به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، هیچ انقلابی، از غبار روزمره بیرون نمیزند. جرقهها پیشتر در جان آدمها شعله گرفتهاند، سالها پیش از آنکه خیابانها صدای فریاد را بشنوند. انقلاب، برخاسته از تلخکامیهای متراکم، امیدهای مدفون و ایمانهاییست که آرامآرام از زیر خاکستر نسیان سر برآوردهاند. برخی انقلابها از دل بیعدالتی اقتصادی میآیند، بعضی از زخمهای قومی یا شکستهای ملی. اما گاهی، خیزش نه از شکم گرسنه، از روح زنده آغاز میشود؛ از جایی که اخلاق، معنا، ایمان و عدالت، یکجا به حاشیه رانده شدهاند.
ماجرای امام خمینی(ره) را باید از این جنس دانست. او نه با اسلحه که با واژهها برخاست، نه با وعده نان که با وعده معنا، و نه با لشکرکشی که با برانگیختن وجدان عمومی. مردی که پیش از آنکه چهرهاش روی دیوارها نقش ببندد، نامش در دل مردم حک شد. صدایش نه بلندتر از بقیه بود و نه خطابههایش آتشینتر از خطیبانی که پیشتر آمده بودند. راز نفوذش در جنس آن نوری بود که کلماتش از آن برمیآمدند: نوری که از سلوک، از درد، از خلوتهای بلند برخاسته بود.
قیام ۱۵ خرداد را نمیتوان صرفاً رویدادی سیاسی نامید. این قیام، یک شکستن بود؛ شکستن سکوتی که بر دهان ایمان قفل شده بود. مردمی بینام، بیادعا و بیقدرت، برای مردی ایستادند که نه حزب داشت، نه تریبون، نه رسانه. آنها فقط شنیده بودند که کسی هست که هنوز حقیقت را بلند میگوید، بیهراس، بیتعارف، بیمصالحه. و همین کافی بود تا جانشان را کف دست بگیرند.
از آن روز، تاریخ ایران دیگر به عقب بازنگشت. حتی آنهایی که به این مسیر نقد دارند، ناگزیرند بپذیرند که ۱۵ خرداد مرز بود؛ مرز میان سکوت و فریاد، میان تقیه و تکلیف، میان عبور بیتفاوت از کنار ظلم و ایستادن در برابر آن.
و حالا هر سال، این تاریخ را نه فقط برای یادآوری، که برای بازآفرینی مرور میکنیم؛ برای آنکه فراموش نکنیم چگونه میتوان بیسلاح، بیسپاه، با دل و دعا و درد، در برابر نظمهای زنگزده و پوسیده ایستاد و آنها را به لرزه انداخت.

از قیام تا قداست
در میان برگهای تقویم، برخی روزها تنها یک «تاریخ» نیستند؛ یک خاطره زندهاند. زنده، نه از آن رو که فقط در ذهنها ماندهاند، بلکه چون همچنان در رگهای جامعه جریان دارند. پانزدهم خرداد از همین روزهاست؛ روزی که مظلومیت، مردانگی، و مرگ آگاهانه در هم تنیده شد تا فصلی تازه از بیداری آغاز شود.
پانزدهم خرداد از همین روزهاست؛ روزی که مظلومیت، مردانگی، و مرگ آگاهانه در هم تنیده شد تا فصلی تازه از بیداری آغاز شود.
قیامی که در آن، مردم بینام و نشان برای امامی قیام کردند که هنوز در حصر و غربت بود. از دل همین غربت بود که فریاد برخاست و گلوله پاسخ داد. اما آنچه ماند، نه سرکوبی وحشیانه بود و نه سانسور یک شورش؛ بلکه روایت مردان مردی که پیش از آنکه سیاستمدار باشند، شهید بودند.
آیتالله دژکام با تأکید بر نقش مردم در این قیام گفت: «پانزدهم خرداد روز قیام آن مردان مرد در حمایت از امام(ره) است؛ مردمی که در روز غربت او آمدند و کشته شدند. بسیاری از جنازهها هرگز بازنگشت اما پای کار ایستادند. پیروزی که از سال ۴۲ تا ۵۷ مردم در آغوش گرفتند، حاصل خون همین شهدا بود.»
این سخن، بازتاب عمق نگاهی است که از پانزدهم خرداد یک «مقدمه تاریخی» نساخته، بلکه آن را به نقطه آغاز سلوکی عاشورایی در عصر حاضر بدل کرده است. امام خمینی(ره) نیز بر همین مبنا بود که فرمود: «۱۵ خرداد را تا ابد عزای عمومی اعلام میکنم.»

مردانگی، راز جاودانگی
یکی از صحنههای کمتر روایتشده تاریخ، بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید و زیارت قبر طیب رضایی است؛ مردی که جانش را در راه وفاداری به امام فدا کرد. دژکام این حرکت را حامل پیامی روشن دانست: «امام وقتی از تبعید برگشت، بر سر قبر شهید طیب رضایی رفت تا به همه بگوید مردانگی، جاودانگی میآورد و کسی که مرد میشود، جاوید میماند.»
بازخوانی مردانی همچون طیب رضایی، بازآفرینی مفهوم «مروت» در فرهنگ ایرانیاسلامی است؛ مفهومی که در دل قیام پانزدهم خرداد دوباره زنده شد.
در عصری که الگوها به تکرار افتادهاند و قهرمانان، بیشتر محصول رسانهاند تا حقیقت، بازخوانی مردانی همچون طیب رضایی، بازآفرینی مفهوم «مروت» در فرهنگ ایرانیاسلامی است؛ مفهومی که در دل قیام پانزدهم خرداد دوباره زنده شد.
همزمانی عرفه، عاشورا و انقلاب
پانزدهم خرداد، امسال بار دیگر در تلاقی با دو مناسبت بزرگ قرار گرفته است: شب عرفه و سالروز شهادت حضرت مسلم بن عقیل. این تقارن، فرصت تأملی عمیقتر درباره نسبت میان دعا، شهادت و قیام فراهم میآورد.
امام جمعه شیراز به این پیوند معنایی اشاره کرد و گفت: «پانزدهم خرداد، روز عرفه نیز هست؛ روز دعا و توجه به پیشگاه خدای متعال. همینطور، روز شهادت حضرت مسلم بن عقیل؛ کسی که یک ماه پیش از عاشورا ایستاد، تنها ماند اما راه را نشان داد. امروز هنوز گنبد و منارهاش در کوفه میدرخشد و خورشیدی شده فراروی کسانی که میخواهند زندگی با مروت را بشناسند.»
در این نگاه، پانزدهم خرداد حلقهایست از زنجیره عاشورایی تاریخ، که از کربلا تا کوفه، از قیام مسلم تا قیام خمینی، ادامه یافته است.

مناسبتها به مثابه منشها
آیتالله دژکام در پایان بر این نکته تأکید کرد که بزرگداشت این روزها، راهی است برای بازخوانی آرمانها، پالایش اخلاق جمعی، و تقویت هویت اسلامی ـ انقلابی ملت: «به همه این مناسبتها احترام میگذاریم؛ چون ما را به خویشتن حقیقیمان بازمیگردانند.»
پانزدهم خرداد، دعوتی است به تداوم مقاومت. دعوتی از جنس عرفان و عرفه، از جنس اشک و اشراق. یادآور اینکه در دل تاریخ همواره کسانی هستند که نامشان روی سنگ نیست، اما راهشان بر دلهاست.
نظر شما