌کنیم... آتش‌نشان‌ها هم دارن با فرز میلگردها رو می‌برن...»

لحظه‌ها کشدار و سنگین می‌گذشت. مادر بی‌تابانه پاهایش را می‌مالید، زیر لب تکرار می‌کرد:

– «نازنین، مادر... کجایی؟... هفته‌ی دیگه عقد داریم... فقط یک نشونه بهم بده دخترم...»

ناگهان، یکی از امدادگران داد زد. همه ساکت شدند.

پاهای نازنین از زیر آوار پیدا شد. مادر دوید، فریاد زد، اما دیگر نبضی نبود. کم‌کم تمام پیکر بی‌جانش را بیرون کشیدند. در دست‌هایش هنوز کتابی بود، خاک‌گرفته اما محکم چسبیده به انگشتانش.

روی جلد کتاب با خط درشت نوشته شده بود:

«من زنده‌ام»

کد خبر 1825966

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha