خبرگزاری شبستان - زهرا طیبی _ سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر، یکی از مهمترین و تاریخیترین روزهای دفاع مقدس ایران است که نماد ایستادگی، مقاومت و پیروزی ملت در برابر تجاوز دشمن به شمار میرود. این روز یادآور رشادتها و جانفشانیهای رزمندگان اسلام است که پس از بیش از یک سال اسارت و دفاع جانانه، با فداکاریهای بیوقفه موفق شدند یکی از حساسترین و سختترین شهرهای جنگ را از چنگ دشمن آزاد کنند.
فتح خرمشهر، نقطه عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی بود که نه تنها بارقههای امید را در دل مردم ایران زنده کرد، بلکه موازنه قدرت را به نفع ایران تغییر داد و مسیر پیروزیهای بعدی را هموار ساخت.
در ادامه، گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری شبستان با سردار بنادری را میخوانید که از زوایای مختلف این عملیات بزرگ و نقش مردم و رزمندگان در آن سخن گفتهاند.
در گفتوگو با سردار بنادری، ابتدا وی را «سردار» خطاب کردم که بلافاصله جواب داد: «سرباز!» این نشان از تواضع و فروتنی وی داشت که بیش از این انتظار نمیرفت.
به اشتباه وی را فرمانده سپاه خرمشهر خطاب کردم که بلافاصله با تکرار «نه، نه» تأکید کرد که در خرمشهر مسئولیتی نداشته و در آبادان بوده است. وی گفت: فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهانآرا بود، شهید موسوی بود، آقای نورانی بود و من در آبادان فرمانده عملیات سپاه آن منطقه بودم.
در مورد ورود او به سپاه پرسیدم که گفت: بعد از پیروزی انقلاب، در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم و در بیشتر عملیاتهای مهم حضور داشتم و اولین عملیاتی که شرکت کردم در شکست حصر آبادان بود.

وی درباره شروع عملیات بیتالمقدس افزود: عملیات قرار بود در تاریخ مشخصی انجام شود اما به دلیل تحرکات دشمن و اطلاعات دقیقی که به دست آمد، یک هفته زودتر آغاز شد. شبانه از رودخانه کارون عبور کردیم و نیروهای ما با غافلگیری کامل وارد منطقه شدند.
از او خواستم که خاطرهای که تاکنون گفته نشده را بیان کند؛ وی با لحنی شیوا و رسا و دقیق شروع به توضیح کرد: این عملیات قرار نبود در ۳ خرداد انجام شود؛ در واقع قرار بود از ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۶۱ اجرا شود. یعنی تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه نبود؛ اما با توجه به تغییراتی که در منطقه اتفاق افتاد، دشمن در نقطهای مستقر بود که احتمال میدادیم از آن نقطه عبور کنیم. دشمن دستور داده بود به یکی از تیپهایش که منطقه را پوشش دهد و پدافند کند. این موضوع توسط سپاه و ارتش از طریق عوامل اطلاعاتی و شنود مطلع شد. دشمن در حال تحرک بود تا نقطه ورود ما را مسدود کند؛ بنابراین عملیات زودتر انجام شد و به جای یک هفته بعد، مصادف شد با شب ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۶۱.
ما مجبور بودیم نیروها را سریع به خط بیاوریم و عملیات را شبانه و با اصل غافلگیری انجام دهیم، زیرا تسلیحات ما با دشمن قابل مقایسه نبود. در شب ۱۰ اردیبهشت ماه با دستوری از آقای شهید صیاد شیرازی و همراهی آقای محسن رضایی، ارتش و سپاه در طرحی ادغامی، نیروهای خود را از رودخانه کارون عبور دادیم. اسلحهها نو بود و حتی گریس و روغن آنها پاک نشده بود، با بستهبندی به نیروها تحویل داده شد تا در مسیر آماده به کار شوند. با زحمت فراوان، پلهایی روی رودخانه کارون زده شد تا نیروها از آن عبور کنند.

جالب است بدانید که اولین برخورد یگانهای ما با تیپی بود که قرار بود نقطه ورود را پوشش دهد. ساعت ۱۲ شب درگیر شدند و بخشی از تیپ دشمن را به اسارت گرفتند. تیپ عراقی هیچ آمادگی نداشت و کاملاً غافلگیر شده بود. صبح روز ۱۰ اردیبهشت، وقتی ماشینهای صبحانه عراق در مسیر حرکت بودند، نمیدانستند که نیروهای ما در کنار جاده خرمشهر حضور دارند.
افسر عامل ارتش عراق در کیف خود دینار برای پرداخت حقوق نیروهایش حمل میکرد، در حالی که ما در کنار جاده کمین کرده بودیم. این عملیات با ۱۰۰٪ غافلگیری انجام شد و جاده خرمشهر-اهواز به همین صورت در کنترل ما درآمد.
وی درباره طراح عملیات فتح خرمشهر گفت: طرح مشترک سپاه و ارتش بود. ایده آن را سردار باقری داده بود و همراه با شهید صیاد شیرازی، آقای محسن رضایی، آقای صفوی و فرماندهان ارتش طراحی تلفیقی انجام دادند. عملیات بیتالمقدس قرار بود در زمانی دیگر اجرا شود؛ یعنی بعد از عملیات طریقالقدس، اما به دلیل شرایط و آمادهسازی، به تعویق افتاد. اهمیت خرمشهر و آبادان برای عراق بسیار زیاد بود زیرا منابع اقتصادی ایران در خوزستان قرار داشت.
وی افزود: لحظهای تاریخی بود که شهید احمد کاظمی پیام داد که وارد خرمشهر شده است. همه فرماندهان از طریق بیسیم در ارتباط بودند و نیروهای ارتش به سمت کوچههای داخل خرمشهر رفتند. وقتی نیروهای عراقی دستهای خود را بالا بردند، متوجه شدیم عملیات به پیروزی کامل رسیده است. عملیات از اردیبهشت ماه شروع شد و ۳ خرداد پایان یافت.

از سردار درباره نقش مردم آبادان و خرمشهر در آن شرایط سخت پرسیدم. وی پاسخ داد: نقش بارز مردم را باید در دفاع ۳۴ روزه خرمشهر دید. صدام ادعا کرده بود که خوزستان را در سه روز میگیرد اما خرمشهر ۳۴ روز مقاومت کرد. این مقاومت ناشی از فرماندهی یا قابلیت نظامی نبود، بلکه حکایت از رابطه امام و مردم، عاشق و معشوق بود. هیچ کس نمیتواند بگوید که من فرمانده اصلی آن منطقه بودم. یک پیرمرد ۷۸ ساله از گناباد خراسان آمد و جان خود را داد تا ارابه جنگی عراق کند شود. ارتش عراق ۳۴ روز مقابل مردم خرمشهر شکست خورد.
در پاسخ به پرسش درباره اهمیت عملیات بیتالمقدس برای نسل امروز، او گفت: یک اصل را نباید فراموش کنیم: حب الوطن من الایمان. یعنی عشق به وطن از ایمان است. وقتی این عشق باشد، حتی کسانی که نه نظامی هستند و نه بسیجی، مانند دریا قلی سورانی، ناجی آبادان میشوند. خرمشهر و آبادان بندرهای استراتژیک ایران بودند. اگر عراق موفق میشد این دو بندر را بگیرد، جغرافیای منطقه تغییر میکرد و تهدید جدی برای سایر مناطق ایجاد میشد.
سردار درباره احیای روحیه مقاومت در نسل امروز بیان کرد: کار سختی داریم. فاصلهای بین تفکر انقلابی ما و جامعه جوان افتاده است. روشها باید تغییر کند. باید بپذیریم فرزندان ما مثل ما فکر نمیکنند. آنها با گوشی همراه و لپتاپ زندگی میکنند و نمیتوان با نسخههای قدیمی با آنها ارتباط برقرار کرد. باید روش جدیدی داشته باشیم و جامعهشناسی کنیم. نمیتوان با شعار جامعه را هدایت کرد. باید عشق و رابطه عاشق و معشوق را به جامعه برگردانیم و مشکلات جوانان را حل کنیم.

وقتی پرسیدم جوانان چگونه میتوانند مثل رزمندگان آن روز مفید باشند، پاسخ داد: باید حس وطنپرستی و دینداری تقویت شود. جوان باید شرایط جامعه را درک کند و برای آینده خود امیدوار باشد. مسئولان باید امکانات و فضای مناسب برای رشد جوانان فراهم کنند. جامعه نباید انحصاری باشد و همه اقوام و گروهها باید به عنوان ایران دیده شوند.
سردار ادامه داد: در جنگ همه اقوام ایران پای کار آمدند. سنی، شیعه، عرب، کرد، ترک و ... هیچکس حق ندارد ایران را فقط متعلق به یک قشر بداند. در جنگ، ارپیچیزن نماز نمیخواند اما بیشترین تانک را زد و شهید شد.
وقتی از او خواستم شیرینترین خاطرهاش را بگوید، گفت: شیرینترین لحظه فتح خرمشهر بود. ۱۹ ماه خرمشهر در دست دشمن بود و ۱۹ هزار اسیر عراقی گرفتیم. وقتی پیام فتح خرمشهر داده شد، آن لحظه شیرینترین بود.
درباره پیام وی به همرزمان شهیدشان پرسیدم. پاسخ داد: آنها شهید شدند و به فیض عظما رسیدند. ما امانتدار خوبی نبودیم برایشان. آنها جان دادند تا ایران بماند. ما نتوانستیم آرمانهایشان را در جامعه گسترش دهیم و این نقص را باید رفع کنیم.
نظر شما