به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، نوجوانی، نه فقط گذار از کودکی به بزرگسالی، که مرحلهای حساس از تحولات روانی و هویتی است. بسیاری از خانوادهها، مربیان و مسئولان تربیتی با این پرسش مواجهاند که چرا نوجوان، ناگهان پرخاشگر، سردرگم یا بیهدف میشود؟ چه چیزی در درون او در حال وقوع است که گاه به بحرانهای رفتاری و هویتی میانجامد؟
مرحوم آیتالله حائری شیرازی، از علمای ژرفاندیش معاصر، در تحلیل پدیده بحران هویت در نوجوان، نگاهی متفاوت و ریشهای دارد. او این بحران را نه امری بیرونی یا صرفاً فرهنگی، که حاصل یک تقابل درونی میان «نفس» و «قلب» میداند؛ تقابلی که بهزعم وی، مرحلهای لازم برای شکلگیری هویت است.
نوجوان گرفتار دو نیروی درونی است که هرکدام میخواهند جهتگیری زندگی او را در دست بگیرند. در این میان، نوجوان به دنبال داوری است که بتواند یکی از آن دو را ترجیح دهد.
کشمکش نفس و قلب؛ جنگ قدرت برای حکمرانی بر وجود
آیتالله حائری در نگاهی روانشناختی و معنوی، میگوید: «جوان در همان اوایل بلوغ، یک دوره بحرانی دارد. این بحران برای همین است که نفس و قلب با هم تقابل میکنند تا هیئت حاکمه تشکیل بدهند و بر فرد حاکمیت پیدا بکنند.»
از منظر او، نوجوان گرفتار دو نیروی درونی است که هرکدام میخواهند جهتگیری زندگی او را در دست بگیرند. در این میان، نوجوان به دنبال داوری است که بتواند یکی از آن دو را ترجیح دهد.

میل به جستوجو؛ تردید، نشانه بیداری
او ادامه میدهد: «انسان در زیر این دو فشار که واقع میشود، میخواهد یک مرجّحی پیدا بکند که یکی را بین این دو انتخاب کند. در این حالت، میل به جستوجو و تجسس در او پیدا میشود.»
در صورتی که یکی از دو قطب «نفس» یا «قلب» نتواند دیگری را مغلوب کند، نوجوان در مرحلهای از سردرگمی باقی میماند.
این میل به جستوجو، ممکن است خود را در علاقه نوجوان به کتابخوانی، تفکر، گفتگو، شورش یا حتی انزوا نشان دهد. او بهدنبال یافتن پاسخی قطعی است. «میخواهد دلیلی پیدا کند که بالاخره کدام را ترجیح بدهد و این کشمکش را خاتمه بدهد. آنچه را که نفس میخواهد، مطالعه و بررسی میکند و آنچه را هم که قلب میخواهد، مطالعه و بررسی میکند. همیشه در فکر است تا زمانی که یکطرفه بشود.»
اگر تقابل به نتیجه نرسد؛ اضطراب میماند
در صورتی که یکی از دو قطب «نفس» یا «قلب» نتواند دیگری را مغلوب کند، نوجوان در مرحلهای از سردرگمی باقی میماند. «اگر هیچکدام بر دیگری غالب نشد، حالت اضطراب و تشویش و تردید در او میماند که نمیداند آخر کدام یک از این دو را باید انتخاب کند.»
در این وضعیت، نهتنها تصمیمگیریهای روزمره برای نوجوان دشوار میشود، بلکه ممکن است دچار بحران اعتماد به نفس، تزلزل در ارزشها، و نوعی انزوا یا پرخاشگری مزمن شود.

نقش کلیدی مربی؛ راهبلدی در مسیر انتخاب
آیتالله حائری بر نقش راهنما تأکید دارد؛ کسی که بدون تحمیل، مسیر انتخاب آگاهانه را هموار کند. «مربی در این حالت، برای اینکه نوجوان بتواند به سادگی در راه حرکت کند، به او کمک میکند.»
آیتالله حائری بر نقش راهنما تأکید دارد؛ کسی که بدون تحمیل، مسیر انتخاب آگاهانه را هموار کند. «مربی در این حالت، برای اینکه نوجوان بتواند به سادگی در راه حرکت کند، به او کمک میکند.»
این مربی میتواند پدر، مادر، معلم، یا حتی دوست بزرگتر آگاه باشد. مهم آن است که او، به جای قضاوت، گفتوگو کند؛ بهجای تحمیل، همراهی کند؛ و بهجای سرکوب، مسیر تعادل را نشان دهد.
از بحران تا بلوغ
نگاه آیتالله حائری به بحران هویت نوجوان، نگاهی پرامید و سازنده است. او بحران را امری اجتنابناپذیر و ضرورتی برای شکلگیری هویت میداند. اگر نوجوان بتواند از این مرحله عبور کند، شخصیت او، پایدار، مستقل و آگاه خواهد شد. اما شرط آن، همراهی مسئولانه خانواده و جامعه با او در این پیچ دشوار از مسیر زندگی است.
نظر شما