خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| کسی انتظار ندارد نام امیرالمؤمنین(ع) با آچار بکس و لیوانهای کاغذی چرب پیوند بخورد. اما در گوشهای از اقلید فارس، جایی بین بوی لاستیک و صدای چکش، نشانی از غدیر ثبت شده؛ نشانی که نه در خطبه است و نه در پلاکارد، بلکه در تخفیفی است که روی تعویض دیسک و لنت گذاشته شده.
در بیدک، جنب ترمینال کامیونداران بعثت، اتفاقی ساده اما پرمعنا رقم خورده است. کارگاه خدمات فنی "مرسدس ولوو" با مدیریت آقای محبی، در ایامی که به عید غدیر ختم میشود، همه خدمات مربوط به چرخ کامیونها را با ۵۰ درصد تخفیف ارائه میدهد. از باز و بست چرخ گرفته تا تعویض لنت و دیسک و کاسهنمد — کاری که شاید برای بسیاری فقط یک خدمت فنی به حساب بیاید، اما در نگاه دقیقتر، تجلی نوعی از "ولایتمداری کاربردی" است.
ولایت، در قالب مسئولیت اجتماعی
در عرف بازار، تخفیف همیشه یا در فصل خواب بازار اتفاق میافتد یا به نیت جذب مشتری بیشتر. اما در اینجا چیزی از جنس اعتقاد جریان دارد. میگویند این تخفیف هدیه است، نه ترفند؛ کاری از سر عشق به غدیر و امیر(ع) و احترام به رنج کسانی که بار اقتصاد کشور را روی چرخهای ۱۸ تُنی جابجا میکنند.
میگوید: «هرکس بهطریقی ادای دین میکنه. یکی نذری میده، یکی پرچم نصب میکنه، ما هم بلدیم چرخ باز کنیم. گفتم توی این ایام مقدس، هم چرخ کامیون رو سبکتر کنیم هم هزینه مردم رو.»
در حالی که بسیاری مناسبتهای مذهبی را صرفاً در قالب شعارها و مراسمها دنبال میکنند، برخی دست به کار میشوند. آنها باور دارند که گرامیداشت ولایت نه فقط با زبان، که با رفتار اجتماعی معنا پیدا میکند. آقای محبی و همکارانش در این ایام دستمزد را به نصف کاهش دادهاند تا رانندگان سنگینکار، که ستون فقرات حملونقل کشورند، کمی سبکتر حرکت کنند؛ هم در جاده و هم در هزینهها.
این اقدام، فراتر از یک تخفیف تبلیغاتی یا جلب مشتری است. آنچه در عمل شکل گرفته، اقتصاد مقاومتی با طعم کرامت انسانی است؛ پاسداشت عید غدیر به سبک کارگران فنی، رانندگان خسته و چرخهای داغ جادهها.
میگوید: «هرکس بهطریقی ادای دین میکنه. یکی نذری میده، یکی پرچم نصب میکنه، ما هم بلدیم چرخ باز کنیم. گفتم توی این ایام مقدس، هم چرخ کامیون رو سبکتر کنیم هم هزینه مردم رو.»
در این مدل از دینداری، جایی برای شعار نیست. هیچ عکاس حرفهای گوشهای کمین نکرده و هیچ دوربین خبری روی چرخها زوم نشده. اتفاق، ساده است و بیسروصدا. اما پیامش دقیقاً همان است که در نهجالبلاغه تکرار شده: عدالت، یعنی قرار دادن هر چیز در جای خودش.
غدیر، در جادهها جاری است
وقتی از رانندهها میپرسی «غدیر یعنی چی؟»، کمتر کسی تعریفی شبیه کتب درسی دارد. یکیشان، پیرمردی از نورآباد، میگوید: «غدیر برای ما یعنی وقتی چرخ ماشین خوابیده، یکی باشه که بیمنت کمک کنه راه بیفتیم.»
آنجا که فرمود: «آیا سیر بمانم درحالیکه اطرافم گرسنگان هستند؟» همین جمله، امروز در کارگاههای فنی شمال فارس، ترجمه شده؛ به زبان پیچ و مهره.
برای آنها که عادت کردهاند بیشتر از دو روز را در خانه نباشند، زمان مثل گازوییل است؛ تمام میشود و باید مدیریت شود. ایامی مثل عید قربان تا غدیر، فرصت بازگشت به خانواده است. تخفیف در این بازه، برای خیلیها به معنای ممکنشدن همین بازگشت است. اینکه چرخ ماشین بخوابد اما هزینهاش آنقدر بالا نباشد که کل سفر از جیب صاحب ماشین برود.
غدیر در لایههای خاکستری زندگی روزمره
گزارشهایی از این جنس معمولاً جایی در بولتنها ندارند. حتی شبکههای اجتماعی هم کمتر به آنها میپردازند. چون در این داستان، نه تصویری از هیئتهای پرزرقوبرق هست و نه خبری از مولودیخوانیهای مجلل. اما شاید همین صحنه ساده — یک کامیون سنگین که با هزینه کمتر آماده حرکت میشود — دقیقترین تعبیر برای ادامهی خط امیرمؤمنان(ع) باشد.
آنجا که علی(ع) عدالت را بهجای تبلیغ، زندگی کرد. بهجای تفسیر، در عمل اجرا کرد. آنجا که فرمود: «آیا سیر بمانم درحالیکه اطرافم گرسنگان هستند؟» همین جمله، امروز در کارگاههای فنی شمال فارس، ترجمه شده؛ به زبان پیچ و مهره.
مردانی که باور را تعمیر میکنند
در شرایطی که اقتصاد کشور زیر فشارهای متراکم است، کار کردن با سود کمتر یا بدون سود، کار سادهای نیست. بخش زیادی از مغازهدارها حتی با گرانی اجاره و نوسان بازار، از پس هزینههای خودشان برنمیآیند. اما همین که کسی در چنین شرایطی تصمیم بگیرد «نیمسود» یا «بیسود» کار کند، نشان میدهد ایمان هنوز در لایههای پایین جامعه زنده است.
همینها هستند که بیسروصدا، ایمان را زنده نگه میدارند؛ بیآنکه تریبونی داشته باشند یا نامشان بر سر زبانها بیفتد.
همین که کسی در چنین شرایطی تصمیم بگیرد «نیمسود» یا «بیسود» کار کند، نشان میدهد ایمان هنوز در لایههای پایین جامعه زنده است.
غدیر یک مسیر است
در شهرهایی مثل اقلید، باورها هنوز از جنس عملاند. اینجا مردمی هستند که دین را با لقمهی شبشان، با پیچهای گریسی، با چرخهای کامیون معنا میکنند. شاید غدیر برای آنان نه یک واقعه تاریخی، که یک جاده باشد؛ جادهای که گاهی از وسط بیدک میگذرد، کنار ترمینال کامیونداران بعثت، با یک لیوان کاغذی چرب و یک چرخ سبکتر.
و اینگونه است که در تقویم مردان جاده، عید غدیر با دستهایی خاکآلود و نیتی خالص گرامی داشته میشود.
شاید امام رضا(ع) وقتی فرمودند: «در غدیر اگر دلی را شاد کنید، گویی پیامبران را بر سفره کرامت نشاندهاید»، چنین لحظاتی را توصیف میکردند. لحظاتی که در آن یک مغازهدار، یک استادکار و حتی یک مکانیک، به اندازه یک واعظ و خطیب میتواند پیام غدیر را منتقل کند — با ابزاری ساده و نیتی بزرگ.
نظر شما