به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از خراسان شمالی، قرار بود، میلاد امام هادی(ع)، "سه شنبه تکریم شهدایی" رقم بخورد، راهی نبود، روستا نزدیک بود، کوچه منتهی به ایستگاه اتوبوس مزین بود به نام شهید، شادی پرچم های منتظر نشسته بود روی تابِ هوا و باد با کمترین بهانه خوشبختی را تصاحب می کرد و نام امیرالمومنین(ع) روی آن پرچم سفید را نشانده بود بر سر در منزل شهید حشمت الله ربانی.
میهمان ها که رسم هفتگی را آموخته بودند یکی پس از دیگری توی کوچه سرازیر می شدند و می رسیدند به راهروی حیاطی با صفا که مادر شهید منتظرشان بود.
همه چیز مهیای یک عاشقانه و همت جمعی بود، که با تسبیح های سبزِ صلوات و سربند "یا حسین(ع)" و قابی از آرامش و صبر شجاعانه ی شهادت، به استقبال می آمد و هم آوایی و انتظار فرج را با تمسک به مولا امیرالمومنین(ع) رنگ زندگی و امید می بخشید.
حیاط خانه شلوغ شد، مادر عزیز شهید، همانطور آرام همانطور صبور مثل زندگی اش در کنار زن های خوب و مسجدی روستا نشسته بود، بانوان فعال کانون فرهنگی هنری حضرت علی اکبر(ع) مسجد امام حسن مجتبی (ع) روستا، مادران و دختران پراشتیاق را به نشستن و همراهی دعوت می کردند.
پای درخت بزرگ گردو وسط حیاط، مراسم جشن ساده بود اما پر شور و البته وام گرفته از "سه شنبه های مهدوی" روستا، که هر هفته میزبان یک کوچه بود و راه را برای رهروان و دعوت شدگان پر توفیق، روشن می کرد و حالا دقیقا کوک شده بود، روی دقایق زیبای "سه شنبه های تکریم شهدایی" ِ بچه مسجدی ها و قرار بود حاضران بعد از شنیدن سخنرانی و سوال مسابقه مهدوی و بعدش هم قرعه کشی بین پاسخ های صحیح و اهداء جایزه به برنده خوش شانس، زیر سایه عنایت حضرت علی (ع) به دست بوسی مادر شهید برویم و میزبانی اش را قدر بدانیم، که الحمدلله اتفاق افتاد.
قرعه کشی با دستان پر مهر مادر شهید انجام شد، و یکی از دو ماگ های اهدایی و نذری ِهنرمندی گمنام که مزین به نام مبارک امام زمان(عج) و امید به فرج بود، تقدیم برنده و دیگری هم تقدیم مادر بزرگوار شهید شد.
پس از آن بانوان ِپرتلاش ِروستا هم همراه ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد شدند و با هدیه ای ناقابل یکی از آن سه شنبه های ناب و خالص تکریم شهدایی را رقم زدند و مادر شهید والامقام «حشمت الله ربانی» همراه خواهر و همسر شهید، توی قاب یادگاری بچه مسجدی ها نشستند.
آن شهید والامقام که جوانی ۲۰ ساله و مجاهد بود، در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۷۰ در مبارزه با اشرار مواد مخدر در مرزهای شمال شرق کشور به درجه رفیع شهادت نائل شد.
سینی شربت و اتوبوس هر دو با هم آمدند و دل کندن ها حرف های آخر هم به یادگار ماند..
نظر شما