نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

در دل یکی از محلات قدیمی کرمان؛ تکیه‌ای وجود دارد که نذر و نور و نوکری دلدادگان حسینی در آن قدمتی به بلندای ۵۱۹ سال دارد؛ روضه‌ای قدیمی در تکیه‌ای که بیش از پنج قرن چراغش خاموش نشده، امسال هم با نذریِ «سه‌ساله کربلا» دل‌ها را مهمان لحظاتی متفاوت کرد.

خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی

ماه محرم که از راه می‌رسد کرمانی‌های خونگرم جور دیگری از این ماه استقبال می‌کنند؛ کمتر محله‌ای در کرمان یافت می‌شود که در آن روضه برقرار نباشد؛ از تکایا و مساجد و هیئت‌ها گرفته تا جلسات خانگی، همه جا شور حسینی بپا است.

در کرمان برخی‌ها طی یکسال، به تدریج اندوخته‌ای کنار می‌گذارند تا در محرم «خرج»(نذری امام حسین علیه السلام) بدهند.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

محرم که می‌شود در جای جای کرمان از عزاخانه‌های قدیمی مثل «صُفه» ۷۰۰ ساله و تکایای قدیمی چون پااُجاق(حضرت رقیه سلام الله علیها) ۵۰۰ساله تا روضه‌های خانگی ۱۰۰ساله «خوشرو» و ۷۷ ساله «بردشیری» و... روضه بر پا است و این همه سند گویایی بر دلدادگی مردم این خطه از ایران اسلامی به سید و سالار شهیدان است.

روضه در کرمان سابقه‌ای درخشان دارد؛ اصلاً ارادت کرمانی‌ها به امام حسین علیه السلام مسبوق به سابقه صرفاً روضه هم نیست که مردم حسین آباد ایران پیشگام توسعه و بازسازی آستان قدس حسینی نیز هستند؛ شاهد این مدعا ساخت گنبد حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام توسط کرمانی‌ها.

مجالس عزاداری برای اباعبدالله علیه السلام در کرمان از گذشته‌های دور تا همین امروز جاری و برقرار است و نسل اندر نسل کرمانی‌ها پای کار حسین علیه السلام همچنان ایستاده و نوکری می‌کنند؛ مجالس عزاداری در ۴ هزار و ۴۰۰ مسجد و تکیه و ۳ هزار و ۶۰۰ هیئت در کرمان گواه دیگری است؛ هر چند حال و هوای محرمی ۳ هزار و ۶۵۰ جلسه خانگی قرآن و کانون فرهنگی و... را هم باید به این آمار اضافه کرد.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

آنچه بهانه نوشتن این گزارش است، تازه‌ترین تجربه نگارنده از حضور در یک مجلس «روضه» است؛ مجلسی متفاوت که بدون برنامه قبلی و حتی اطلاع از وجود چنین مکانی در کرمان اما یک شب خاص را رقم زد.

مثل هر سال، دنبال روضه‌های قدیمی کرمان هستم و از طریق افراد مختلفی که همه آنها وصل به این جریان مقدس هستند، پیگیری می‌کنم؛ روضه فارغ از معنی لغوی و اصطلاحی؛ در ذهن و دل من قداستی است که آدمی را از همه آلودگی‌های دنیا رها ساخته و روح و جان او را جلا می‌دهد و می‌تواند تا مدتها از برکت جاریِ آن در زندگی استفاده کند.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

شب چهارم محرم به قصد تهیه گزارش از یک مجلس روضه به خیابان شهید باهنر کرمان می‌روم؛ جای پارک خودور پیدا نمی‌کنم و مجبورم مسیر را تا یافتن مکان مناسب ادامه بدهم که چشمم به فضای خالی مقابل یک دیوار می‌افتد و آن را مناسب می بینم؛ خط نگاهم بنر سفید بزرگی که عبارت «یا حسین مظلوم» به رنگ قرمز بر آن نوشته شده و بر دیوار نصب است را می گیرد تا به چراغ‌های سبز بین دو مناره کوچک می رسد.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

نزدیک می‌روم، صرفاً به این جهت که یکی دو تا عکس بگیرم و به برنامه خودم برسم؛ جلوی سردر ورودی ایستادم و دوربین موبایل را بر روی بالای سردر تنظیم می‌کنم که یک دفعه با دیدن « تأسیس ۹۲۸ ه ق» جا می‌خورم! با یک حساب سرانگشتی می شود بیش از ۵۰۰ سال!!! از همان بیرون نگاهی به داخل می اندازم، ظاهر متفاوت آن از بقیه تکایا توجهم را جلب می‌کند، داخل می‌روم... دو مرد مسن و میانسال روی نیمکتی در صحن نشسته‌اند و جوانی با کمی فاصله از آنها، آن طرف‌تر.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

جلو می‌روم، خودم را معرفی کرده و دلیل حضورم را توضیح می‌دهم و در ادامه از سابقه و فعالیت تکیه جستجو می‌کنم؛ تکیه پااُجاق( حضرت رقیه سلام الله علیها) که بازسازی آن از زمستان سال ۱۳۸۴ آغاز و در بهار سال ۱۳۸۸ در مساحت هزار مترمربع به پایان رسید.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

محمدعلی صباغ‌نژاد ۷۵ ساله شروع به صحبت می‌کند: ۵۴ ساله که نوکری اهل بیت می‌کنم؛ پدر و پدربزرگم هم در همین راه بودند؛ نزدیک ۲۰ ساله که توفیق نوکری سه ساله(اشاره به تکیه حضرت رقیه سلام الله علیها) دارم و انصافاً هم خوب جبران کردند؛ نمونه‌اش همین دو سال پیش که بعد از سکته قلبی و مغزی ۳۹ روز در کُما بودم اما حالا می‌بینید که اینجا هستم؛ فقط هم من نیستم، مثل من چند نفر دیگه هم... بگذریم...

گفتگو به ۵ دقیقه نرسیده که یکی از جوان‌ترهای هیئت، لیوان شربتی را در سینی استیل نُقلی یک نفره برایم می‌آورد.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

وقتی آقای صباغ‌نژاد حس و حال حضور در تکیه و مجلس روضه را توصیف می‌کند، چندین بار بغض می‌کند، صدایش می‌لرزد و اشک در چشمانش حلقه می‌زند؛ آنجا که می‌گوید « موارد زیاد داریم که توسل کردند و حاجت گرفتند» هنوز کلامش قطع نشده من در ذهنم به دنبال انتخاب یکی از حاجات بزرگم هستم و هنوز حاجت را انتخاب نکرده که آقای صباغ نژاد بی‌درنگ، انگار که ذهن مرا خوانده باشد، می‌گوید: خود شما! حال که برای اولین بار آمدی اینجا، نیت کن...

صحبت را ادامه می‌دهد: ببین خانم! هر کس مخلصاً و خالصاً برای اهل بیت به خصوص برای سه ساله رقیه، کار کند، رَدخور ندارد! حتماً چیزی دستگیرش می‌شود.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

وی به عنوان خادم اصلی تکیه پااُجاق کرمان ادامه می دهد: اینجا هر سال دهه محرم تا شام غریبان برنامه داریم؛ خیلی از شب‌ها شام هم می‌دهیم؛ تاسوعا و عاشورا برنامه مفصل‌تر همراه با آبگوشت امام حسینی.

درباره تفاوت فضا و تزئینات تکیه سئوال می‌کنم، پاسخ می‌دهد: از سال ۱۳۸۴ که بازسازی تکیه قدیمی را آغاز کردیم، به عنایت خود اهل بیت این شکلی از کار درآمد و برخی که اینجا می‌آیند می‌گویند فضای نورانی حرم حضرت رقیه سلام الله علیها برایمان تداعی می‌شود.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

آقای صباغ‌نژاد درست می‌گوید؛ حتی برای من هم که تصاویر حرم سه ساله را فقط در رسانه‌ها دیدیم نیز همین حس القا می‌شود؛ اینجا در تکیه حضرت رقیه کرمان فضا آنقدر دلنشین و دلچسب است که دلت می‌خواهد زیارت عاشورایی که مداح انصافاً خیلی خوب و به دور از اصرار برای گریاندن مخاطب که برخی‌ها با روضه‌های با سند و بی سند، انجام می‌دهند؛ این حالا حالاها تمام نشود...

آقای محمدی، قاری قرآن و مداح تکیه هم به برگزاری مراسم هفتگی در سه‌شنبه شب‌ها اشاره و با تأکید دعوت می‌کند حتماً یک هفته در این برنامه شرکت کنم.

جدای از این، برگزاری دعای ندبه در اولین جمعه هر ماه قمری، مراسم عزاداری ۲۰ روز در ایام فاطمیه، اربعین و شهادت امام رضا علیه السلام از دیگر برنامه‌های این تکیه است.

توضیحات آقایان صباغ‌نژاد و محمدی که تمام می‌شود برای عکاسی از فضای داخل تکیه وارد آن می‌شوم، چراغانی زیبا، جانمایی گهواره، پته‌های کرمان در گوشه و کنار، قالی‌های تمیز، گلدان‌های کوچک کنار قاب عکس پیرغلامان حسینی، چایخانه باصفا، سقف منقش به نام مبارک امام حسین علیه السلام و امام علی علیه السلام، استکان نعلبکی‌های امام حسینی، ویترینی از ملزومات چایخوری اعم از قوری و استکان و قندان و... آنقدر جذاب است که دلم می‌خواهد از همه این زیبایی‌ها عکاسی کنم.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

قرائت قران و سخنرانی مراسم و عکاسی من رو به اتمام و مجلس مهیای قرائت زیارت عاشورا است؛ یکی از متفاوت‌ترین زیارت عاشوراهایی که در تمام این سال‌ها توفیق خواندن داشتم....

آقای محمدی پشت تریبون می رود و با ابیاتی مجلس را آماده عزاداری می‌کند «سلطان زمن کرده قبولم به غلامی/ سردار نیم، چاکر دربار حسینم‏/عشاق به جهان در طلب دیدن یارند /من در دو جهان طالب دیدار حسینم‏/ داروی طبیبان نکند چاره‏ی دردم/ بیمار، من از دیده بیمار حسینم/ من تکیه به دیوار و در کس ننمودم/عمریست که در سایه‏‌ی دیوار حسینم‏»  

چای روضه را که می‌آورند آرام و با طمأنیه در نعلبکی می‌ریزم و با همه وجودم سر می‌کشم تا لذت آن را تک تک سلول‌هایم احساس کنند.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

بر کتیبه بالای چایخانه نوشته شده:

من چای می‌ریزم گناهم را بریزی
یک جا تمام اشتباهم را بریزی


من عالمی دارم در اینجا با رقیه
هر وقت که دستم سوخت گفتم یا رقیه

شربتی که قبل از آغاز مراسم دیدم، یکی دیگر از اسباب پذیرایی از عزاداران است که پسرهای هیئت در سینی‌های استیل بزرگ میان جمعیت می‌چرخانند.

مراسم که تمام می‌شود، سفره می اندازند؛ به ذهنم می‌آید شام احتمالاً عدس‌پلو یا اسلامبولی و از این دست موارد مرسوم در عزاداری‌ها است؛ اما سینی غذا را که می‌آورند، غذایی که در بشقاب‌های استیل گذاشتند، هیچوقت ندیدم جایی در روضه داده باشند؛ تاس‌کباب کرمانی! آنقدر خوشمزه که پس از مدت‌ها بی اشتهایی و احساس سیری کاذب، یک بشقاب کامل تاس‌کباب را میل می‌کنم؛ چند عکس دیگر می‌گیرم و به صحن می‌آیم تا از آقای صباغ‌نژاد و محمدی خداحافظی کنم.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

آقای صباغ‌نژاد یکی از خادمین جوان را صدا می کند و می‌گوید: یکی از آن کاسه های ملامین را بیار؛ می‌گویم حاج آقا! بنده غذایم را کامل میل کردم؛ بی توجه به حرفم، ملاقه بزرگ را در قابلمه بزرگ تاس‌کباب یک دور می‌چرخاند و کاسه را پُر می کند و آن را به سمتم می‌گیرد؛ بغض می کند؛ صدایش می‌لرزد، اشک در چشمانش حلقه می‌زند و هنوز فکر خطور شده به ذهنم که کاسه را کی پس بیاورم کامل نشده که انگار ذهنم را خوانده باشد، می‌گوید: کاسه را هم نیاور، باشد به یادگار از سه ساله! همینطور مقابل آقای صباغ‌نژاد و کاسه تاس‌کبابی که سمتم گرفته میخکوب شدم، حرفی برای گفتن ندارم، دلم می لرزد، عجب رزقی بود امشب؛ برای چه برنامه‌ای آمده بودم اما با چه دستاورد شیرینی، سبکبال برمی‌گردم.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

آنچه مشخص است اینکه این بنا در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی به عنوان موقوفه ثبت شده است و اسمی با عنوان «حبیب الله فیلسوف» نیز در اوقاف وجود دارد.

استاد محمدعلی گلاب زاده، کرمان‌شناس اما وجه تسمیه این مکان به پااجاق را مربوط به باور عامه مردم نسبت به «اجاق» می‌داند؛ جایی که در اکثر خانه‌های سنتی برای قرار دادن آتش جهت طبخ غذا و حتی روشنایی تعبیه می‌شد؛ ضمن اینکه اجاق نمادی از برکت نیز به شمار می رود؛ کرمانی‌ها مَثل «اجاق فلانی کور است» را برای افرادی به کار می‌برند که بچه‌دار نمی‌شنوند.

نذر و نور و نوکری؛ شب متفاوت تکیه قدیمی کرمان در پناه سه‌ ساله کربلا

اجاق جایگاه ویژه‌ای دارد و هنوز هم قسم برخی عشایر «به اجاق مرتضی علی» است. شاید هم یک وجه تسمیه آن قراردادن سر مبارک امام حسین علیه السلام در تنور خولی ملعون باشد؛ تنور البته آن ساختار اجاق را ندارد اما در روشنایی و آتش و... مشترک است.

گزارش تصویری مربوطه را از اینجا ببینید.

کد خبر 1825912

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha