به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از ایلام، ایلام از اردیبهشت ۱۳۵۹، یکی از نخستین مناطق هدف بمباران در جنگ عراق علیه ایران بود. این استان با ثبت بیش از ۳۴۰ بار بمباران، بیش از ۳ هزار شهید، ۱۲ تا ۱۷ هزار جانباز و ۶۰ هزار بسیجی، نقش بیبدیلی در دفاع از میهن ایفا کرد.
عملیاتهای بزرگ نظامی همچون میمک، فکه، چنگوله و عاشورا در این منطقه انجام شد و در عملیات عاشورا بیش از ۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد شد.
مردم ایلام در اوج جنگ، نه تنها سرزمین خود را ترک نکردند، بلکه پذیرای آوارگان شدند و زندگی را در زیر آتش بمباران بازآفرینی کردند.
روحانیت، شوراها، بسیج و زنان امدادگر با تشکیل ساختارهای منسجم بهداشتی و پشتیبانی محلی، ستونهای اصلی حفظ انسجام اجتماعی ایلام شدند.
زمانی که بغداد با موشک و بمب به ایلام حمله کرد، مردم این منطقه نه تنها عقبننشستند، بلکه با ساختن سنگرها و حفظ روحیه مقاومت، به دژی استوار تبدیل شدند. به گفته سردار قاسم قریشی، ایلام با وجود ۳۴۰ بار بمباران، قربانی بیش از ۳ هزار شهید و ۱۲ تا ۱۷ هزار جانباز شد، اما همچنان مؤثرترین دژ نظامی در دفاع مقدس باقی ماند.
قلبهای ایستاده
جانباز علی مرادی در این راستا در گفتوگویی با شبستان میگوید: در اولین روزهای جنگ، فقط صدای انفجار نبود، بلکه قلبهایمان لرزید. کودکی بودم که دیدم همسایهام زیر آتش آوار شد؛ اما با دستهای خالی ایستادیم، چون میدانستیم ایلام نباید بماند. مین پایی از من گرفت، ولی نه ارادهام را.
وی افزود: پیغام ایستادگی را با پوست و گوشت حس کردم، پیامی که هنوز لبریز از امید است. ما با هم ایستادیم و پیوندمان را محکمتر کردیم. امروز نیز همان پیوند نیاز ایران را شکل داده است.
زهره شفیعی، پرستار امدادی زمان جنگ تحمیلی نیز در گفتوگو با خبرنگار شبشتان از ایلام گفت: ایلام، آن روزها، در خون و دود غرق بود؛ اما من با دستهای خالی، به خط مقدم رفتم تا از زخمیها مراقبت کنم.
وی افزود: شبی که تکان خاکریز گردنم را به یادگار گذاشت، دوباره برخاستم؛ چون نیرویمان از پیوند با دیگران میآمد. ما خانوادهای بزرگ بودیم؛ هر زخمی، هر درد، مال همه ما بود. برادری در جنگ، معنایی واقعی داشت.
کریم نامداری، فرمانده بسیجی داوطلب و دیگر جانباز دفاع مقدس نیز میگوید: نوجوانانی با ایمان و نارنجک، در برابر تانکهای دشمن مقاومت کردند.
وی افزود: تصویرش هنوز در خاطرم است. زخمی شدم، اما لبخند نزدم. در خاکریز حتی لبخند هم شور ما بود. عشق به وطن؛ برای من معنایش پیوستن به خانوادهای بزرگتر بود. ما همه برای هم جنگیدیم.
پس از جنگ، دهها هزار آواره به ایلام بازگشتند، شهرکهای جدید ساخته شد و زیرساختها بازسازی شد.
ساخت موزهها، ایجاد بنیادهای جانبازان و ثبت خاطرات شفاهی و مکتوب، میراث مقاومت ایلام را زنده نگه داشته است.
شعله اتحاد علیه تجاوز
امروز، با حمله اسرائیل به تأسیسات ایران و کشته شدن دهها تن و آسیب دیدن زیرساختهای حیاتی، همان روحیه مقاومت و اتحاد قومی بار دیگر تقویت شده است.
تحلیلگران بینالمللی معتقدند این تهاجم، به جای گسیختن اتحاد ایران، پیوندهای ملی را محکمتر کرده و هویت مشترک ایرانی را برجسته ساخته است.
مردم ایران، با تجربه مقاومت ایلام، آماده دفاع مجدد هستند و پیامشان روشن است: «اتحاد، تنها راه شکست تجاوز.»
امروز، سربازان تنها در مرز نیستند؛ بلکه مردم تمام ایران هستند که با خون مشترک و تاریخ پربار خود، در برابر هر تجاوزی ایستادهاند. ایلام، آن دژی که با ۳۴۰ بمباران سر خم نکرد، امروز چراغ امید همه ایرانیان است.
بیایید با اتحاد و همدلی، نشان دهیم: «ما همچنان ایستادهایم؛ دیواری نفوذناپذیر در برابر هر گونه تجاوز»
نظر شما