به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام طاهر قلیزاده، کارشناس خانواده به مناسبت ۱۵ ذی الحجه سالروز ولادت امام هادی(ع) در یادداشتی به تحلیل قدردانی و شکرگزاری از منظر امام هادی(ع) پرداخته است که در ادامه این یادداشت را می خوانید:
یکی از دغدغههای جدی در حوزه خانواده، پدیده فرسایش عاطفی در روابط زناشویی و والدینی است. این پدیده، نه از جنس بحرانهای آشکار یا منازعات شدید، بلکه از نوع خاموش و خزندهای است که در لایههای پنهان زندگی روزمره جای میگیرد و به تدریج ریشههای محبت و پیوند عاطفی را سست میکند. مسئلهای که در ظاهر، تنها یک کمتوجهی ساده به نظر میرسد، اما در عمل میتواند زیربنای بیمهری، دلزدگی و حتی فروپاشی تدریجی نظام خانواده شود.
در ابتدای ازدواج، افراد معمولاً با انگیزهای سرشار از عشق، امید و دلبستگی وارد زندگی مشترک میشوند. توجه به نیازهای یکدیگر، درک متقابل و اشتیاق برای ایجاد یک فضای گرم خانوادگی، بخشی طبیعی از این مرحله است. اما با گذشت زمان، بسیاری از زوجها در دام روزمرگی و تکرار میافتند. مسئولیتها افزایش مییابد، چالشهای معیشتی و شغلی فشردهتر میشود، و تمرکز عاطفی از "همسر" به "کار"، "فرزند"، یا "مشکلات جاری" منتقل میگردد. در چنین شرایطی، نهتنها از شدت ابراز محبت کاسته میشود، بلکه گاه جایگاه همسر یا فرزند در ذهن و دل فرد، از "نعمت" به "امر بدیهی و طبیعی" تنزل مییابد.
این تغییر نگرش، پیامدهای روانی و رفتاری عمیقی به همراه دارد. انسان وقتی چیزی را بدیهی بپندارد، دیگر برای حفظ و تقویت آن تلاش نمیکند. درست مانند باغبانی که چون درختی همیشه سبز دارد، آبیاری را ترک میگوید؛ غافل از آنکه دوام سبزی، وابسته به مراقبت مستمر است. همسر نیز همچون درختی زنده و حساس، نیازمند دیدهشدن، شنیدهشدن و قدردانی است. هنگامیکه این نیازها نادیده گرفته میشود، چرخهای از رنج پنهان آغاز میگردد: ابتدا دلخوریهای کوچک، سپس فاصلههای عاطفی، و در نهایت، فرسایش رابطهای که روزگاری زیربنای آرامش فرد بوده است.
از منظر روانشناختی، مغز انسان به سازوکار "خوگیری" تمایل دارد؛ به این معنا که نسبت به محرکهای تکراری، واکنش کمتری نشان میدهد. چیزی که روزی هیجانانگیز یا ارزشمند تلقی میشده، به مرور در پسزمینه ادراک فرد محو میشود. این سازوکار گرچه از منظر عصبی طبیعی است، اما در روابط انسانی، اگر با هوشیاری و خودآگاهی همراه نشود، به آسیب تبدیل میشود. زمانی که فرد، همسر یا فرزند خود را دیگر "نمیبیند" و بودن آنها را مسلم و بدون نیاز به مراقبت میپندارد، آستانهی بحران شکل میگیرد؛ بحرانی که غالباً به شکل بیتفاوتی، خستگی رابطهای، یا حتی خیانتهای عاطفی بروز مییابد.
در این میان، نقش جهانبینی دینی و اخلاقی در حفظ انسجام روابط خانوادگی بسیار کلیدی است. دین، برخلاف روانشناسی که بیشتر به لایههای شناختی و رفتاری میپردازد، نگرشی توحیدی به رابطه انسان با نعمتها دارد. از منظر معارف دینی، همسر و فرزند صرفاً یک پیوند قراردادی یا زیستی نیستند، بلکه مصادیق روشن نعمتی الهی در زندگی فرد میباشند؛ نعمتهایی که همواره باید مورد مراقبت، احترام و شکرگزاری قرار گیرند.
در همین راستا، کلامی از امام هادی(علیهالسلام) با دقت و عمقی شگفتانگیز، بنیان این نگاه را تبیین میکند: «اَبْقـُوا النِّعـَمَ بِحُسْنِ مُجـاوَرَتِها وَالْتَمِسوُا الزِیّادَةَ فیها بِالشُّکرِ عَلَیها»
در این فرمایش، دو اصل اساسی برای پایداری و شکوفایی نعمتها ترسیم شده است: رفتار و واکنش درست و شکرگزاری فعال. این دو، نهتنها آموزههایی اخلاقیاند، بلکه در بطن خود، حقیقتی روانشناختی و اجتماعی را نیز بازتاب میدهند. حسن مجاورت، یعنی برخوردی آگاهانه، محترمانه، و مهربانانه با آنچه در کنار ماست. اگر همسر، به عنوان شریک زندگی و همنفس انسان، دیگر نه با زبان تحقیر و نادیدهانگاری، بلکه با زبان توجه، احترام و درک مخاطب قرار گیرد، خود به خود زمینهی دوام نعمت او در زندگی فراهم میشود.
افزون بر آن، شکرگزاری، فقط گفتن یک جملهی تشکرآمیز نیست. بلکه نوعی حضور ذهن و قلب است نسبت به آنچه داریم. اگر زن یا مردی بتواند هر روز، ولو چند دقیقه، ذهن خود را متوجه این کند که چه سرمایهای را در کنار خود دارد ـ همسری که در برابر سختیهای زندگی ایستاده، فرزندی که معصومیت و امید را در فضای خانه منتشر میکند ـ این توجهِ آگاهانه، خود به خود مانع بیتفاوتی و فراموشی خواهد شد. در واقع، شکر، نه فقط زبان، که دل را نسبت به نعمت، بیدار نگه میدارد.
نکتهای که نباید از آن غفلت کرد، این است که هر نعمتی در صورت غفلت، خاصیت برکت خود را از دست میدهد. بسیاری از بحرانهای عاطفی، طلاقهای عاطفی، و گسستهای درونی در خانوادهها، نه از دشمنی آشکار، بلکه از بیتوجهی و قدرناشناسی پنهان شکل گرفتهاند. فرزندی که هر روز بزرگتر میشود و والدینی که به جای دیدن زیبایی رشد او، تنها درگیر برنامههای روزمرهاند؛ همسری که در کنار ما پیر میشود و ما، نه پیرشدن او را میبینیم، نه خاطرات گذشته را مرور میکنیم، و نه برای حفظ رابطه تلاشی میکنیم؛ اینها مصادیقی از سوء مجاورت با نعمتاند.
امام هادی (علیهالسلام) در همان جمله کوتاه، بنیان یک فلسفه بزرگ تربیتی و روانی را طرح کرده است. مراقبت از نعمت، نه از سر ترس از فقدان، بلکه به انگیزه وفاداری به ارزشهای انسانی و الهی معنا پیدا میکند. زندگی مشترک، اگر با این نگاه همراه شود، از پوسته مصرفگرایانه و توقعمحور خارج شده و به بستر رشد، مهرورزی و تعالی تبدیل میگردد. در چنین فضایی، هر یک از طرفین، بودن دیگری را نه تنها "بدیهی"، بلکه "بزرگترین اتفاق زندگی" تلقی میکند.
بیشک بازسازی چنین نگاهی در میان افراد، تنها از مسیر آموزش، خودآگاهی و بازگشت به منابع معرفتی ممکن است و تقویت بنیان بینشی افراد نسبت به جایگاه همسر و فرزند، میتواند چرخه بیتفاوتی را متوقف سازد. وقتی مردی بفهمد که احترام به همسر، حفظ یک نعمت است؛ و زنی درک کند که دیدن درست تلاشهای شوهر، نوعی شکرگزاری است؛ آنگاه محبت، به جایگاه اصلی خود بازمیگردد.
نباید فراموش کنیم که خیلی از چیزهایی که امروز داریم، زمانی فقط یک آرزو بودند. و خیلی از داشتههایی که حالا بدیهی بهنظر میرسند، اگر روزی از دست بروند، آنوقت است که میفهمیم چقدر ارزشمند بودهاند؛ فقدانی که شاید دیگر هیچوقت جبران نشود. پس قبل از آنکه زندگی با حسرتهای ناگهانی ما را تکان دهد، به تلنگر آن امام بزرگوار گوش کنیم که با نگاهی دقیق فرمود: «نعمتها را با خوبیمواجهه با آنها نگه دارید.»
نظر شما